ریچارد هاس؛ بزرگترین میراثی که بایدن از خود به جا گذاشت
اکوایران: میراث رؤسای جمهور تا حد زیادی به سیاستهایی که دولتهای جانشین حفظ میکنند بستگی دارد. این تنها بدشانسی بایدن نیست که ترامپ، که متعهد به لغو بسیاری از سیاستهای داخلی و خارجی او است، جانشین او شده است. بلکه تا حد زیادی نتیجه عملکرد خود بایدن است. بزرگترین میراث بایدن ممکن است نداشتن میراث باشد.
به گزارش اکوایران، تمامی رؤسای جمهور ایالات متحده میراثهای متفاوتی از خود به جا میگذارند. بهترین آنها اشتباه میکنند و بدترینشان برخی کارهای قابل توجهی انجام میدهند. اما میراث جو بایدن بیش از بیشتر رؤسای جمهور دیگر متناقض است، چرا که او برخی مسائل بزرگ را تا حد زیادی درست و برخی دیگر را تا حد زیادی اشتباه مدیریت کرد.
نکات مثبت
به نوشته ریچارد هاس، تحلیلگر برجسته روابط بینالملل و مدیر سابق شورای روابط خارجی در وبگاه پراجکت سیندیکیت، با نکات مثبت شروع کنیم. اقتصاد ایالات متحده تحت ریاست جمهوری بایدن عملکرد بسیار خوبی داشت و بسیار بهتر از اقتصاد کشورهای دیگر عمل کرد. پس از پاندمی کووید-۱۹، تولید ناخالص داخلی (GDP) به طور قابل توجهی افزایش یافت و از حدود ۲۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۲۹ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۴ رسید. بیش از ۱۶ میلیون شغل ایجاد شد و نرخ بیکاری به طور چشمگیری کاهش یافت. علاوه بر این، قوانین مهمی مانند قانون دوحزبی زیرساخت، قانون کاهش تورم، و قانون تراشهها و علوم، منابع مالی قابل توجهی را برای بهبود زیرساختها، تولید داخلی میکروچیپها و انرژی پاک تأمین کرد.
چالشها
اما افزایش هزینههای فدرال باعث تورم شد و قیمتهای مصرفکننده در طول چهار سال حدود ۲۰ درصد افزایش یابد. این مسئله همچنین به افزایش کسری بودجه کمک کرد و بدهی دولت را تا پایان سال ۲۰۲۴ حدود ۷ تریلیون دلار افزایش داد و به ۳۶ تریلیون دلار رساند.
سیاست خارجی
بزرگترین دستاورد سیاست خارجی بایدن بدون شک اوکراین بود. در حالی که دولت او نتوانست از تهاجم رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، جلوگیری کند، از اطلاعات به شکلی بیسابقه و خلاقانه استفاده کرد تا اوکراین و جهان را نسبت به خطر هشدار دهد. همچنین با استراتژی غیرمستقیمی که ایالات متحده و شرکای ناتو در آن ابزارهای لازم برای دفاع از اوکراین را فراهم کردند، اما از دخالت نظامی مستقیم اجتناب کردند، عاقلانه عمل کرد. این دخالت مستقیم میتوانست منجر به جنگی گستردهتر یا حتی هستهای شود.
این سیاست تا حد زیادی موفق بود. نزدیک به سه سال پس از آغاز جنگ، با وجود تفاوت قدرت نظامی و جمعیتی. در واقع، پوتین نتوانست به اهدافش دست یابد. اوکراین توانست ارتش روسیه را تقریباً متوقف کند و استقلال خود را حفظ کند.
نواقص سیاست
این سیاست نیز کامل نبود. اغلب بیش از حد جانب احتیاط را در ارائه سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته به اوکراین یا اجازه دادن به استفاده از آنها برای تأثیرگذاری بر اقدامات روسیه در نظر گرفت. همچنین، ارائه جنگ به عنوان نبردی بین نیروهای دموکراسی و استبداد، مانع از ایجاد ائتلاف بینالمللی گسترده برای مقابله با تجاوز روسیه و حمایت از تحریمها شد.
تیم بایدن همچنین نتوانست اهداف جنگی قابل دستیابی را به خوبی تبیین کند. به دلیل ترس از متهم شدن به خیانت به شریک خود و تسلیم شدن در برابر تجاوز، دولت به اوکراین اجازه داد که اهداف خود را تعریف کند. اوکراین تا اواخر سال ۲۰۲۴ بر بازیابی تمامی سرزمینهای از دست رفته از سال ۲۰۱۴ تأکید داشت، که در حالی که از نظر احساسی قابل درک است، از نظر نظامی واقعبینانه نبود. تعریف اهداف بر اساس شرایطی که نمیتوانست محقق شود، به مخالفان کمکهای ایالات متحده به اوکراین فرصت داد.
به طور کلی، بایدن گامهای مهمی برای احیای اتحادهایی که در طول اولین دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ آسیب دیده و تضعیف شده بودند، برداشت. او عملاً سیاست «اول آمریکا» را با «اول متحدان» جایگزین کرد. بایدن مزایای استراتژیک همکاری با شرکا در مواجهه با چالشهای منطقهای و جهانی مشترک را درک کرد. ناتو در دوران بایدن، فنلاند و سوئد را به جمع خود اضافه کرد و به مدرنسازی ادامه داد، در حالی که بایدن یک همکاری سهجانبه مهم با بریتانیا و استرالیا اعلام کرد و آشتی تاریخی بین ژاپن و کره جنوبی را میانجیگری کرد.
در هند- اقیانوس آرام
با این حال، در سایر بخشهای منطقه هند-آرام، بیتوجهی استراتژیک حاکم بود. در خصوص چین، بایدن تعرفههای وارداتی دوران ترامپ را حفظ کرد و مجموعهای از محدودیتهای صادراتی مرتبط با فناوری اعمال نمود. گفتگوی مجدد مانع از تقویت نظامی چین یا حمایت آن از جنگ روسیه در اوکراین نشد. به همین ترتیب، در مورد کره شمالی، دیپلماسی جدیدی وجود نداشت؛ کره شمالی همچنان به دشمنی با منافع ایالات متحده ادامه داد، به تولید تسلیحات هستهای و موشک پرداخت، و نیروهایی را برای جنگ به نفع کرملین به روسیه فرستاد.
اقتصاد منطقهای
بزرگترین ضعف در استراتژی منطقهای دولت بایدن اقتصادی بود.
او چارچوب اقتصادی هند-اقیانوس آرام را اعلام کرد که نتیجهای در بر نداشت، و ایالات متحده به هیچ یک از پیمانهای تجاری منطقهای نپیوست. این فرصت به چین داده شد تا موقعیت خود را به عنوان مرکز ثقل اقتصادی منطقه تثبیت کند. به طور کلی، تجارت آزاد جای خود را به سیاستهای حمایتگرایانه داد که بر تولید داخلی پرهزینه و مفاد «خرید آمریکایی» تأکید داشت.
افغانستان
در افغانستان، بایدن توافقنامهای که ترامپ در فوریه ۲۰۲۰ مذاکره و امضا کرده بود، اجرا کرد که راه را برای تسلط طالبان هموار کرد. حتی اگر بتوان به طور منطقی ادعا کرد که این توافقنامه وضعیت موجودی را که قابل تحمل بود و طالبان را مهار میکرد، تضعیف کرده بود، هیچ تلاشی برای بازبینی آن صورت نگرفت. پس از سالها سرمایهگذاری و آموزش ایالات متحده، ارتش افغانستان در عرض چند روز فروپاشید و ۱۳ سرباز آمریکایی در جریان تخلیه آشفته کشته شدند.
خاورمیانه
در همین حال، تلاشها برای کنار گذاشتن خاورمیانه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با شکست مواجه شد. بایدن در روزهای پس از حمله حماس حمایت زیادی از اسرائیل نشان داد، اما حمایت تقریباً بیقید و شرط باعث شد ایالات متحده ضعیف به نظر برسد، زیرا اقدامات نظامی بعدی اسرائیل در غزه باعث مرگ دهها هزار غیرنظامی و ایجاد یک بحران انسانی شد. دولت بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای میانجیگری در آتشبس بین اسرائیل و حماس کرد که هیچ یک از طرفین آن را نمیخواستند.
در حالی که ممکن است وضعیت منطقه نسبت به چهار سال پیش به شکل قابلتوجهی عوض شده باشد، این بیشتر به اقدامات اسرائیل برمیگردد و نه ابتکار عمل دولت او.
بزرگترین شکست دولت بایدن در مرز جنوبی ایالات متحده رخ داد. مهاجرت غیرقانونی بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ حدود هشت میلیون نفر افزایش یافت. دولت بایدن در ابتدا تلاش کرد سیاستهای مهاجرتی خود را از سیاستهای ترامپ متمایز کند، اما زمانی که مشخص شد این رویکرد موفق نیست، واکنش کندی نشان داد. بایدن و دموکراتها هزینه سنگینی برای این شکست پرداختند، چرا که نظرسنجیها نشان میدهد این موضوع نقش قابلتوجهی در پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات داشت.
تصمیم بایدن برای شرکت در انتخابات مجدد، علیرغم محبوبیت پایین و نشانههای رو به رشد از اینکه او دیگر برای این مسئولیت آماده نیست، راه را برای پیروزی ترامپ هموار کرد. اگر او به وعدههای قبلی خود برای تبدیل شدن به یک شخصیت انتقالی عمل میکرد و تصمیم میگرفت تنها یک دوره رئیسجمهور باشد، دموکراتها میتوانستند یک روند رقابتی برای نامزدی ترتیب دهند و به کاندیداها فرصت دهند تا برنامههای خود را توسعه دهند و خود را به رأیدهندگان معرفی کنند. مشخص نیست که آیا کامالا هریس، معاون رئیسجمهور، میتوانست موفق شود یا خیر، اما اگر چنین میشد، او به دلیل کسب نامزدی و تعریف عمومی خود در این فرآیند، کاندیدای بسیار قویتری میبود.
میراث رؤسای جمهور تا حد زیادی به سیاستهایی که دولتهای جانشین حفظ میکنند بستگی دارد. این تنها بدشانسی بایدن نیست که ترامپ، که متعهد به لغو بسیاری از سیاستهای داخلی و خارجی او است، جانشین او شده است. بلکه تا حد زیادی نتیجه عملکرد خود بایدن است. بزرگترین میراث بایدن ممکن است نداشتن میراث باشد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری/ وقوع انفجار مهیب در دمشق
-
شغلهای برتر جهان در 5 سال آینده؛ کلید موفقیت در تلفیق مهارتهای انسانی و دیجیتال
-
وضعیت تعطیلی مدارس تهران در روز چهارشنبه/ فردا طرح زوج و فرد از درب منزل اجرا میشود
-
محسن دهنوی: اسامی موافقان و مخالفان FATF در مجمع کذب است
-
عراقچی: با آمریکا تا وقتی که به برجام بازنگردد مذاکره نمیکنیم
-
چراغ سبز پزشکیان به دولت ترامپ: برای گفتوگو آمادهایم/ آنها درصدد سرنگونی هستند، نه حل مشکلات
-
اولین سرمایهگذاری خارجی صندوق توسعه در پتروشیمی؛ چاههای نفت و گاز شعلهور میشود
-
چراغ سبز ایران برای مذاکره برابر
-
قیمت طلا بر مدار صعود/ انتظار عملکرد مطلوب طلای جهانی از سوی کارشناسان