به گزارش اکوایران، رئیس‌جمهور آمریکا با سرعت در حال تضعیف اصول دموکراتیک است و این امر موجب شده است که پژوهشگران به جستجوی نمونه‌های جهانی مشابه بپردازند. مرور فهرستی از اقدامات او در دو ماه اول بازگشت به کاخ سفید باین ماجرا را جدی‌تر می‌کند.

آغاز پرتلاطم

به نوشته گاردین، یک رئیس‌جمهور تازه انتخاب شده که به دلیل گردهمایی‌های تحریک‌آمیز و شوخی‌های چالش‌برانگیز معروف است، با سرعتی طوفانی دوره ریاست‌جمهوری خود را آغاز می‌کند. او روابط بین‌المللی کشور را با مجموعه‌ای از اقدامات غیر دیپلماتیک به هم می‌ریزد.

در یک انفجار رادیکال که هدفش تغییر ساختار حکومت است نهادهای دولتی تخریب یا بسته می‌شوند. مقامات انتظامی اقداماتی نمایشی برای دستگیری افرادی که به عنوان جنایتکاران خشن شناخته می‌شوند (خواه درست یا نادرست) انجام می‌دهند. منتقدان از شکستن مداوم قوانین شکایت دارند. دانشگاه‌ها و رسانه‌ها هدف سرکوب آزادی بیان قرار می‌گیرند. یک نهاد فرهنگی که احترام زیادی دارد تحت تصاحب دولت قرار می‌گیرد و ظاهر محافظه‌کارانه به خود می‌گیرد.

سیاستمداران مخالف که گیج و سردرگم شده‌اند، سعی می‌کنند با برجسته کردن افزایش هزینه‌های مواد غذایی اساسی و عدم توانایی در حل مشکلات روزمره که مردم رئیس‌جمهور را برای حل آن‌ها انتخاب کرده‌اند، موقعیت خود را بازیابی کنند.

این توصیف هرچند به عنوان یک خلاصه از آغاز پرتلاطم دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ مناسب است، اما همچنین وقایعی را توصیف می‌کند که 20 سال پیش، پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور ایران رخ داد.

پوپولیست انتخاباتی به سبک ترامپ 

احمدی‌نژاد پس از رسیدن به قدرت در سال ۲۰۰۵، به یک دشمن سرسخت غرب تبدیل شد. حملات تند او علیه اسرائیل که گفت باید از نقشه حذف شود، و انکار مکرر هولوکاست، او را به یک شخصیت منفی شبیه شخصیت‌های شرور کارتون‌ تبدیل کرده بود. مواضع تهاجمی او به دلیل حمایت‌های جنگ‌طلبانه از برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تشدید شد.

او همچنین یک پوپولیست انتخاباتی به سبک ترامپ بود. او همانطور که در جلب جمعیت‌های وسیع با پیام حمایت از اقشار محروم و از دست‌رفته موفق بود، به همان اندازه در تحریک مخالفانش نیز توانا بود.

2650

ایرانیان شباهت‌های شخصیت‌ها را متوجه شده‌اند. ولی نصر، پژوهشگر امور بین‌الملل ایرانی‌تبار در دانشگاه جانز هاپکینز می‌گوید: «در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ در ایران شوخی‌ای وجود داشت که وقتی ترامپ رئیس‌جمهور شد، ایران بالاخره توانست انقلاب خود را صادر کند. ترامپ در واقع احمدی‌نژاد ایالات متحده بود.»

در یک تحول جالب، احمدی‌نژاد حتی در سال ۲۰۰۷ به دانشگاه کلمبیا که اکنون با تهدید کاهش بودجه از سوی دولت ترامپ به دلیل عدم مقابله با یهودستیزی در دانشگاه‌ها مواجه است، سخنرانی کرد. رئیس آن زمان دانشگاه، لی بولینگر، به صورت مستقیم او را به دلیل انکار هولوکاست مورد انتقاد قرار داد و او را دیکتاتوری بی‌رحم و خرد نامید، توصیفی که به نظر می‌رسید پیش‌گویی انتقاداتی باشد که بسیاری از مخالفان ترامپ به او وارد می‌کنند.

از شباهت تا تفاوت

با این حال، شباهت‌ها سطحی هستند و تفاوت‌ها به همان اندازه مهم‌اند. احمدی‌نژاد که به خاطر کاپشن سفیدش که نماد مردمی بودنش بود به خاطر آورده می‌شود، خود را با صرفه‌جویی تعریف می‌کرد و خود را با افرادی شبیه به خود احاطه کرده بود؛ ترامپ ثروت خود را به رخ می‌کشد و به نظر می‌رسد در دایره نزدیکانش جایگاهی برای میلیاردرها قائل است و برای آن‌ها کاهش‌های مالیاتی عظیم را در نظر می‌گیرد. 

علاوه بر این، هر مقایسه‌ای بین ایران و ایالات متحده باید با احتیاط همراه باشد. در واقع، دموکراسی لیبرال آمریکا تفاوت مشهودی با مردمسالاری دینی ایران دارد. با این حال، این که حتی بتوان شباهتی پیدا کرد، نشان‌دهنده‌ی ورود ایالات متحده به یک قلمرو ناشناخته تحت رهبری ترامپ است.

در هفته‌های اخیر، در حالی که رئیس‌جمهور آمریکا و هم‌پیمانانش به قضات حمله کرده و به این اشاره کرده‌اند که ممکن است احکام دادگاه را نادیده بگیرند، تحلیلگران و کارشناسان هشدار داده‌اند که یک بحران قانونی در حال وقوع است و ممکن است به سمت خودکامگی و حتی دیکتاتوری حرکت کند.

افول دموکراسی‌

پژوهشگران مثال‌های مختلفی از پیشینه‌های جهانی را به دنبال پیدا کردن مشابهی که شاید راهنمایی برای جهت‌گیری دموکراسی آمریکا باشد، مطرح کرده‌اند. نمونه‌های رایج شامل لیست قابل توجهی است: مجارستان و نخست‌وزیر قدرتمند آن، ویکتور اوربان؛ ترکیه، که رئیس‌جمهور آن رجب طیب اردوغان، برای ۲۲ سال در قدرت بوده و قضات و ژنرال‌های نظامی را که ساختار دولت سکولار مصطفی کمال آتاتورک را حفظ کرده بودند، پاکسازی کرده است؛ و روسیه و رهبر آن، ولادیمیر پوتین. در به قدرت رسیدن هر سه معمولاً به عنوان نمونه‌هایی از دموکراسی‌ها و نهادهای مستقل پیشین دیده می‌شود که تضعیف شده‌اند و انتخابات به شکلی دستکاری شده‌اند تا وضعیت موجود حفظ شود.

آمریکا مجارستان

علائم امیدوارکننده‌تر در لهستان و جمهوری چک دیده می‌شود، جایی که نیروهای ملی‌گرای پوپولیست راست‌گرا در آخرین انتخابات قدرت خود را به احزاب یا نامزدهای ریاست‌جمهوری داده‌اند که به جریان اصلی دموکراسی لیبرال و نهادهای بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا و ناتو متعهد هستند.

با این حال، هیچ‌کدام به شدت و خشونتی که ترامپ در از بین بردن نهادهای فدرال، بدنام کردن قضات و صادر کردن دستورهای اجرایی که تغییرات اساسی در منظر سیاسی ایجاد می‌کنند، به آن پرداخته، شباهت ندارند.

این مشکل توسط استیون لوویتسکی، دانشمند علوم سیاسی هاروارد و نویسنده کتاب‌هایی در مورد افول دموکراسی و صعود استبداد، این‌طور خلاصه شد؛ او به نیویورک تایمز گفت ‌چیزی مشابه حملات ترامپ به نهادهای دموکراتیک ندیده است. او گفت: «دومین ماه ریاست‌جمهوری ترامپ به طور قابل توجهی خودکامه‌تر از هر نمونه دیگری است که من در مورد افول دموکراسی می‌شناسم. اردوغان، چاوز، اوربان، آن‌ها این کارها را پنهان می‌کردند.»

هم‌چون دربار شاه هنری هشتم

برخی از ناظران موافقند که اقدامات ترامپ از لحاظ اندازه بسیار بزرگ‌تر از آن چیزی است که در دیگر دموکراسی‌های تبدیل‌شده به استبداد دیده شده است. نادر هاشمی، استاد مطالعات خاورمیانه و اسلامی در دانشگاه جورج‌تاون و یکی دیگر از پژوهشگران ایرانی‌تبار، گفت: «بهترین مشابهی که می‌توانم ببینم، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. نظام سیاسی‌ای که همه فکر می‌کردند عمر طولانی خواهد داشت به سرعت فرو می‌پاشد، کاملاً گیج‌کننده است و مردم در تلاشند تا بفهمند چه چیزی در پیش است». او افزود: «ما واقعاً مشابهی مانند این لحظه نداریم که دموکراسی‌ای دیرپا که قدرت بزرگی است، به این سرعت و ناگهانی فرو می‌ریزد و در جهت استبداد حرکت می‌کند. فکر می‌کنم تأثیر آن جهانی خواهد بود.»

نصر گفت ترامپ مقایسه‌ها با استبدادگرایان پیشین که دموکراسی را تضعیف کرده‌اند، را پیچیده کرده  و کاخ سفید کنونی را به دربار شاه هنری هشتم، پادشاه قرن شانزدهم که به خاطر شش همسرش و آغاز اصلاحات انگلستان معروف است، شبیه دانست. او گفت: «شیوه‌ای که او در کاخ سفید قدرت را سامان می‌دهد، بیشتر شبیه یک سلطنت تئودوری است تا استبداد مدرن. کاخ سفید بیشتر شبیه دربار سلطنتی است.»

هنری هشتم

نصر استدلال کرد «ترامپ نظریه‌ای از تغییرات سریع و عظیم دارد» که رویکرد رهبران کودتای نظامی در کشورهای جهان سوم را تداعی می‌کند که معتقد بودند برنامه آن‌ها با دموکراسی سازگاری ندارد.

ضد‌سیستم

پیوند مشترک بین ترامپ و احمدی‌نژاد ممکن است در نیروهایی باشد که آن‌ها را به قدرت رسانده‌اند.

در دوران ریاست‌جمهوری دو رئیس‌جمهور پیش از احمدی‌نژاد، خاتمی و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، اصلاحات اقتصادی لیبرال که برای ایجاد رفاه پس از سال‌ها ریاضت اقتصادی پس از انقلاب طراحی شده بودند، طبقه متوسط مصرف‌گرا و مرفه ایجاد کردند، اما گروهی از جمعیت را باقی گذاشتند که احساس می‌کردند از این تغییرات عقب مانده‌اند.

نصر افزود: «این تغییرات یک طبقه در ایران ایجاد کرد مشابه کسانی که به برگزیت رأی دادند یا کسانی که به ترامپ رأی دادند. بنابراین احمدی‌نژاد از نظر ضد‌سیستم بودن مانند بوریس جانسون در دوران برگزیت یا ترامپ در دو کمپینش بود. قطعاً یک شباهت وجود دارد».

thumbs_b_c_1af10a7d957ae644cf127a6b794c1870

به گفته هاشمی شباهت دیگری در حملات ترامپ به دانشگاه‌ها و رسانه‌ها وجود دارد، روندی که ایران پیش از آن‌که احمدی‌نژاد به قدرت برسد،  شاهد آن بود، زیرا اصول‌گرایان تلاش می‌کردند آزادی‌هایی که اصلاح‌طلبان معرفی کرده بودند را از بین ببرند. او گفت: «سپس احمدی‌نژاد می‌آید و در جهت خودکامگی ادامه می‌دهد. مشابهت بین آن دوره و حالا در ایالات متحده این است که آن‌ها از نهادهای مستقل، رسانه‌ها و به ویژه دانشگاه‌ها متنفرند، زیرا آن‌ها تفکر آزاد را ترویج می‌دهند و قدرت را پاسخگو می‌کنند. به همین دلیل است که ما شاهد این حمله به دانشگاه کلمبیا و دانشگاه‌های دیگر هستیم.»

احمدی‌نژاد، با بالا بردن تورم از طریق پرداخت‌های نقدی پوپولیستی و تسهیل تصرف اقتصاد توسط برخی نهادها، در نهایت توسط قدرت اصلی مهار شد.

ترامپ، پس از تسلط بر کنگره تحت کنترل جمهوری‌خواهان، و اکنون که تنها با مانع قانونی برای رسیدن به دوره سوم ریاست‌جمهوری مواجه است، که برخی از حامیان او در حال درخواست اصلاح آن هستند، هیچ‌گونه محدودیتی ندارد. به اعتقاد کریم سجادپور: «به نوعی، رفتار ترامپ شریرانه‌تر است زیرا او در تلاش است تا دموکراسی را به یک استبداد تبدیل کند.» با توجه به نفرتی که منتقدان احمدی‌نژاد از او داشتند، به نظر می‌رسد این قضاوت به‌ویژه نگران‌کننده باشد.