به گزارش اکوایران، ایران و عربستان بعد از هفت سال روابط دیپلماتیک خود را احیا کرده‌اند و آنگونه که در بیانیه رسمی منتشر شده شورای عالی امنیت ملی آمده، دو کشور قرار است در دو ماه آینده سفارتخانه‌های خود را بازگشایی کنند.

عادی‌سازی شکننده؟

احیای روابط تهران و ریاض با میانجی‌گیری چین حاصل شد؛ آن هم در شرایطی که پیش‌تر، گفت‌وگوها میان نمایندگان ایران و عربستان در سطوح مختلف در بغداد برگزار شده بود و انتظار می‌رفت رایزنی‌ها در پایتخت عراق ادامه داشته باشد و نتیجه در کشور همسایه محقق شود. با این همه، چین ابتکار عمل را در دست گرفت و از همین رو در بیانیه سه‌جانبه ایران، عربستان و چین، بازیگران از ابتکار عمل «شی جین پینگ» برای گفت‌وگوها و حل اختلاف‌های میان تهران و ریاض قدردانی شد.

در همین راستا اکوایران به بهانه احیای رابطه دیپلماتیک میان ایران و عربستان با محمد بیات - تحلیلگر مسائل بین‌الملل - گفت‌وگو کرده تا از زوایای مختلف این تحول دیپلماتیک را مورد ارزیابی قرار دهد.

محمد بیات در پاسخ به پرسش اکوایران مبنی بر این‌که «احیای رابطه دیپلماتیک میان تهران و ریاض می‌تواند شروعی خوبی باشد، اما آیا می‌توان گفت که تحت تاثیر متغیرهای منطقه، نقش‌های منطقه‌ای و همچنین ماجراجویی اسرائیل و هدفش برای عادی‌سازی رابطه با کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار بگیرد یا خیر؟» گفت: در ابتدا باید تاکید کرد که افکار عمومی و سیاسی حاکم بر ایران نباید از احیای روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان درگیر خوشحالی شتاب‌زده شوند و مسائل و متغیرهایی که بدان‌ها اشاره شد را مورد توجه قرار ندهند؛ چراکه در نظم در حال تغییری که درگیر و شاهد آن هستیم، بویژه در منطقه خاورمیانه، قدرت‌های منطقه‌ای همچون عربستان تلاش دارند کشورها را با لحاظ کردن منافع تعریف کنند تا تقابل‌های ژئوپلتیکی؛ به این معنا که در حال حاضر تهران و ریاض روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته‌اند اما باید به این مسأله هم توجه کرد که این رخداد به معنای حل شدن همه اختلاف‌های میان ایران و عربستان نیست.

به گفته این تحلیلگر مسائل بین‌الملل، این احتمال وجود دارد که در برخی از پرونده‌های منطقه‌ای چون بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب، پایان جنگ در یمن، تشکیل دولت فراگیر ملی در لبنان یا بهبود روابط میان ایران و بحرین شاهد گشایش‌هایی باشیم، اما همچنان مسائل مورد اختلاف میان تهران و ریاض در ارتباط با برخی از پرونده‌ها باقی خواهد ماند. شاید مهمترین چالش میان طرفین، پیوستن عربستان به قطار عادی‌سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل باشد.

بازی ریاض در دو زمین

به گفته این تحلیلگر مسائل بین‌الملل، در شریط کنونی آنتونی بلینکن - وزیر خارجه ایالات متحده - و جیک سالیوان - مشاور امنیت ملی آمریکا - مامور عادی‌سازی رابطه میان ریاض و تل‌آویو شدند و از همین رو تلاش دارند تا پیش از پایان ریاست جو بایدن در ارتباط با این مقوله کارنامه‌ای درخشان را رقم بزنند.

بیات در ادامه خاطرنشان کرد: اگر این برنامه و پروژه اجرایی شود، این گزاره می‌تواند به موضوع پرتنش میان ایران و عربستان تبدیل شود؛ اما در صحنه کلان‌تر می‌تواند زمینه‌ساز موازنه منطقه‌ای شود. به این معنا که عادی‌سازی رابطه ریاض با تمامی قدرت‌های منطقه‌ای یعنی ایران، ترکیه و البته اسرائیل موجب نوعی موازنه در ساختار سیاست خارجی سعودی می‌شود و این فرصت را فراهم می‌کند تا این کشور بتواند از ضعف هرکدام از این بازیگران حداکثر منافع را از آن خود کند.

به باور بیات، در چنین شرایطی زمانی که پرونده‌های امنیتی ایران و عربستان روی میز است، ریاض قادر است از کارت روابط با اسرائیل یا ترکیه در مذاکره با ایران استفاده کند، یا بالعکس؛ یعنی زمانی که رایزنی‌ها برای عادی‌سازی رابطه با اسرائیل در جریان است، احیای رابطه دیپلماتیک با ایران نوعی امتیاز راهبردی برای دستگاه سیاست خارجی سعودی محسوب خواهد شد. این نخستین گزاره و متغیری است که می‌تواند روابط تازه احیا شده دو بازیگر (تهران و ریاض) را تحت تاثیر قرار دهد.

چرا توافق در پکن حاصل شد؟

بیات در پاسخ به سوال دیگر اکوایران درباره این که "چرا گفت‌وگوهایی که در بغداد انجام شد و انتظار می‌رفت نتیجه‌اش در آن کشور حاصل شود، به ناگهان در پکن احیا شد؟" نیز پاسخ داد: در باب نقش میانجیگرانه چین باید گفت که در چند ماه اخیر ما شاهد دو رخداد مهم بودیم؛ نخست، سفر شی جین پینگ به ریاض و حضورش در نشست مشترک کشورهای عربی بود و دوم سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران به پکن. به نظر می‌رسد ابتکار عمل در این باب از جانب شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین ابتدا به طرف سعودی اعلام شده و بعد از آن در میانه رایزنی‌هایی که میان تهران و ریاض در پکن جریان داشته، با طرف ایرانی نیز مطرح شده و تهران نیز از این طرح استقبال کرده است. همین مقوله، زمینه و بستر را برای سفر محرمانه علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به پکن هموار کرده است.

بیات در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه "با لحاظ کردن تنش‌های حاکم میان واشنگتن و پکن، بویژه در شرایط کنونی، آیا می‌توان نقش میانجیگرانه چین در احیای روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض را سیگنالی قوی از جانب چین به آمریکا قلمداد کرد؟" پاسخ داد: بله، در عرصه منافع ملی نباید به شکلی شتاب‌زده خوشحال شویم؛ هرچند احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان گشایش‌های بسیای به دنبال دارد، بویژه آنکه فشار لابی سعودی - که از منظر مالی بسیار قدرتمند است - بر ایران کاهش خواهد یافت اما در بُعد استراتژیک و بین‌المللی، امروز، به‌واسطه انتقال قدرت و پیامی در باب نظم چندقطبی در خاورمیانه، روزی تاریخی قلمداد می‌شود.

نفوذ در حیاط خلوت آمریکا

بیات افزود: زمانی توافق‌های راهبردی میان کشورهای منطقه در لندن و پاریس منعقد می‌شد و در دوران جنگ سرد در آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی، اما امروز شاهد آن هستیم که ایران و عربستان به عنوان دو کشور محوری در منطقه غرب آسیا در پکن دور یک میز نشستند و توافقنامه صلح امضا می‌کنند. طبیعتا این رخداد هم از منظر تاریخی و هم بین‌المللی بسیار با اهمیت است؛ از همین رو از این پس باید شاهد حضور و نفوذ گسترده چین در منطقه خاورمیانه باشیم.

این کارشناس مسائل بین‌الملل خاطرنشان کرد: دستگاه دیپلماسی چین تاکید کرده که اولویت چین در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه، مسأله اقتصاد است. همه می‌دانند تامین منافع اقتصادی و سرمایه‌گذاری سودآور بدون تحقق امنیت و ثبات محقق نمی‌شود. بر همین اساس چین سیاست خارجی خود را بر مبنای نزدیکی میان بازیگران در کنار هم تعریف کرده تا بدین طریق بتوانند مسأله انتقال انرژی و پروژه «بی ای آر» را به شکلی جدی پیش ببرد.

زنگ خطری که به صدا درآمد

بیات در پاسخ به سوال دیگر اکوایران درباره کنش آمریکا و اسرائیل به تحرک اخیر پکن نیز گفت که بی‌شک زنگ خطر برای ایالات متحده به صدا درآمده است؛ بویژه اینکه در سال‌های اخیر حجم تعاملات چین با کشورهای عرب به رقم قابل توجهی رسیده است و دو کشور امارات و بویژه عربستان در تامین امنیت انرژی چین نقش برجسته دارند. موضع‌گیری سال گذشته مدیرکل آرامکو که گفته بود ما تا 50 سال آینده برای تامین امنیت انرژی چین برنامه‌ریزی می‌کنیم، زیرا می‌خواهیم شریک این کشور در حوزه نفت باشیم، در همین راستا قابل تامل است. طبیعتا چنین مواضعی برای کشوری چون آمریکا زنگ خطر است؛ بازیگری که در صدد مهار قدرت و نفوذ چین در جهان بالاخص در منطقه خاورمیانه است.

او ادامه داده است: در چنین چارچوبی واشنگتن به طبع باید بازوهای قدرت و پتانسیل‌های اقتصادی چین را در نقاط مختلف جهان هدف قرار دهد. یکی از مناطق، خاورمیانه است که کارشناسان از آن تحت عنوان پمپ بنزین قدرت‌ها یاد می‌کنند؛ بدین معنا که چین و هند و سایر قدرت‌های نوظهوری که نیاز به انرژی کربن دارند، نتوانند تعاملات جدی با کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته باشند. در چنین شرایطی این گروه از بازیگران در مسیر توسعه اقتصادی و صنعتی شدن درگیر چالش‌هایی جدی خواهند شد.

واکنش احتمالی واشنگتن

بیات در پاسخ به اکوایران در باب اینکه واشنگتن برای مهار پکن در عمل چه گام‌هایی برخواهد داشت؟ گفت: پیش‌بینی می‌شود که واکنش آمریکا، ایجاد بحران‌های جدید در منطقه خاورمیانه باشد؛ یعنی تا پیش از رسیدن به سال 2030 در منطقه قفقاز یا غرب آسیا یک بحرانی جدی ایجاد کند که منجر به تنش نظامی شود. این وضعیت موجب می‌شود تا مسیر «بی آی آر» از کار بیفتد و منابع انرژی منطقه نیز به خطر انداخته شود.

به گفته این تحلیلگر، چین وابستگی بیش از 70 درصدی به انرژی خاورمیانه دارد و اگر چنین تنشی اوج بگیرد، این بازیگر نه به منابع خاورمیانه دسترسی خواهد داشت و نه به بازارهای آفریقا و اروپا.

بیات درباره واکنش احتمالی اسرائیل نیز خاطرنشان کرد: نمی‌توان گفت که احیای روابط دیپلماتیک تهران و ریاض برای این بازیگر یک شکست تلقی شود. این توافق شاید نقطه روشنی باشد در باب عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو در آینده. بدین معنا که اگر ما روابط خارجی ریاض را رصد کنیم، شاهد این خواهیم بود که عربستان شاید بعد از بهبود روابط با ایران در مسیر عادی‌سازی رابطه با اسرائیل با سرعت گام بردارد؛ آن هم برای تحقق موازنه‌ای که به دنبال آن است. ریاض برای تحقق خواسته‌های خود نیاز به امنیت دارد و این مقوله جز با تعامل با بازیگران منطقه محقق نمی‌شود.