دشمنان قدیمی، قوانین جدید؛ شکست بازدارندگی در خاورمیانه
اکوایران: وضعیت موجود غیرقابل دفاع است. مدلهای منسوخ بازدارندگی در خاورمیانه قرن بیست و یکم، که بازیگران غیردولتی در آن به هواپیماهای بدون سرنشین و سایر فناوریهای پیشرفته جنگی دسترسی آسان دارند، شکست خوردهاند.
به گزارش اکوایران، حملات موشکی بالستیک ایران به اسرائیل در 1 اکتبر ترس از یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه را افزایش داده است. مارپیچ خونین در 17 و 18 سپتامبر با انفجار هزاران پیجر و بیسیم عوامل حزب الله در سراسر لبنان آغاز شد. یکی از تحلیلگران عملیات بیسابقه اسرائیل را «گستردهترین حمله زنجیره تامین فیزیکی در تاریخ» دانست.
شکست تقریباً کامل بازدارندگی در خاورمیانه
به نوشته فارنافرز، حملات هوایی مداوم در بیروت و جنوب لبنان و سپس ترور رهبر حزب الله، حسن نصرالله در یک حمله هوایی به حومه بیروت، ضربه ویرانگری بود. علیرغم ضربات اخیر از جمله به ساختار فرماندهی خود، حزب الله به حمله موشکی به اسرائیل ادامه میدهد. ایران، حیرت زده و خشمگین حدود 200 موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرد. و ایرانیها اکنون برای اقدام متقابل اسرائیل آماده میشوند. به نظر میرسد که چرخه خشونت قصد پایان یافتن ندارد.
آخرین تحولات بر شکست تقریباً کامل بازدارندگی در خاورمیانه تأکید دارد. هم بازیگران دولتی و هم غیردولتی در حال پذیرش ریسکهای بزرگ هستند. حمله پیجری به عنوان یک عملیات مستقل، میتوانست نشانگر عزم اسرائیل برای وادار کردن حزبالله به کاهش تنش یا در غیر این صورت مواجهه با یک جنگ فاجعهبار باشد. اما تصمیمات اسرائیل برای ترور نصرالله، تشدید حملات به لبنان و حتی آغاز تهاجم زمینی، احتمال تاریکتری را نشان میدهد: عملیات پیجرها صرفاً به منظور گیج کردن حزبالله به عنوان مقدمهای برای مداخله نظامی گستردهتر اسرائیل بود.
نزدیک به دو دهه است که آرامش نسبی در مرز اسرائیل و لبنان حاکم است. اما تشدید اخیر، یک واقعیت منطقهای را آشکار میسازد که از زمان حمله حماس در 7 اکتبر و درگیریهای غزه، عمیقاً خطرناکتر شده است. خاورمیانه دیگر مقید به قوانین تثبیت شده تعامل و شیوههای بازدارندگی نیست. مفروضات مربوط به رفتار و محاسبات ریسک بسیاری از بازیگران دولتی و غیردولتی در منطقه به طور فزایندهای منسوخ شده است. خطوط قرمز واضح و قواعد بازی پذیرفته شده دو طرفه، آشکارا وجود ندارند. بنابراین، کانالهای قابل اعتمادی نیز وجود ندارد که از طریق آن طرفهای متخاصم بتوانند تنش را کاهش دهند.
ایالات متحده میخواهد نفوذ رو به کاهش خود را بازسازی کند و نقش تعیین کنندهای در بازگرداندن بازدارندگی در منطقه ایفا کند. اما ابتدا باید تشخیص دهد که سیاستهای فعلی آن ناکافی و منسوخ هستند.
محور بازیگران غیردولتی و زوال سیطره آمریکایی
بازیگران غیردولتی مدتهاست که در خاورمیانه نقش بازی کردهاند. اما پس از 7 اکتبر، انبوهی از گروههای همسو با ایران موسوم به «محور مقاومت» به شیوههای بیسابقهای عمل کردند. تنها یک روز پس از حمله حماس، حزبالله سیل حملاتی را به شمال سرزمینهای اشغالی آغاز کرد که حداقل 60،000 نفر را در اسرائیل مجبور به ترک سکونتگاههایشان کرد و عملاً یک منطقه حائل پنج کیلومتری در داخل سرزمینهای اشغالی ایجاد کرد.
گروههای متحد ایران در عراق نیز در اکتبر گذشته به نبرد پیوستند و نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه را هدف قرار دادند. به عنوان مثال، چندین گروه که زیر چتر «مقاومت اسلامی در عراق» فعالیت میکنند، علاوه بر حملاتی به اسرائیل، بیش از 100 حمله علیه اهداف ایالات متحده انجام دادهاند.
و در نوامبر 2023، حوثیهای یمن حملات مداومی را به بیش از 100 کشتی تجاری در دریای سرخ آغاز کردند که تجارت جهانی را مختل کرد و منجر به تاخیر و افزایش هزینهها برای حمل کانتینر از آسیا به اروپا و آمریکای شمالی شد. حوثیها در ماه ژوئیه از یک پهپاد برای حمله به تل آویو استفاده کردند که یک نفر را کشت و ده نفر دیگر را مجروح کرد. اسرائیل با هدف قرار دادن بندر حدیده یمن که 70 درصد واردات تجاری و 80 درصد کمکهای بشردوستانه یمن را به خود اختصاص میدهد، پاسخ داد و ارائه کمکهای ضروری در این کشور ویران شده از جنگ را فلج کرد.
در ماه سپتامبر، موشک دوربردی که حوثیها پرتاب کردند به مرکز اسرائیل رسید. در اواخر این ماه، این گروه گفت که شهرهای تل آویو و عشکلون را با حملات پهپادی جداگانه هدف قرار داده است، که اسرائیل با حملات گسترده به حدیده تلافی کرد. رفتار انصارالله نمونهای از تصمیمات مخاطره آمیز است که نشانه شکست بازدارندگی است، زیرا اقدام نظامی هماهنگ ایالات متحده و متحدانش کمک چندانی به مهار این گروه نکرده است.
فرسایش بازدارندگی در خاورمیانه با تغییر گستردهتری تسریع شده است: این تصور که تسلط آمریکا در منطقه رو به زوال است.
دشمنان قدیمی، قوانین جدید
شکست بازدارندگی منجر به رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل نیز شده است. رگبار موشکی اخیر ایران علیه اسرائیل در تلافی ترور هنیه و نصرالله، تنها آخرین قسمت از رویارویی مستقیم بین این دو دشمن است، پس از پرتاب بیش از 300 موشک و پهپاد به سمت اسرائیل در ماه آوریل در تلافی حمله به کنسولگری ایران در سوریه. این حمله قوانین دیرینه درگیری را که بر «جنگ سایه» بین دو طرف حاکم بود، تغییر داد.
با در نظر گرفتن سابقه عدم درگیری مستقیم ایران، اسرائیل به اشتباه تصور کرد که پاسخ ایران به حمله به مجتمع دیپلماتیک خود در دمشق محدود خواهد بود. اما محاسبات ریسک تهران تغییر کرده بود و احتمالاً منعکس کننده این باور در میان سیاستگذاران ایرانی است که حملات تحریک آمیز فزاینده اسرائیل مستلزم پاسخی قویتر و آشکارتر است. ایران - حامی و رهبر ایدئولوژیک محور مقاومت - تصمیم گرفت از پشت پرده «انکار قابل قبول»ی که توسط متحدان منطقهایاش فراهم میشد بیرون بیاید. اما پاسخ ملایم اسرائیل به حمله ماه آوریل ایران گویا بود. حتی زمانی که دو طرف رفتارهای پرخطرتر را دنبال میکنند، به نظر نمیرسید که هیچکدام میخواهد این درگیری از کنترل خارج شود.
با این وجود، چرخه تشدید ادامه یافت. در ماههای بعد، هر دو طرف حملات خود را افزایش دادند. حملات پیاپی اسراییل به بیروت و ترور در تهران در ماه ژوئیه و تبادل موشکی بزرگ در ماه اوت، ترس از یک جنگ همه جانبه را افزایش داد. تشدید تنش اسرائیل در سپتامبر این ترس ها را دوباره نمایان کرد.
قمار بزرگ بیبی ریسکگریز
به نظر میرسد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که مدتها بهعنوان فردی نسبتاً ریسکگریز شناخته میشد، مایل به پذیرش ریسکهای بزرگتر است، همانطور که ترور نصرالله و ادامه حملات به لبنان، عملیات جسورانه پیجرها علیه حزبالله و ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس در ژوئیه نشان میدهد. در مجموع، این حرکات نشان میدهد که رهبر اسرائیل آماده است قمار کند که تشدید تکیه بر نیروی نظامی برای بازگرداندن بازدارندگی و برهم زدن تهدید ناشی از محور مقاومت، مهمتر از خطرات ناشی از ایجاد یک جنگ منطقهای است.
خاورمیانه خود را در لحظهای خطرناک میبیند. قراردادهای قدیمی حاکم بر تشدید تنش کنار گذاشته شدهاند. بازیگران جدیدی ظهور کردهاند و همه به دنبال تسلط هستند. در نتیجه، حاشیه امن برای جلوگیری از یک جنگ همه جانبه کمتر از همیشه است. خطرناکتر از همه، این است که تلاشها برای بازسازی بازدارندگی تا حد زیادی به استفاده از زور محدود میشود. هر یک از طرفین برای بازدارندگی از طرف دیگر، به تشدید نظامی متوسل میشوند. ناکامی در پاسخ دادن با زور به یک اقدام تهاجمی میتواند منجر به تحریکات بیشتر شود، اما همچنین، پاسخ با زور میتواند باعث تشدید بیشتر شود. در هر دو مورد، خشونت به احتمال زیاد به طور غیرقابل کنترلی افزایش مییابد.
مهندسی صلح
ایالات متحده مجبور است رویکرد خود را نسبت به منطقهای که در آن رویارویی مستقیم بین ایران و اسرائیل در حال حاضر یک واقعیت است و بازدارندگی از بازیگران غیردولتی دشوار است، تجدید نظر کند. تا به امروز، حوثیها کشتیرانی جهانی در دریای سرخ را بهرغم درگیری نظامی قابل توجه ایالات متحده متوقف کردهاند، و ناو گروههای هواپیمابر آمریکایی مستقر در منطقه نتوانستهاند حزبالله را از انجام حملات بیامان علیه اسرائیل بازدارند. با وجود اتحاد نزدیک خود با اسرائیل و حمایت حیاتی از ارتش اسرائیل، ایالات متحده نتوانسته نتانیاهو را از بالا بردن سطح تنش منصرف کند.
واشنگتن باید رویکرد جدیدی ایجاد کند که از تمام ابزارهای خود برای رسیدگی به واقعیت جدید و خطرناکتر خاورمیانه استفاده کند. این استراتژی جدید باید مبتنی بر مواردی در 11 ماه گذشته باشد که در آن بازدارندگی و تنش زدایی، حتی به طور موقت، به دست آمده است.
یک استراتژی بازدارندگی به روز شده برای خاورمیانه باید ابتدا مکانیسمهای پشتیبانی را تقویت کند که میتواند خطر اشتباه محاسباتی و سوء تفاهم را کاهش دهد. ایالات متحده میتواند از میانجیگری شخص ثالث از طریق کشورهایی مانند عمان که نقش مهمی در انتقال پیام بین ایالات متحده و ایران در لحظات تنش بالا داشته است، حمایت کند. همچنین باید ایجاد شبکه ای از خطوط تماس میان اسرائیل، مصر، کشورهای خلیج فارس و ایران را در نظر بگیرد تا به مقامات کمک کند تا از رویارویی ناخواسته جلوگیری کنند. کشورها باید برای حفظ خطوط ارتباطی با بازیگران غیردولتی به اشخاص ثالثی که ارتباط مستقیم با گروهها دارند تکیه کنند، از جمله بازیگران دولتی مانند قطر و بازیگران سیاسی مانند نبیه بری، رئیس مجلس لبنان. برای بدترین موارد، ایالات متحده باید یک خط ارتباط مستقیم با ایران داشته باشد.
واشنگتن باید نقش اساسی دیپلماسی در ایجاد بازدارندگی را بشناسد. یک استراتژی دیپلماتیک موثر برای منطقه، بازدارندگی را نه تنها با تهدید و اجبار دیگران، بلکه با ایجاد انگیزههای مثبتی برای اجتناب از درگیری، دوباره برقرار خواهد کرد. درست یک سال قبل از حمله ویرانگر 7 اکتبر، اسرائیل و لبنان با کمک دیپلماسی ایالات متحده و وعده منافع واقعی برای هر دو طرف، به یک توافق مرزی دریایی تاریخی دست یافتند. هر یک از طرفین امیدوار بودند که از داراییهای ارزشمند گاز طبیعی در دریای مدیترانه بهره برداری کنند. حل و فصل مسئله مرزهای دریایی منبع اختلافی را از بین برد که در غیر این صورت میتوانست به خصومتهایی منجر شود که همواره سرمایهگذاریهای گاز طبیعی را تضعیف میکرد. به طور گستردهتر، دادن چیزی برای از دست دادن به بازیگران غیردولتی میتواند محاسبات ریسک آنها را از خشونت دور کند و به توافق نزدیک کند.
در غیاب این اصلاحات، وضعیت موجود غیرقابل دفاع است. مدلهای منسوخ بازدارندگی در خاورمیانه قرن بیست و یکم، که بازیگران غیردولتی در آن به هواپیماهای بدون سرنشین و سایر فناوریهای پیشرفته جنگی دسترسی آسان دارند، شکست خوردهاند. تنها پیکربندی مجدد رویکرد موجود ایالات متحده برای بازدارندگی در خاورمیانه از فاجعه جلوگیری میکند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
اولین ردپای ترامپ در بازار طلا؛ خریدارن طلا رکب خوردند
-
همزمانی بدشگون بازگشت ترامپ به کاخ سفید با تغییر استرتژی امنیت ملی ایران
-
بازگشت ترامپ به کاخ سفید؛ زمان انتقام فرا رسیده است
-
وضعیت بازار مسکن در نیمه پاییز؛دلیل ترس فروشندگان و خریداران
-
پزشکیان در دیدار با جبهه اصلاحات از لزوم تغییر رابطه دولت-ملت گفت
-
چین به وزیر امور خارجه آلمان بیاحترامی کرد؟
-
پرچم سفید ترامپ برای جنگ خاورمیانه
-
طلای جهانی ماراتن رشد را آغاز کرد
-
بازتاب برگشت ترامپ در بازار خودرو