به گزارش اکوایران، به نقل از وبسایت ریسپانسیل استیت کرافت، نئوکان‌ها و متحدان‌شان در واشنگتن، اسرائیل و فراتر از آن، خواسته‌های غیرواقع‌بینانه‌ای درباره‌ی نتایج گفت‌وگوهای آمریکا با ایران برای محدودسازی برنامه‌ی هسته‌ای این کشور مطرح می‌کنند. اما رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ هیچ دلیلی ندارد که به این خواسته‌ها گوش دهد و نباید آن‌ها را جدی بگیرد.

سم مهلک

کارزار مخالفت با توافق هسته‌ای با ایران، هفته‌ی گذشته وارد مرحله‌ای تهاجمی شد؛ زمانی که جمهوری‌خواهان کنگره طی نامه‌ای به کاخ سفید از ترامپ خواستند که با هیچ توافقی که شامل «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران» نباشد، موافقت نکند.

اندرو دی، سردبیر ارشد نشریه امریکن کانسرواتیو، در این باره گفت: «تمامی سناتورهای جمهوری‌خواه، به‌جز رند پال، نامه‌ به رئیس‌جمهور ترامپ امضا کرده‌اند و از دولت خواسته‌اند برای پایان کامل ظرفیت غنی‌سازی ایران فشار وارد کند. آن‌ها می‌دانند که این خواسته برای ایران غیرقابل قبول است و آشکارا هدف‌شان برهم زدن تلاش‌های دیپلماتیک ترامپ است».

سینا طوسی، عضو ارشد غیرمقیم در مرکز سیاست بین‌الملل، این خواسته‌ها را «سم مهلک» خواند. طوسی گفت: «مطالبه‌ی غنی‌سازی صفر، محدودیت‌های دائمی، و برچیدن کامل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران - آن هم پس از اینکه آمریکا توافق سال ۲۰۱۵ را زیر پا گذاشته - اصلاً یک موضع مذاکراتی محسوب نمی‌شود».

در همین حال، دیگر مخالفان توافق هسته‌ای مدعی‌اند که ایران می‌تواند برنامه‌ی هسته‌ای‌اش را برای اهداف غیرنظامی حفظ کند، به شرطی که حق غنی‌سازی اورانیوم را نداشته باشد.

فقدان پایگاه مردمی

خبر خوب برای ترامپ و کسانی که به دنبال مهار برنامه‌ی هسته‌ای ایران و جلوگیری از جنگ هستند این است که این ائتلاف ضدتوافق هسته‌ای، هیچ پایگاه مردمی‌ای خارج از واشنگتن و اسرائیل ندارد و ترامپ در صورت نادیده گرفتن آن‌ها، هزینه‌ی سیاسی چندانی پرداخت نخواهد کرد.

انتخابات آمریکا

به‌عنوان نمونه، در یک نظرسنجی که توسط موسسه SSRS و «برنامه‌ی مسائل حیاتی دانشگاه مریلند» انجام شده، اکثریت قابل‌توجهی از مردم آمریکا - ۶۹ درصد - از «توافقی مذاکره‌شده برای محدود کردن برنامه‌ی هسته‌ای ایران به اهداف صلح‌آمیز همراه با نظارت شدید» حمایت کرده‌اند و آن را به اقدام نظامی ترجیح داده‌اند. اما نکته‌ی مهم‌تر برای جایگاه سیاسی ترامپ آن است که ۶۴ درصد از جمهوری‌خواهان شرکت‌کننده در نظرسنجی - یعنی پایگاه رأی‌دهندگان اصلی او - نیز با این دیدگاه موافق بوده‌اند.

مخالفان دیپلماسی با ایران سعی دارند این واقعیت را مخدوش کنند و فضا را آشفته نشان دهند. برای مثال، مارک دوبوویتز، مدیرعامل بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها - که نزدیک به دو دهه است به دنبال تغییر رژیم در ایران است - هفته‌ی گذشته نظرسنجی‌ای را تبلیغ کرد که مدعی بود «۷۶ درصد از آمریکایی‌ها می‌گویند تأسیسات ساخت سلاح‌های هسته‌ای ایران باید نابود شود».

البته یک مشکل وجود دارد: ایران نه سلاح هسته‌ای دارد و نه برنامه‌ای برای ساخت آن؛ و این، نکته‌ای است که جامعه اطلاعاتی آمریکا بارها و به‌طور منظم تأیید کرده است.

اینفلوئنسرهای جریان «اول آمریکا»

اما تنها مردم آمریکا یا پایگاه حزب جمهوری‌خواه نیستند که از توافق ترامپ با ایران حمایت می‌کنند؛ برخی از چهره‌های برجسته جریان «MAGA» -دوبار آمریکا را سرافراز سازیم-  و «اول آمریکا» نیز از این رویکرد پشتیبانی می‌کنند.

استیو بنن، مشاور ارشد ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری و همچنان فردی بانفوذ در میان حلقه‌ی نزدیک به او و طرفدارانش، هفته‌ی گذشته در واکنش به نظرسنجی SSRS/دانشگاه مریلند گفت: «اسمش عقلانیت است».

نماینده کنگره، مارجوری تیلور گرین که در میان پایگاه ترامپ نفوذ زیادی دارد، اخیراً به‌شدت علیه جنگ با ایران موضع گرفته است. او اوایل این ماه گفت: «هیچ شکافی میان پایگاه رأی‌دهندگان و رئیس‌جمهور ترامپ وجود ندارد؛ شکاف واقعی میان کنگره و جمهوری‌خواهان سنتیِ حامی وضع موجود است که در حال تضعیف برنامه‌های رئیس‌جمهور هستند.»

تاکر کارلسون

تاکر کارلسون، چهره‌ی سرشناس رسانه‌ای محافظه‌کار و از افراد نزدیک به دایره‌ی ترامپ که نفوذ بالایی در میان حامیان او دارد، نیز به‌طور مشابه نئوکان‌ها و سایر مخالفان دیپلماسی ترامپ با ایران را به باد انتقاد گرفته و نسبت به تلاش‌هایشان برای سوق دادن کشور به‌سوی جنگ هشدار داده است. او ماه گذشته گفت: «هزاران آمریکایی کشته خواهند شد. ما جنگی که پس از آن رخ خواهد داد را خواهیم باخت. هیچ چیز برای کشور ما ویران‌گرتر از این نخواهد بود. هر کسی که خواهان درگیری با ایران است، نه متحد ایالات متحده، بلکه دشمن آن است».

چارلی کرک، پادکستر محبوب جریان راست‌گرای آمریکا نیز به این صف پیوسته است. او اخیراً گفته: «افرادی در پنتاگون و درون دولت هستند که می‌خواهند به ایران حمله نظامی کنند. معمولاً هم می‌گویند که این کار آسان خواهد بود. فقط یک حمله سریع و تمام. حالا یک لحظه صبر کنید، چند بار این پیش‌بینی‌شان درست از آب درآمده؟ اصلاً تا حالا شده واقعاً چنین چیزی اتفاق بیفتد؟»

اندرو دی در ادامه می‌گوید: «رئیس‌جمهور ترامپ قدرت خود بر حزب جمهوری‌خواه را به‌طرز چشمگیری تحکیم کرده و به‌راحتی می‌تواند یک توافق خوب با ایران امضا کند بی‌آنکه از نظر سیاسی آسیب ببیند. پایگاه مردمی‌اش هنوز عاشق او هستند و قانون‌گذاران و رسانه‌های محافظه‌کار از او می‌ترسند. نخبگان هم برای جلوگیری از خشم جریان ماگا، ناچار به تبعیت خواهند بود».

رایان کاستلو، مدیر سیاست‌گذاری در شورای ملی ایرانیان آمریکایی (NIAC)، نیز با این دیدگاه موافق است. او می‌گوید: «اگر سیاست خارجی ترامپ بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های مردود و شکست‌خورده جناح بوش-چنی در حزب جمهوری‌خواه بود، هرگز دو بار رئیس‌جمهور نمی‌شد. ترامپ می‌تواند با ایران به توافق برسد یا با اتخاذ خواسته‌های سخت‌گیرانه و انعطاف‌ناپذیر، به سمت جنگ سوق داده شود. اکثریت قاطع آمریکایی‌ها می‌خواهند او از مسیر دیپلماسی رهبری کند.»

همراهی دموکرات‌ها

در همین حال، به‌نظر می‌رسد احتمال کمی وجود دارد که دموکرات‌ها - که بیشترشان در سال ۲۰۱۵ از توافق هسته‌ای اوباما با ایران حمایت کردند - بخواهند از توافق احتمالی ترامپ با تهران بهره‌برداری سیاسی خاصی کنند.

رو خانا، نماینده دموکرات کنگره از ایالت کالیفرنیا و یکی از چهره‌های برجسته در سیاست خارجی مجلس نمایندگان، هفته گذشته گفت: «الان زمان سیاست‌بازی درباره ایران نیست. من از تلاش ترامپ برای رسیدن به توافق با ایران حمایت می‌کنم، همان‌طور که از توافق هسته‌ای اوباما حمایت کردم. چطور است منافع کشور و صلح را بر امتیازگیری سیاسی در هر لحظه ترجیح دهیم؟»

کنگره آمریکا

و نکته‌ای که شاید کمتر در داخل آمریکا به آن توجه شده ولی از اهمیت بالایی برخوردار است: قدرت‌های منطقه‌ای عمده مانند عربستان سعودی - که در سال ۲۰۱۵ علیه توافق اوباما با ایران کارزار سنگینی به راه انداخته بودند - اکنون در قبال تلاش‌های ترامپ تغییر موضع داده‌اند.

علی واعظ از گروه بحران بین‌الملل هفته گذشته گفت: «رهبران کشورهای خلیج فارس به‌طور کلی از گفت‌وگوهای میان دولت ترامپ و ایران حمایت کرده‌اند، چون نمی‌خواهند در صورت شکست مذاکرات، در میانه‌ی آتش یک درگیری منطقه‌ای گرفتار شوند. این حمایت لزوماً به معنای موفقیت در مذاکرات نیست، اما نسبت به فضای مذاکرات ۲۰۱۵ یک چرخش محسوب می‌شود».

اما شاید مهم‌ترین نکته آن است که ترامپ می‌تواند با ایران به توافقی برسد که محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای بر برنامه‌ی هسته‌ای این کشور اعمال کند، با سازوکارهای راستی‌آزمایی بسیار دقیق، که در راستای هدف اعلام‌شده‌اش یعنی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای باشد - بی‌آنکه لازم باشد غنی‌سازی به صفر برسد یا زیرساخت هسته‌ای ایران به‌طور کامل برچیده شود.

کِلسی داونپورت از انجمن کنترل تسلیحات اخیراً نوشت: «نه تنها اتخاذ موضع سرسختانه‌ی "بدون غنی‌سازی" ایران را به‌طور کامل از میز مذاکره خارج می‌کند، بلکه اصلاً برای رسیدن به یک توافق مؤثر ضروری نیست و خطر اشاعه‌ی هسته‌ای را به‌طور کامل از میان نمی‌برد. برچیدن زیرساخت‌ها، دانش فنی‌ای را که ایران درباره‌ی غنی‌سازی اورانیوم به دست آورده، از بین نمی‌برد». او در جمع‌بندی نوشت: آمریکا می‌تواند «ترکیب مناسبی از محدودیت‌ها و نظارت را پیدا کند تا مسیرهای ایران به سوی سلاح هسته‌ای را مسدود کند، در حالی که اجازه دهد ایران سطحی کم‌ریسک‌تر از غنی‌سازی اورانیوم را حفظ کند.»