اوایل دهه 1990 تجار بریتانیایی از یک نفتکش سرگردان نفت خام در آب‌های نیجریه با افراد پولدار تماس گرفتند و مدعی شدند می‌توانند محموله نفتی خود را با قیمت مقرون‌به‌صرفه به فروش برسانند، البته فقط به یک شرط آن‌هم دریافت مقداری وجه نقد به عنوان پیش‌پرداخت. 

این شروع یک کلاهبرداری گسترده بین‌المللی بود که از کشور نیجریه آغاز شد. این کشور در دهه 1990 به دلیل کاهش قیمت نفت و فروپاشی اقتصادی وضعیت خوبی نداشت و در سه سال متوالی، تورمی معادل 38 درصد را تجربه کرد. مردم نیجریه قدرت خرید خود را از دست دادند و کارآفرینان این کشور ورشکسته شدند و نیاز شدید به ارز خارجی روزبه‌روز بیشتر شد. به این ترتیب خلاقیت شیادان این کشور گل کرد و بعضی از آنها برای حفظ موقعیت اقتصادی خود کلاهبرداری را تنها راه بقا می‌دانستند. آنها از مهارت زبان انگلیسی خود، نشان و سربرگ دفاتر مالی و شرکت‌ها برای جلب اعتماد مردم استفاده کردند و با هویت‌های جعلی یک شاهزاده نیجریه‌ای، مقام دولتی یا مدیرتجاری وانمود می‌کردند که ثروتشان گرفتار ناآرامی‌های سیاسی و فساد است و به دنبال کسی هستند که برای انتقال این ثروت کلان به خارج از کشور به آنها کمک کند. این افراد در نامه‌نگاری‌های خود قول می‌دادند که در ازای کمک، درصدی از این ثروت را به کمک‌کنندگان خود واگذار می‌کنند فقط اگر آنها برای شروعِ روند انتقال پول، پیش‌پرداخت جزئی انجام دهند. این پیش‌پرداخت معمولاً به بهانه هزینه نقل‌وانتقال پول، مالیات یا حتی به بهانه پرداخت رشوه از قربانیان دریافت می‌شد.

داستان مردی سنگاپوری به اسم «ری» نمونه‌ای از هزاران مورد این کلاهبرداری در دهه 90 بود. شخصی به نام «آزاکیوی» با او تماس گرفت و مدعی شد فرماندار یکی از ایالت‌های نیجریه است. آزاکیوی در تماس خود از میلیون‌ها دلاری سخن گفت که می‌خواهد از کشور خارج کند و به حدی برای انتقال این پول مستأصل شده که حاضر است مقداری از آن را به کسی ببخشد ولی آن شخص برای نشان دادن صداقتش باید پیش‌پرداختی به عنوان هزینه انتقال پول پرداخت کند. در این مورد خاص این انتقال هزینه‌ای معادل 32 هزار دلار به صورت نقد همراه با سه ساعت رولکس و چند عطر فرانسوی داشت. «ری» به لاگوس در نیجریه رفت. او را با مرسدس‌بنز به خانه‌ای بردند که آزاکیوی را ملاقات کند. ری پول نقد را به او داد ولی زمانی به واقعیت داستان شک کرد که آزاکیوی درخواست 170 هزار دلار دیگر برای وثیقه بانکی برای سهولت در انتقال پول کرد. ری همان‌جا متوجه شد که باید هرچه سریع‌تر نیجریه را ترک کند.

کلاهبرداری نیجریه‌ای به کلاهبرداری 419 نیز معروف است. 419 بخشی از قانون جزایی نیجریه است که مربوط به کلاهبرداری و اتهامات و مجازات‌های چنین متخلفانی است. این نوع کلاهبرداری در واقع در دسته کلاهبرداری‌های «پیش‌پرداخت» قرار می‌گیرد؛ به این معنی که فرد کلاهبردار با قربانی خود معمولاً در خارج از کشور از طریق نامه، فکس، ای‌میل یا حتی تلفن، تماس گرفته و برای انتقال مقدار قابل توجهی پول از او درخواست کمک می‌کند که شخص قربانی باید پیش‌پرداختی برای این انتقال انجام دهد. بعد از به دام انداختن قربانیان، این کلاهبرداران یا ناپدید می‌شوند یا اگر بتوانند اعتماد قربانی را جلب کنند به دفعات از او به بهانه‌های مختلف کلاهبرداری می‌کنند.

اگرچه شیادان نیجریه‌ای پیشگامان این نوع کلاهبرداری هستند، ولی اکنون با وجود اینترنت که امکان شناسایی و دسترسی به مردم را تسهیل کرده است، فریب دادن مردم در ابعاد گسترده‌تر و تحت پوشش داستان‌های خلاقانه‌تری در همه کشورهای دنیا گسترش پیدا کرده است. از میان مجرمان کلاهبرداری نیجریه‌ای، 71 درصد در آمریکا زندگی می‌کنند ولی هشت درصد این کلاهبرداران همچنان در نیجریه هستند. به گزارش CNBC، آمریکایی‌ها فقط در سال 2018 مبلغی در حدود 703 هزار دلار را در همین نوع کلاسیک کلاهبرداری نیجریه‌ای از دست دادند. در گزارش شرکت هلندی Ultrascan قربانیان در سراسر دنیا در سال 2013 حدود 7/12 میلیارد دلار خسارت دیده‌اند که بیشتر آنها شهروندان آمریکا، انگلستان و هندوستان بودند، افرادی که در دام داستان‌هایی مانند برنده شدن در لاتاری، سهم‌الارث و وصیت‌نامه و کاریابی گرفتار می‌شوند. در ابعاد بزرگ‌تر کلاهبرداری‌ها که مبلغ آن تا 12 میلیون دلار هم رسیده است، قربانی به تصور سرمایه‌گذاری در طلا، نفت و تجهیزات پزشکی ضرر هنگفتی کرده است.

تاریخچه کلاهبرداری نیجریه‌ای

این نوع کلاهبرداری تاریخچه طولانی و ریشه در انواع دیگر کلاهبرداری از جمله کلاهبرداری «زندانی اسپانیایی» دارد. در این نوع کلاهبرداری که بعد از انقلاب فرانسه شروع شد، شخص کلاهبردار نامه‌هایی را برای مردم می‌فرستاد و ادعا می‌کرد که فردی مشهور و متمول که اکنون در زندان‌های اسپانیاست برای آزادی‌اش به پولی نیاز دارد و بعد از آزادی می‌تواند چندین برابر آن را برگرداند. کلاهبردارها معمولاً به یک نامه هم بسنده نمی‌کردند و طی چندین نامه و با طرح داستان‌های مختلف از مردم ساده‌لوح اخاذی می‌کردند. در بعضی نامه‌ها حتی قول ازدواج با دختر این فرد نیز به قربانی داده می‌شد. ویژگی اصلی این کلاهبرداری‌ها تاکید فرد نگارنده نامه، بر اهمیت رازداری و اعتماد دوجانبه برای حفظ سلامت زندانی بود. در همه این نامه‌ها کلاهبردارها مدعی می‌شدند قربانی را به دلیل شهرتی که در صداقت و درستکاری‌اش داشت، برای پرداخت پول آزادی فرد زندانی انتخاب کرده‌اند.

یکی از اولین نامه‌های کلاهبرداری در نیجریه را شخصی نوشت که خود را «پروفسور کرنتسیل» می‌نامید. او در سال 1920 به افرادی در کشور غنای امروز نامه می‌فرستاد و در ازای ارائه خدمات جادویی از آنها درخواست مبلغی پول می‌کرد. پس از او به تدریج نیجریه‌ای‌ها راه کلاهبرداری را پیدا کردند. برای مثال، چند نفر در دهه 30 و 40 در داخل خاک آمریکا و با نام‌های جعلی منسوب به خاندان سلطنتی نیجریه به جلب اعتماد و کلاهبرداری از افراد شناخته‌شده می‌پرداختند. یک پسر 14ساله نیجریه‌ای نیز در سال 1949 با مکاتباتی که با آمریکایی‌ها داشت، از آنها کلاهبرداری می‌کرد که به تدریج به سرگرمی بسیاری از نوجوانان نیجریه‌ای تبدیل شد. در دهه 1940 دانش‌آموزان نیجریه‌ای به بهانه فروش الماس و عاج فیل، کلاهبرداری‌های زیادی از آمریکاییان و کانادایی‌ها داشتند. در گزارش سرکنسول ایالات متحده در لاگوس به این نکته اشاره شده است که «این نیجریه‌ای‌های جوان، روان‌شناسان متبحری هستند که آمریکایی‌های سخاوتمند و ساده‌لوح را هدف کلاهبرداری‌های خود قرار می‌دهند».

یکی از عجیب‌ترین کلاهبرداری‌ها از این نوع، بین سال‌های 1995 تا 1998 توسط فرد نیجریه‌ای به نام «امانوئل انوود» انجام شد که توانست فرودگاهی را که وجود خارجی نداشت به یک بانک برزیلی بفروشد. امانوئل انوود که زمانی رئیس بانک نیجریه بود به کمک اطلاعات، اسناد و ارتباطاتی که داشت توانست با جعل هویت، خود را مدیرکل بانک مرکزی نیجریه معرفی کند و به کمک همدستانش با رئیس بانک «Noroestse» در برزیل ارتباط برقرار کرده و او را مجاب کند که از اقتصاد رو به رشد نیجریه حمایت و در ساخت فرودگاهی در پایتخت این کشور سرمایه‌گذاری کند. او برای ترغیب رئیس این بانک به او قول کمیسیونی معادل 10 میلیون دلار داد و این‌چنین شد که مدیر بانک برزیلی در دام امانوئل انوود گرفتار شد و در طول سه سال 191 میلیون دلار به صورت نقدی و 51 میلیون دلار به صورت سود معوق از بانک، به کلاهبرداران نیجریه‌ای پرداخت کرد. چیزی نمانده بود که کلاهبرداران با پول خود ناپدید شوند که بانک Santander اسپانیایی تصمیم گرفت بانک برزیلی Norestse را در سال 1997 تصاحب کند و تحقیق و تفحص در زمینه سرمایه‌گذاری‌های بانک برزیلی، مشخص کرد که این بانک قربانی یک کلاهبرداری حرفه‌ای شده است. امانوئل انوود و همدستانش در سال 2004 به دادگاه فراخوانده شدند و در نهایت محکوم به پنج سال زندان و پرداخت 10 میلیون دلار به دولت شدند که در مقایسه با کلاهبرداری 200 میلیون‌دلاری مبلغی ناچیز بود. این کلاهبرداری یکی از بزرگ‌ترین کلاهبرداری‌های بانکی بود که هنوز باور آن برای بسیاری از بانکداران و حتی مردم عادی سخت است، اینکه چگونه یک بانک بدون فرستادن هیچ گروه تحقیق و تفحصی برای ساخت فرودگاهی هزینه می‌کند که حتی نظارتی بر مراحل ساخت آن ندارد. این دقیقاً همان دامی است که همه مردم می‌توانند در آن گرفتار شوند، اعتماد به کلاهبردار و حرص و طمع زیاد.

کلاهبرداری عاشقانه نیجریه‌ای

 گاهی کلاهبرداران دنبال افرادی می‌روند که در جست‌وجوی روابط دوستی بوده یا در سایت‌های همسریابی عضو هستند و پس از اینکه اعتماد قربانیان خود را جلب می‌کنند، وارد بازی احساسی با آنها شده و در نهایت مقادیر زیادی از آنها کلاهبرداری می‌کنند. اخیراً 10 مرد که با همین روش در ایالت‌های مختلف آمریکا از زنان کلاهبرداری کرده بودند، به زندان محکوم شدند. زنان قربانی این پرونده در مجموع مبلغی معادل 1/1 میلیون دلار از دست داده بودند. به گزارش کمیسیون تجارت دولتی آمریکا فقط در سال 2018 آمریکایی‌ها مبلغی معادل 143 میلیون دلار در کلاهبرداری‌های عاشقانه از دست دادند. در سال 2020 این رقم به 304 میلیون دلار رسید.

پارتیزان‌هایی در نقش طعمه‌های کلاهبرداری

همزمان با آگاهی‌رسانی در زمینه این نوع کلاهبرداری‌ها و تلاش پلیس برای به دام انداختن کلاهبردارهای آنلاین، افراد آماتوری نیز به این مبارزه پیوستند. این افراد پارتیزان‌هایی هستند که نقش طعمه‌های کلاهبردارها را بازی کرده و با استراتژی خود کلاهبرداران، یعنی صحبت کردن‌های طولانی به مبارزه آنها می‌روند. این افراد مهارت‌های ذاتی مانند تقلید صدا، مهارت‌های کامپیوتر و هک کردن دارند و خود را عمداً در دام کلاهبرداران گرفتار می‌کنند تا از این راه وقت شیادان را با مکالمات طولانی هدر داده یا حتی در صورت امکان آنها را به دام بیندازند. یکی از این افراد «اکومارو» است. او پس از اینکه مادر سالمندش قربانی یک کلاهبرداری آنلاین شده بود و به غریبه‌ای تلفنی که ادعا می‌کرد می‌تواند ویروسی را که در کامپیوتر اوست را از بین ببرد، 500 دلار پرداخت کرده بود، تصمیم گرفت در نقش یک طعمه کلاهبرداری فعالیت خود را شروع کند. او ویدئوهای مستندی از مکالمات و مکاتبات خود با شیادان در یوتیوب آپلود کرده است. او معتقد است با این کارها هم سر کلاهبرداران را گرم می‌کند تا فرصت کلاهبرداری از مادربزرگ‌ها و افراد آسیب‌پذیر را نداشته باشند و هم از هزینه تبلیغات برای خود درآمدزایی می‌کند. به اعتقاد اکومارو افرادی مانند او با اطلاع‌رسانی‌های خود در افزایش سطح آگاهی جامعه هم بسیار موفق عمل کرده‌اند. به ظاهر تعداد شیادان به حدی در جامعه زیاد شده که یافتن آنها امر دشوار و پیچیده‌ای نیست.

«جیم برانینگ» یکی دیگر از داوطلبان طعمه‌های کلاهبرداری است که با 5/3 میلیون دنبال‌کننده در یوتیوب و انتشار ویدئوهای خود از چگونگی ارتباط با کلاهبردارها، توانسته همزمان با پلیس برای به دام انداختن آنها همکاری داشته باشد. سایت 419eater نیز یکی از قدیمی‌ترین سایت‌های مبارزه با کلاهبرداری به روش نیجریه‌ای است. به گفته یکی از اعضای داوطلب این سایت «هر دقیقه‌ای که کلاهبردار برای قانع کردن من صرف می‌کند، یک دقیقه‌ای است که او از یک قربانی واقعی نمی‌تواند کلاهبرداری کند».

چرا در دام کلاهبرداران نیجریه‌ای گرفتار می‌شویم؟

کلاهبرداری به روش نیجریه‌ای بعد از سال‌ها که از شناخته شدن آن می‌گذرد، همچنان به اشکال مختلف به بقای خود ادامه می‌دهد که دلیل آن وجود همان انگشت‌شمار افرادی است که به دام آنها گرفتار می‌شوند و ساده‌لوحی‌شان می‌تواند همه زمان و تلاشی را که شیادان برای یافتن قربانیانشان صرف کردند جبران کند. واقعیت این است که ما برای زندگی در دنیایی پر از افراد غریبه تکامل نیافته‌ایم. مغز ما فقط مهارت زندگی در گروه‌های کوچک را دارد. به همین دلیل هم ما به سرعت به کسی که تازه با او آشنا شده‌ایم و حتی او را از نزدیک ندیده‌ایم، اعتماد می‌کنیم. عملکرد مغز ما به گونه‌ای است که همه را قابل اعتماد می‌بینیم. از سوی دیگر ما ذاتاً افراد خوش‌بینی نسبت به آینده هستیم، همیشه تصور می‌کنیم نمره‌هایمان ترم آینده بهتر می‌شود یا شغل جدید قطعاً بهتر از شغل قدیمی‌مان خواهد بود (سوگیری خوش‌بینی). در کنار این ویژگی‌ها، تحقیقات زیادی هم نشان داده است که ما همیشه توانایی، دانش و هوش و مهارت‌های خود را دست بالا می‌گیریم (سوگیری اعتمادبه‌نفس کاذب). به عبارت ساده‌تر چنین تصور می‌کنیم که «انسانی منحصربه‌فرد هستیم که بهترین‌ها برایش اتفاق می‌افتد». همه این خطاهای مغز را در نظر بگیرید و به آن «سوگیری تشدید تعهد» را هم اضافه کنید، وقتی نمی‌توانیم کاری را که شروع کرده‌ایم حتی اگر خطا و اشتباه هم باشد، رها کنیم. کلاهبرداران با آگاهی از همین خطای شناختی، قربانیان خود را به پرداخت‌های متوالی مجاب می‌کنند. در واقع دام کلاهبردارها فرصتی است که شما با نقاط ضعفتان روبه‌رو شوید، یا نسبت به محدودیت‌های فکری و شناختی خود آگاه هستید و با این آگاهی از تصمیمات ناگهانی اجتناب می‌کنید یا توهم همه‌چیزدانی، شما را در تله کلاهبرداران گرفتار می‌کند.