انتشار خبر خداحافظی جلال حسینی از میادین فوتبال، با موجی از واکنش‌های تحسین‌آمیز در قبال کاپیتان پرسپولیس همراه شده است. ستایش‌ها آنقدر انبوه و خارج از تصور بود که خود حسینی گفت: «شگفت‌زده شدم.» او پرافتخارترین بازیکن تاریخ لیگ برتر است، اما تمجیدگران جلال لزوما به جام و عناوین فتح‌شده از سوی او کاری ندارند. این برد و باخت‌ها فقط یک طرف سکه ورزش قهرمانی است؛ طرف دیگر به رفتار، منش و باورهای ورزشکار مربوط می‌شود. به جرات می‌توان گفت جلال حسینی از این حیث واجد ارزش‌هایی بود که از او حتی برای بیرون از حوزه ورزش هم یک «الگو» می‌سازد.

جلال حسینی یک حرفه‌ای به تمام معنا بود. او تمام وقت و انرژی‌اش را صرف بهبود در کارش می‌کرد. حسینی یک سلبریتی یا بلاگر نبود، با هیاهو در فضای مجازی از این و آن «توجه» گدایی نمی‌کرد و به جای این کارهای بی‌فایده، صفر تا صد زورش را برای بالا بردن بازدهی‌اش و کمک بیشتر به مجموعه صرف می‌کرد. در نتیجه عجیب نبود که عصر درخشش و قهرمانی او دو دهه به درازا کشید و هر جایی که خدمت کرد، آن تیم را بالا برد. کاش در همه عرصه‌ها، ستاره‌هایی از این دست داشتیم؛ در سیاست، صنعت و البته اقتصاد.

یکی از بزرگترین ویژگی‌های حسینی این بود که مصالح جمعی را به منافع فردی ترجیح می‌داد. او در حوالی چهل سالگی با آن یال و کوپال کسر شأن خودش نمی‌دید که به عنوان بازیکن ذخیره، صرفا در دو دقیقه پایانی به میدان برود. بلکه برعکس؛ می‌کوشید تا در همین فرصت کوتاه هم بهترین عملکرد ممکن را به جا بگذارد. دو فصل پیش رقم قرارداد جلال منتشر شد و تازه همه فهمیدند او با دستمزدی تقریبا دو میلیارد تومانی یکی از ارزان‌ترین بازیکنان پرسپولیس به شمار می‌آید.

جلال این عدد را در حالی دریافت می‌کرد که برخی تازه‌واردهای کم‌ثمر تیم چند برابر او پول می‌گرفتند. شاید اگر هر کس دیگری بودی شهر را به هم می‌ریخت و جنجال می‌کرد؛ جلال اما با همه وجودش «کل» را مهم‌تر از «جزء» می‌دانست و به این مساله باور داشت. در نتیجه سرش را پایین انداخت و همه جانش را برای موفقیت تیم گذاشت. چقدر کم داریم از این آدم‌ها که تحت هر شرایطی مصلحت جمع را ارجح بدانند، از اینها که قدرت ذاتی رهبری داشته باشند و یک مجموعه را سامان بدهند. جلال از نوادر فوتبال ایران بود؛ صخره‌ای که موج‌های متلاطم اقتصاد کشور هم به یکی مثل او نیاز دارد.