به گزارش اکوایران، در حاشیه رژه نظامی پکن در ابتدای سپتامبر، ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و همتای چینیاش، شی جینپینگ، در حال گفتوگو درباره مسئله جاودانگی بودند. نه درباره جنگهای اوکراین و غزه، نه درباره جانشینان احتمالیشان، و نه درباره تعرفههای ترامپ، بلکه درباره پیوند اعضا و کشفیات تازه در حوزه زیستفناوری که امیدی خیالی به جوانی ابدی میدهند. آیا ممکن است این گفتوگوی عجیب برای آینده سیاست جهانی تأثیرگذارتر از تغییرات ژئوپلیتیک پرسر و صدایی باشد که همه دربارهاش حرف میزنند؟
حکمت رایج میگوید: «جهان را مردان سالخوردهای اداره میکنند که عجله دارند.» اما اگر قدرتهای بزرگ را در واقع مردان سالخوردهای هدایت میکنند که عجلهای ندارند و باور دارند زمان دارند؛ زمان بسیار زیاد؟ شیفتگی آنها به طول عمر چه تأثیری بر انتخابهای سیاسیشان خواهد داشت؟
وقتی پوتین دوره کنونیاش را به پایان برساند که بسیار بعید است پایان حکومت او باشد، مدت بیشتری نسبت به ژوزف استالین یا لئونید برژنف در قدرت خواهد بود. همچنین مسنتر از هر دوی آنها خواهد شد. ما اغلب فرض میکنیم پوتین بر این وسواس دارد که جانشینش چه کسی باشد و روسیه پس از پوتین چگونه دوام بیاورد. اما اگر بدانیم که برخی از ما و به احتمال زیاد خود پوتین به زودی قادر خواهیم بود بسیار طولانیتر زندگی کنیم، آیا پرسش متفاوتی نباید ذهن همه را درگیر کند؟ آیا رئیسجمهور روسیه میتواند یکچهارم قرن دیگر کشور را اداره کند؟ این بازه زمانی طولانیتر چه تأثیری بر سیاستهایش خواهد گذاشت؟ آیا صبورتر خواهد شد یا تهاجمیتر؟
تاریخدان کریستوفر کلارک میگوید: «همانطور که جاذبه نور را تسلیم خود میکند، قدرت نیز زمان را تسلیم خود میکند.» اعمال قدرت ریشه در مجموعهای از پیشفرضها درباره چگونگی پیوند گذشته، حال و آینده دارد. سیاست مدرن بر این باور استوار بوده که افراد فانیاند اما ملتها جاودانه. ما از طریق ایمان به خدا، فرزندآوری و عضویت در یک اجتماع فرهنگی خودآگاه که طوفانهای تاریخ را تاب میآورد، بر مرگ خود فائق میآییم.
تصور ما از جاودانگی پیشتر در یادمانی در یک پارک تجسم مییافت که نام کسانی را بر خود داشت که جانشان را برای ملت فدا کرده بودند، یا در شعری که نسلهای آینده آن را از بر میخواندند. اما گفتوگوی پوتین و شی در پکن نشان میدهد دیگر چنین نیست. اکنون در عصری زندگی میکنیم که ثروتمندترین و قدرتمندترینها خود را جاودانه تصور میکنند، در حالی که بسیاری از ملتها، زیر فشار کاهش نرخ تولد و موجهای عظیم مهاجرت، فانی جلوه میکنند.
آیا هنوز میتوانیم باور داشته باشیم که در ذهن نسلهای آینده زنده خواهیم ماند، وقتی سرعت تغییرات زیستمحیطی، فناوری و فرهنگی توانایی ما برای تصور اینکه انسانهای آینده چگونه زندگی خواهند کرد را نابود کرده است؟ آیا رهبران سیاسی بلغارستان یا اسلواکی میتوانند مطمئن باشند که ۱۰۰ سال بعد کسی تاریخ بلغارستان یا اسلواکی را مطالعه خواهد کرد؟ تاریخ به ما یادآوری میکند که جستوجوی جوانی ابدی یکی از ویژگیهای دوران انقلابی است.
زندگی و مرگ تراژیک الکساندر بوگدانوف، دوست سابق ولادیمیر لنین و بنیانگذار مؤسسه ملی هماتولوژی روسیه بهترین نمونه از جستوجوی انقلابیها برای جاودانگی است؛ جستوجویی که نه در پی شهرت ابدی، بلکه در طلب جوانی ابدی معنا میشود. او در اثر پیامدهای یک انتقال خون ناموفق جان خود را از دست داد.
دونالد ترامپ شاید نیرومندترین نمونه از تغییر چشمگیر محور «زمان ـ قدرت» باشد. پوتین و شی همچنان درگیر جاودانگی ملتها هستند: رئیسجمهور روسیه گذشته امپراتوری ازدسترفته را رمانتیزه میکند و رؤیای احیای جمعیتی روسیه را در سر میپروراند؛ شی از تداوم دودمانی سخن میگوید. اما ترامپ متفاوت است. او برخلاف پوتین و شی بهندرت درباره تاریخ یا اینکه میخواهد نسلهای آینده چگونه او را به یاد بیاورند صحبت میکند.
او بیتردید میخواهد جاودانه باشد، اما نه در قلبها و ذهنهای نسلهای آینده. بلکه چنین به نظر میرسد که او با کمال میل جاودانگیاش را در مارالاگو بگذراند، یا بهتر از آن، در کاخ سفید. تخیل سیاسی او ظاهراً فراتر از دوران زمامداری خودش نمیرود، گویی تاریخ باید با او پایان یابد. او نسبت به آنچه بلافاصله پس از رفتنش رخ میدهد، توجه اندکی نشان میدهد. وقتی درباره خطر درگیری با تایوان صحبت میکند، صرفاً تکرار میکند که شی قول داده تا زمانی که ترامپ در قدرت است به جزیره حمله نکند. اما وقتی او دیگر در قدرت نباشد چه؟
گفتوگوی پکن درباره جاودانگی نشانه تغییری چشمگیر در نحوه تجربه رهبران سیاسی از محور زمان و قدرت است. در پایان دوره دوم، ترامپ مسنترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا خواهد بود. اما آیا واقعاً اینقدر پیر است؟ آخرین سرشماری ایالات متحده نشان میدهد اکثریت آمریکاییهای متولد ۱۹۴۶، سال تولد ترامپ، همچنان زندهاند (و بسیاری از آنها همچنان رأی میدهند). و بنا بر نظرسنجیها، اکثریت جمهوریخواهان باور دارند ترامپ باید برای دوره سوم هم نامزد شود. آیا این جو بایدن، سلف ترامپ، بود که آخرین رئیسجمهور واقعاً پیر آمریکا به شمار میرفت؟
بهسختی میتوان از این احساس گریخت که آینده سیاست ما بیش از پیش شبیه جهان اساطیر یونان شده است؛ جهانی که در آن دسیسههای خدایان جاودان، تاریخ جهان را به حرکت درمیآورند. در این میان، برای فانیان، بیشترین امید آن است که مشمول نگاه مساعد «جاودانهها» شوند.