به کزارش اکوایران به نقل از ایرنا؛ «طاهره حاصلی»، از کوهنوردان توانمند گیلانی که سابقه چندین صعود انفرادی به قله دماوند و حتی تجربه شبمانی بر فراز قله در دماهای زیر منفی ۲۸ درجه را در کارنامه خود داشت، علیرغم تذکرات و هشدارهای مکرر سایر کوهنوردان درباره پرهیز از صعودهای انفرادی، روز چهارشنبه ۱۹ آذرماه برای صعود دماوند اقدام کرد و تاکنون خبری از بازگشت ایشان در دست نیست.
این رخداد از منظرهای مختلف روانشناختی، جامعهشناختی، فرهنگی و حتی رسانهای قابل بررسی است؛ اما در این نوشتار، موضوع صرفاً از زاویه نگاه مدیریتی و تحلیل ریسک مورد واکاوی قرار میگیرد.
۱. دماوند بهمثابه یک «سیستم پیچیده و آشوبناک
در نظریههای نوین مدیریت، محیطها به سه دسته ساده، پیچیده و آشوبناک تقسیم میشوند. صعودهای زمستانه دماوند، به دلایل زیر، بهوضوح در زمره سیستمهای آشوبناک قرار میگیرند:
• تغییرات ناگهانی هوا: تجربههای میدانی نشان میدهد که در فصول سرد سال، بهویژه از ارتفاع حدود ۴۲۰۰ متر به بالا، در کمتر از ده دقیقه ممکن است هوای نسبتاً پایدار به بارش برف، کولاک یا شرایط طوفانی تبدیل شود.
• بادهای تند و بسیار سرد: جابهجایی سریع تودههای هوا و افزایش رطوبت، موجب شکلگیری بادهای شدید، لحظهای و خطرناک ـ بهویژه بر فراز یالها ـ میشود.
• افت ناگهانی دما: کاهش سریع دما میتواند بدن را دچار سرمازدگی کند و توان هرگونه واکنش مؤثر و تصمیمگیری عقلانی را به حداقل برساند.
• مهگرفتگی بدون هشدار: در مدت زمانی بسیار کوتاه، مه غلیظ شکل میگیرد؛ بهگونهای که در مواردی میدان دید کوهنورد به کمتر از پنج متر کاهش مییابد.
۲. صعود انفرادی و فروپاشی لایههای کنترلی
در مدیریت صعودهای ایمن، اصل «کنترل چندلایهای» نقشی حیاتی دارد. در برنامههای تیمی، وظایفی مانند جلودار، عقبدار، سرپرست و مربی تعریف شده و تصمیمها بهصورت جمعی، با تبادل بازخورد و اصلاح مستمر اتخاذ میشود.
در صعود انفرادی، تمام این لایههای کنترلی حذف میشود؛ در نتیجه هر خطای کوچک ـ از اشتباه مسیریابی گرفته تا برآورد نادرست شرایط جسمی ـ میتواند بیواسطه به یک فاجعه غیرقابل جبران منجر شود.
۳. توهم شایستگی ناشی از موفقیتهای پیشین
موفقیتهای قبلی در صعودها معمولاً باعث افزایش اعتمادبهنفس میشود؛ اما خطای خطرناک اینجاست که این موفقیتها بهطور نادرست به برنامههای آینده تعمیم داده میشوند. این توهم شایستگی موجب حذف سناریوهای بدبینانه، نادیدهگرفتن دادههای جدید و اتکا به حافظه و تجربه گذشته بهجای تحلیل شرایط فعلی میشود.
در صعودهای زمستانه دماوند، هیچ دو برنامهای شرایط کاملاً یکسان ندارند و تکیه بر «تجربههای قبلی» بهتنهایی میتواند گمراهکننده و مرگبار باشد.
۴. زمستانه و فروکاست عقلانیت تصمیمگیر
در نظریههای تصمیمگیری تصریح شده است که انسان تحت فشارهای فیزیولوژیک، دچار تصمیمگیری ناقص میشود. در صعودهای زمستانه دماوند، حتی سرمازدگی خفیف، کمآبی یا خستگی میتواند موجب شود فرد تصور کند تصمیمی منطقی گرفته، در حالی که در واقع تحت تأثیر هیجان، فشار روانی و حتی توهم قرار دارد.
۵. سندروم قله در دماوند
در هر صعود حرفهای، بهویژه صعود زمستانه دماوند، مفهوم «نقطه بازگشت ایمن» یک اصل غیرقابل مذاکره است. نادیدهگرفتن این نقطه، احتمال حادثه را بهطرز معناداری افزایش میدهد.
از آنجا که صعود به دماوند در ذهن بسیاری از کوهنوردان به یک نماد هویتی تبدیل شده، هزینه روانی و اجتماعی «بازگشت» بیش از حد بزرگنمایی و در مقابل، خطر حادثه یا مرگ کمبرآورد میشود؛ عاملی که کوهنورد را به عبور از نقطه بازگشت ایمن سوق میدهد.
۶. نرمالسازی انحراف در صعودهای زمستانه
در سالهای اخیر، انجام صعودهای زمستانه دماوند بدون تیم پشتیبان مشاهده میشود. تکرار موفق این رفتار پرریسک، بهتدریج آن را به یک هنجار شخصی یا سبک فردی تبدیل میکند؛ در حالی که این نرمالسازی انحراف، خود یکی از عوامل اصلی بروز حوادث مرگبار است.
۷. خطای قهرمانسازی فرهنگی
رفتارهایی که در اندیشه و گفتار جمعی مورد تحسین قرار میگیرند، تمایل به تکرار دارند. کوهنوردی نیز از این قاعده مستثنا نیست. هنگامی که صعودهای انفرادی زمستانه به دماوند «شجاعت» تلقی میشود، بازگشت «ضعف» نام میگیرد و احتیاط عقلانی با برچسب «محافظهکاری» کنار زده میشود، عملاً رفتارهای پرریسک تقویت میشود.
برخی واکنشها و کامنتها در شبکههای اجتماعی، از جمله در صفحه اینستاگرام خانم حاصلی، مصداق روشنی از این قهرمانسازی خطرناک است.
جمعبندی نهایی
مرگ یا مفقودشدن در صعود انفرادی زمستانه دماوند نه نشانه شجاعت است، نه ایمان و نه تقدیر؛ بلکه اغلب نتیجه همافزایی عوامل زیر است:
• توهم شایستگی
• فقدان سیستمهای کنترلی
• قلهمحوری افراطی
• فرهنگ نادرست قهرمانسازی
• کاهش عقلانیت در شرایط فشار شدید
دماوند، بهویژه در زمستان، میدان آزمون شجاعت فردی نیست؛ بلکه عرصهای است که تنها مدیریت ریسک، فروتنی در برابر طبیعت و تصمیمگیری عقلانی میتواند ضامن بازگشت ایمن از آن باشد