فارغ از اینکه این تصمیم اساسا به لحاظ منطق اقتصادی خلاف تجربیات بین‌المللی است و برای اقتصاد بانک محور ایران می‌تواند خطر آفرین باشد، آیا مدیران بورسی به حرف زدن عادت کرده‌اند؟ آیا عدم شجاعتشان برای اصلاح قوانین و مقررات بورسی و بهره گیری از تجربیات بین‌المللی با هدف افزایش شفافیت و کارایی بازار را دوست دارند با «حرف زدن» جبران کنند؟ گفتار درمانی راهکار مدیران ارکان بورس است؟