به گزارش اکوایران، ممکن است تصور شود دوران اوج جنگ سرد به چیزی بیش از یک خاطره دور تبدیل شده است، اما حتی امروز هم این جنگ ایدئولوژیک می‌تواند با شرایط همخوانی داشته باشد. این رقابت، به عنوان رقابتی غیر طبیعی، ماهیت جنگ قدرت بین‌المللی را بازتعریف کرد. در طول این جنگ، ایدئولوژی به عنوان یک حقیقت مطلق عمل می‌کرد و هدف همیشه وسیله را توجیه می‌کرد. با این حال، جنگ سرد به‌دلیل شیوه‌ای که جهان مدرن ما را شکل داده است، نشان‌دهنده درجه بی‌سابقه‌ای از دو قطبی ایدئولوژیک است.

با وجود استفاده بیش از حد از عبارت «جنگ سرد جدید» در طول دهه‌های پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه در رابطه با رقابت اقتصادی رو به رشد آمریکا و چین، اما کاملاً واضح است که این درجه از روابط غیرطبیعی و دوقطبی ایدئولوژیک، در چشم‌انداز سیاسی مدرن ما ظاهر نشده است. می‌توان دراین‌باره بحث کرد که جهان آیا از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امن‌تر، با تنش کمتر یا منسجم‌تر شده است یا نه، اما ما بدون شک در کشاکش یک جنگ سرد دوم نیستیم.

در دهه‌های اخیر پیروزی سرمایه‌داری بازار آزاد، مطلق و غیرقابل تردید بوده است. برخی در مقابل این موضوع  به سرعت به نام بردن از دام‌های فرضی سرمایه‌داری می‌پردازند: نابرابری توزیع ثروت، بی‌ثباتی اجتماعی و مرگ لیبرالیسم. با این حال، این واقعیت باقی است که هیچ ملتی بر روی زمین وجود ندارد که فضائل سرمایه‌داری را نپذیرفته باشد، مگر کشورهای غرق در خودکامگی همچون کره شمالی. درک این پدیده اساساً مهم است. «جنگ سرد جدید» نمی‌تواند وجود داشته باشد، صرفاً به این دلیل که دوقطبی ایدئولوژیک و تضاد معنوی جنگ سرد هرگز نمی‌تواند در دنیایی ظاهر شود که، به استثنای معدود موارد خاص، یک اجماع اقتصادی را پذیرفته است.

با این همه اما این سؤال همچنان باقی است: «جنگ سرد جدید» اصلاً چه شکلی خواهد بود؟ ظهور دوباره یک رقابت عظیم بین ایالات‌متحده و روسیه به طور قطع خارج از تصویر است. تهاجم به اوکراین را به سختی می‌توان به عنوان اقدام یک رهبر که به موقعیت ژئوپلیتیک خود اطمینان تلقی کرد. حتی چین، با همه موضع‌گیری‌هایش، پیامدهای تهاجم به تایوان را درک می‌کند. موضع هسته‌ای پوتین نیز فقط روسیه را به یک کره شمالی بزرگتر و قدرتمندتر تبدیل می‌کند. و مهم‌تر از همه این است که، هویت روسیه به عنوان دشمن اصلی ایالات‌متحده توسط متحد دیرینه آن چین، جایگزین شده است.

بایدن شی

چین قدرتمندترین دشمن ایالات متحده

چین به‌عنوان قدرتمندترین دشمن ایالات متحده در طول یک دهه اخیر ظاهر شده است و بنابراین صرفاً بحث درباره یک «جنگ سرد جدید» فرضی بین چین و آمریکا مناسب است. «جنگ سرد» بر اساس دوقطبی ایدئولوژیک اقتصادی، همانطور که بحث کردیم، قطعاً منتفی است.

حزب کمونیست چین سرمایه‌داری را با آغوش باز پذیرفته است. چین به بزرگترین کشور تجاری جهان تبدیل شده است و به طور شگفت‌انگیزی میزان نابرابری در توزیع ثروت در این کشور بیشتر از ایالات متحده است. علی‌رغم فقدان شگفت‌انگیز لیبرالیسم سیاسی، عمل‌گرایی اقتصادی که از زمان مرگ مائو در چین رشد کرده است، قابل توجه است.

صادرات چین به ایالات‌متحده قبل از تعرفه‌های نادرست دوران ترامپ سالانه حدود 500 میلیارد دلار بود. این پدیده را می‌توان به وضوح به یک واقعیت منحصر به فرد و مطلق نسبت داد: ایالات متحده و چین در زمینه اقتصاد اختلاف نظر ندارند.

با این حال، آنها مخالف هم هستند. اگر ترس‌های سیاسی را کنار بگذاریم، نقض حقوق بشر چین و همچنین موارد متعدد نقض حقوق دریایی توسط چین در دریای چین جنوبی، به درستی محکوم شده است. در اینجا یک تفاوت اساسی بین ایالات‌متحده و چین پدید می‌آید: اهمیت آزادی و برعکس، تسلط خودکامگی.

سرکوب در سین کیانگ، ترس از دستگیری‌های خودسرانه و تضعیف آزادی بیان تنها بخشی از فهرست طولانی سوء‌استفاده‌های دولت چین از قدرت است. با این حال، کاملاً واضح است که ایالات متحده هرگز تلاش نکرده است که نقش پلیس جهانی را بازی کند، بدون اینکه شکار قابل توجهی برایش وجود داشته باشد.

هیچ دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده به سوء‌رفتارهای چین با شدت واکنش نشان دهد. تلاش برای دستیابی به آزادی در عین اینکه شرافتمندانه است، هرگز جای ملاحظات اقتصادی را نخواهد گرفت. این امر در دوران جنگ سرد صادق بود و تا به امروز نیز صادق است.

«جنگ صلیبی برای آزادی» در دوران جنگ سرد، آمریکایی‌ها را پشت نبرد ایدئولوژیک علیه شوروی جمع کرد، اما صرفاً برای حمایت از بازدارندگی طراحی شده بود. سیاستی که در پاسخ به تهدید اقتصادی گسترش کمونیسم به وجود آمده بود. اما صرف نظر از سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها، استبداد چین هرگز ایالات‌متحده را به قربانی کردن نگرانی‌های اقتصادی خود در جستجوی آزادی جهانی سوق نمی‌دهد. علی‌رغم بی‌ثباتی که امروز می‌بینیم، ما در کشاکش یک «جنگ سرد جدید» نیستیم و تا زمانی که ایالات متحده در مورد نقض حقوق بشر چین به لحظه «به رسمیت شناختن» آن نرسد، برای مدت زمان طولانی هم با جنگ سردی دیگر مواجه نخواهیم بود.