زیرساخت های اساسی وجود درآمدهای آسان

در اواسط دهه نود میلادی، دو اقتصاددان دانشگاه هاروارد در یک مطالعه تطبیقی، به این نتیجه رسیدند که رشد اقتصادی کشورهایی که عمده صادرات‌شان را مواد خام تشکیل می‌دهد، کمتر از کشورهایی است که چنین صادراتی ندارند. این پدیده بعدها برای توصیف اقتصادهای نفتی، نفرینِ نفت نام گرفت.

استدلال آنها این بود که وجود درآمدهای آسان، نیاز به اصلاحات جدی اقتصادی، رشد تکنولوژی، صنعتی شدن، گسترش دموکراسی، و پیشرفت واقعی در این کشورها را بلاموضوع کرده و باعث فساد و عقب‌ماندگی آنها می‌شود.

به همین دلیل، بسیاری از کشورهای نفتی در چند دهه اخیر تلاش کرده‌اند تا خود را از وابستگی به اقتصاد تک‌محصولی رهانیده و به سمت اصلاحات اساسی و تنوع بخشی به سبد درآمدی کشور حرکت کنند. این جنبش البته موجب بروز سوءتفاهم‌هایی هم شده است.

بعنوان نمونه، عده‌ای، رهایی از وابستگی به نفت را به معنای نفی این موهبت استراتژیک و بستن چاههای نفت تعبیر کرده‌اند. برخی دیگر، تصور میکنند که لزوما، فرآوری نفت و تولید محصولات پتروشیمی نسبت به فروش نفت خام ارجعیت و فضیلت دارد.

بنیان علم اقتصاد مدرن، مفهوم مزیت نسبی است. یعنی اینکه هر فردی به تولید محصول یا ارائه خدماتی که در آن مزیت دارد بپردازد. به عبارت دیگر، اصرار به تولید محصولاتی که کشور در آنها مزیتی ندارد به زیان همه است. وقتی کشوری در تولید و فروش نفت خام مزیت دارد اما از فناوری و بستر و سایر امکانات مورد نیاز برای فرآوری نفت و تولید محصولات پتروشیمی برخوردار نیست، اصرار به کاهش صادرات نفت و تولید محصولات پتروشیمی که توانایی رقابت با رقبای خارجی را ندارند به زیان کشور است.

اهمیت محیط زیست است

موضوع دیگر، اهمیت محیط زیست است. صادرات نفت خام و واردات محصولات پتروشیمی به معنی صادرات آلودگی ناشی از تولید این قبیل محصولات است. بعنوان نمونه، وقتی برخی از کشورها محصولات فولادی و پتروشیمی خود را از چین خریداری میکنند، به این معنی است که آلودگی تولید این محصولات را به چین صادر کرده‌اند.

پس لزوما فرآوری و تولید هر محصولی به نفع کشور نیست. مطالعه موفق‌ترین اقتصادهای نفتی نشان میدهد که موضوع اصلی، نحوه و محل مصرف درآمد نفت و انضباط مالی دولت است.

باید قدر نفت را دانست!