به گزارش اکو ایران ،پنج سال پیش در چنین روزی، ساختمان پلاسکو فروریخت.  یک ساختمان تجاری هفده طبقه واقع در خیابان جمهوری که در زمان ساختش در سال ۱۳۴۱، بلندترین و مدرن ترین ساختمان تهران محسوب می شد.آتش سوزی ساختمان از ساعت هفت و ۵۹ دقیقه شروع شد و پس از سه و نیم ساعت سوختن در حالی که هنوز شماری از آتش نشانان در درون ساختمان و مشغول اطفاء حریق بودند، به طور کامل فرو ریخت. ابعاد حادثه به حدی بود که نه تنها پایتخت را تحت الشعاع قرار داد که جنبه های ملی هم به خود گرفت.

تلاش گسترده برای زنده ماندن ۱۶ آتشنشان و ۶ شهروندی که در ساختمان مانده بودند بی نتیجه ماند و علاوه بر حزن و اندوهی که به خاطر از دست دادن این عزیزان بر کشور سایه انداخته بود، علت ریزش ساختمان هم به سوالی اساسی برای شهروندان بدل شد. تهران ساختمان های بسیار دیگری دارد که به لحاظ ایمنی مشابه پلاسکو هستند و این سبب نگرانی بسیاری از مردم شده بود. از سوی دیگر بحث هایی مبنی بر انفجار در ساختمان طرح می شد و هنوز با گذشت ۵ سال، ابهاماتی درباره ی نحوه ی ریزش ساختمان پلاسکو و علت آتش سوزی در ذهن شهروندان وجودارد. اما پلاسکو چطور فروریخت؟ علت اصلی این حادثه ی ملی چه بود و چه درس هایی می توان از آن گرفت؟

پای صحبت امیر ساعدی دریانی؛عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نشستیم تا علاوه بر نحوه ی ریزش ساختمان پلاسکو و مقایسه ی آن با نمونه های بین المللی، توضیحاتی هم در رد نظریه ی انفجار به ما بدهد..

untitled

از همان سی ام دی ماه ۱۳۹۵ که ساختمان پلاسکو در تهران، آتش گرفت و فروریخت، بحث های متفاوتی در خصوص علت ریزش ساختمان پلاسکو مطرح شد. اگر شما بخواهید نگاهی دوباره به این فروریزش داشته باشید، چه تحلیلی را ارائه می دهید؟

ما یک مدل از خرابی داریم تحت عنوان خرابی پیش رونده. در این مدل، خرابی اولیه، آرام آرام گسترش پیدا کرده و  عامل تخریب سایر بخش ها می شود.

خرابی پیش رونده، صور مختلفی دارد که شامل خرابی پیش رونده ی دومینویی، زیپی و پنکیکی است. در خرابی پیش رونده ی پنکیکی، همان طور که لایه های پنکیک روی هم قرار می گیرند، طبقات ساختمان هم روی یکدیگر قرار می گیرند؛ اتفاقی که در پلاسکو و مشابه آن هم در برج های دوقلوی آمریکا بعد از حمله ی یازده سپتامبر، رخ داد.

ارتفاع هر سقف، سه و نیم الی چهار متر است. یک ساختمان ۳۰ طبقه را در نظر بگیرید که ستون های طبقه ی دهم آن از بین برود. چه اتفاقی رخ می دهد؟ بیست طبقه ی بالا از ارتفاع چهار متر روی طبقات پایین، سقوط می کنند. این بیست طبقه جِرمی دارند که ضربدر شتاب می شود و نیرویی را وارد می کند. این نیرو که به طبقات پایین وارد می شود آن ها را خُرد می کند و هر یک طبقه ای که خرد می شود هم جرم و هم نیرو بیشتر می شوند، خرابی قدم به قدم پیشرفت می کند و طبقات مثل پنکیک، روی هم قرار می گیرند.

معمولا در خرابی های پیش رونده از مدل پنکیکی، بحرانی ترین طبقه، طبقه ایست که مابین دوسوم پایین ساختمان و یک سوم بالای آن قرار گرفته است. مثلا در یک ساختمان ۱۰ طبقه، طبقه ی سوم از بالا بحرانی ترین طبقه محسوب می شود. به این معنا که وزن یک سوم بالای ساختمان معمولا می تواند نیرو و انرژی لازم برای شروع خرابی پیش رونده ی پنکیکی را فراهم کند.

اما خرابی پیش رونده را هم انفجار و هم آتش سوزی می توانند ایجاد کنند و این در حالیست که ظاهر سازه ی تخریب شده به شکل پنکیکی نمی تواند به شما بگوید که از طریق انفجار تخریب شده یا در اثر آتش سوزی. برای نمونه در قضیه یازده سپتامبر زمانی که هواپیما با یک سوم بالای برج های دو قلو برخورد کرد، حرارت ناشی از آتش سوزی، ستون ها را به دمای بالای ۹۰۰ درجه رساند، سختی و مقاومت ستون ها از بین رفت و طبقات سقوط کردند. همین اتفاق در پلاسکو هم رخ داد با این تفاوت که به جای این که ستون ها از بین بروند، اتصالات مابین تیرهای سقف و ستون ها از بین رفتند. زمانی که این اتصال به هر دلیلی از بین برود، تیرها و سقف به پایین سقوط می کنند. همان طور که فیلم های پلاسکوی تخریب شده، نشان می دهند، ستون ها(همان المان های عمودی) سالم هستند. تیرها هم بعضا سالم هستند.

اما چرا نظریه ی انفجار در خصوص ساختمان پلاسکو رد می شود؟

ما دو مدل انفجار داریم. یک نوع تخریب های کنترل شده به واسطه ی انفجار هستند. زمانی که می خواهند یک ساختمان را تخریب کنند از این نوع از انفجار استفاده می کنند به این معنا که در ساختمان مواد منفجره کارگذاری می کنند و ساختمان خیلی با نظم و در محل خودش تخریب می شود. ما در ایران چنین نوعی از تخریب را نداریم. چرا که ما هنوز به حدی از شهرنشینی گسترده و آسمانخراش های غول آسا نرسیده ایم و در واقع احساس نیازی به این نوع از تخریب نمی کنیم.

مدل بعدی، انفجار غیرمهندسی است. برای مثال، به منظور خرابکاری، در جایی از ساختمان تی ان تی کار می گذارند. در این نوع از انفجار که علم مهندسی ساز، همگام و همراه با علم انفجار و تخریب نیست، فرم تخریب نمی تواند تخریب پیش رونده باشد و تخریبی نامنظم خواهد بود. مثل تخریبی که در جنگ ها یا حوادث تروریستی اتفاق می افتد. انفجاری که اویل انقلاب در نهاد ریاست جمهوری صورت گرفت از این دست بود.

در انفجار مهندسی شده، مواد منفجره را در طبقات مختلف در ستون ها و اتصالات خاصی جانمایی می کنند و این انفجارها با تاخیر زمانی مناسبی نسبت به هم رخ می دهند تا شکلی مرتب از انفجار رخ دهد و شکل مرتب و منظم پنکیکی به وجود بیاید. و این شکل از تخریب با کمک مهندسین سازه ی خبره صورت می گیرد. لازمه ی تخریب مهندسی شده این است که یک تیم ۱۰ الی ۱۵ نفره حداقل بیست روز در ساختمانی با ابعاد پلاسکو کار کنند؛ پوشش های گچ و خاک را از محل اتصالات بردارند و مواد منفجره را آنجا جانمایی کنند و بعد این مواد را با سیم کشی به دستگاه های مشخصی وصل کنند تا توالی انفجار مرتب و منظم شود. اصلا این طور نیست که یک نفر مخفیانه با یک ساک پر از مواد منفجره به ساختمان برود و در جایی آن را کار بگذارد و بیرون بیاید و بعد هم آن را منفجر کند و ساختمان خیلی مرتب منفجر شود. قطعا قبول دارید که در ساختمانی مثل پلاسکو که همیشه پر از جمعیت است و هر کسی هم یک موبایل در دستش است، کسی نمی تواند امکان اجرایی کارگذاری مواد منفجره را داشته باشد.

بحث دیگر این است که مواد منفجره همواره اثری از خود به جا می گذارند به طوری که بعد از انفجار، آثار آن بر المان های ساختمان قابل مشاهده است و در بحث پلاسکو چنین شواهدی هم وجود نداشت. بنابراین پلاسکو هیچ امکانی به لحاظ انفجار نداشت. بحث پلاسکو همان آتش سوزی است که رخ می دهد و البته بی احتیاطی و عملکردهای غلطی که وجود داشته؛ به علت اینکه پلاسکو گازکشی نداشت و کسبه از نفت استفاده می کردند. در واقع در پلاسکو هر سه ضلع مثلث آتش که شامل اکسیژن، حرارت و ماده ی سوختنی هستند، موجود بود.

تصاویر و فیلم هایی که از پلاسکوی در حال آتش سوزی موجود است، انفجارهایی در طبقات پایین را نشان می دهد. این انفجارها چه بودند؟

از پایین ساختمان فروریزشی وجود ندارد. در واقع ریزش قدم به قدم از طبقات بالا رخ می دهد. درباره ی این انفجارها هم بحث های زیادی بود. ببینید پدیده ی خرابی پیش رونده، پدیده ی پیچیده ای است که اتفاقات زیادی ممکن است در حاشیه ی آن رخ دهد. شما کافیست که یک کولر گازی داشته باشید. کندانسور این کولرها گاز دارد و وقتی منفجر شود، همان حالت انفجار به بیرون را ایجاد می کند یا فرض کنید مخازن سوخت مثل مخازن نفت، زمانی که می ترکند، انفجاری ایجاد می کنند. ما این انفجارهای کوچک را داشته ایم اما این ها انفجارهای موثری نبوده اند. دقیقا بحث اصلی همان طبقه ی نهم و دهم بوده که تخریب از آن جا شروع شده و به خاطر افزایش درجه ی حرارت و بالا رفتن آن از ۷۵۰ درجه، اتصالات مقاومت خود را از دست داده، تیرهایی که سقف را به ستون ها متصل کرده بودند از محل اتصال جدا شدند و باعث شده طبقات دچار فرروریزش شوند.

اگر بخواهیم از پلاسکو درسی تاریخی برای مدیریت شهری بگیریم آن درس چیست؟

شما باید به این نتیجه برسیم که وقایع غیر منتظره به خصوص اگر وقایع طبیعی باشند مثل سیل و زلزله، تا حدی نیروهای زیادی دارند که شما نمی توانید با آن ها بجنگید؛ باید سعی کنید زندگی تان را با آن ها به نحوی مسالمت آمیز شکل دهید. از کجا به این نتیجه می رسیم؟ یک ساختمان مثل پلاسکو با زیربنای هر طبقه، حدود هزار متر دچار ریزش شد. در تهران تمام نیروهای شهرداری و حتی نیروهای هوابرد و غیره همه جمع شدند و حدود ۱۰ روز طول کشید تا آواربرداری صورت بگیرد. شما فکر کنید یک حادثه ی طبیعی مثل سیل یا زلزله اتفاق بیافتد و شما به جای یک پلاسکو، بیست پلاسکو داشته باشد. چه کار می خواهید بکنید؟ در واقع هیچ کاری از دستتان برنمی آید که انجام دهید.

امروزه در دنیای مدرن و ساخت و ساز مدرن همه به این باور رسیده اند که نیروهای امدادی کار چندانی نمی توانند انجام دهند نه به خاطر اینکه دستگاه هایشان ضعیف است یا حرفه ای نیستند؛ به این خاطر که ابعاد و اندازه ی سازه ها خیلی بزرگ شده اند؛ ارتفاعات زیاد شده؛ مساحت ها زیاد شدند. نتیجه اینکه اگر یک زمانی بالای ۳۰درصد روی نیروهای امدادی حساب می کردیم الان چیزی حدود ۱۰ درصد باید حساب کنید و باید تمرکز اصلی را روی مقاومت خود سازه های بگذاریم. باید این را در نظر بگیرید که سازه خراب نشود چه در سیل و زلزله و چه در آتش و این تنها راه نجات است. اینکه ما بیشترین سرمایه گذاری را برای بعد از حادثه داشته باشیم، نتیجه ای نخواهد داشت.