دعوت از ایران
دعوت از ایران برای شرکت در مذاکرات صلح شرمالشیخ، از جهات مختلف حائز اهمیت بود. از زمان خروج آمریکا از برجام تاکنون، روابط تهران و واشنگتن در پایینترین سطح خود قرار داشته و ارتباط رسمی میان دو کشور عملاً متوقف شده است. در چنین شرایطی، دعوت از ایران را میتوان بهعنوان پیامی غیرمستقیم تلقی کرد؛ پیامی مبنی بر اینکه اگر ایران خواهان نقشآفرینی در آینده سیاسی خاورمیانه است، باید از مسیر گفتوگو وارد شود.
با این حال، پاسخ تهران منفی بود. هرچند هیچ مقام رسمی دلایل عدم حضور ایران را بهصورت علنی توضیح نداده، اما تحلیلگران دیدگاههای متفاوتی در این زمینه ارائه کردهاند.
تصمیمی از سر قهر یا محاسبه؟
به باور برخی ناظران، تصمیم ایران برای عدم حضور در شرمالشیخ، بیش از آنکه نشانهی قهر سیاسی باشد، ناشی از یک محاسبهی محتاطانه بوده است.
جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین در گفتوگو با اکوایران احتمال داده است که تهران در حال ارزیابی شرایط و منتظر روشنتر شدن روند تحولات منطقه است. او معتقد است:
ممکن است ایران تصور کند اکنون زمان مناسبی برای ورود به مذاکره نیست و ترجیح میدهد پیش از هر اقدام، نتیجهی تحولات میدانی و رفتار دیگر بازیگران را بسنجد.
از این منظر، غیبت ایران نوعی صبر استراتژیک تلقی میشود؛ سیاستی که هدف آن حفظ موقعیت فعلی در منطقه و جلوگیری از هرگونه هزینه سیاسی احتمالی است.
اما در مقابل، گروهی دیگر از تحلیلگران این تصمیم را از دست دادن یک فرصت تاریخی برای بازگشت به عرصهی دیپلماسی میدانند.
ابراهیم رحیمپور، معاون پیشین وزارت امور خارجه، با انتقاد از رویکرد منفعلانه نسبت به تحولات بینالمللی گفته است: قهر با دنیا چیزی برای ما به همراه ندارد. باید دیپلماسی فعالی داشته باشیم تا مسیر جنگ فیزیکی را به جنگ دیپلماتیک تبدیل کنیم.
به باور او، حضور در چنین نشستهایی الزاماً به معنای پذیرش سیاستهای غرب نیست، بلکه فرصتی برای بیان دیدگاهها و دفاع از منافع ملی در سطحی جهانی است.
مسئله چندصدایی در سیاست خارجی
یکی از محورهای تکرارشده در تحلیل کارشناسان، نبود هماهنگی و یکصدایی در سیاست خارجی ایران است.
علی بیگدلی، تحلیلگر روابط بینالملل، معتقد است: مشکل اصلی این است که در سیاست خارجی ایران نهادهای مختلفی تصمیمگیر هستند و هر کدام موضع خود را دارند. وقتی هر شخص و نهادی حرف خودش را میزند، طبیعی است که جهان در تعامل با ایران دچار سردرگمی میشود.
بیگدلی بر این باور است که بازگشت ایران به دیپلماسی مؤثر، مستلزم شکلگیری یک ساختار تصمیمگیری منسجم و تعریف روشن از منافع ملی است. در غیر این صورت، حتی فرصتهای بالقوهای مانند دعوت به نشست صلح شرمالشیخ نیز به آسانی از دست خواهد رفت.
صلحی که میتواند خاورمیانه را تغییر دهد
توافق شرمالشیخ، اگرچه هنوز در مراحل ابتدایی است، اما از هماکنون نشانههای شکلگیری نظمی جدید در خاورمیانه را به همراه دارد. در این نشست، کشورهای کلیدی منطقه از جمله مصر، قطر، عربستان سعودی، اردن و امارات در کنار قدرتهای جهانی چون آمریکا و اتحادیه اروپا حضور داشتند؛ ترکیبی که نشان میدهد تمرکز بازیگران بر عبور از منازعات سنتی و حرکت بهسوی همکاریهای امنیتی و اقتصادی جدید است.
در چنین شرایطی، غیبت ایران از منظر بسیاری از ناظران به معنای کنار ماندن از روند تصمیمسازی دربارهی آیندهی منطقه تلقی میشود.
مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل در گفتوگو با اکوایران در این زمینه هشدار داده است: صلح اخیر میتواند فرصتی تاریخی برای ایران باشد، به شرط آنکه از سیاست تقابل فاصله بگیرد. اگر تهران در این فرآیند غایب بماند، دیگران قواعد بازی را بدون حضور ما خواهند نوشت.
به گفته ذاکریان، در شرایطی که حتی گروههایی مانند حماس مسیر گفتوگو را برگزیدهاند، تداوم سیاست انزوا میتواند منجر به کاهش وزن سیاسی ایران در معادلات منطقهای شود.
بازتعریف نقش ایران در نظم جدید منطقه
تحولات اخیر نشان میدهد خاورمیانه در حال گذار از دوره درگیریهای فرسایشی به مرحلهای تازه از تعامل است. در چنین فضایی، حضور یا غیبت هر کشور پیام سیاسی مشخصی دارد. تصمیم ایران برای عدم حضور در نشست شرمالشیخ، هرچند ممکن است از نگاه برخی تصمیمی حسابشده و محتاطانه باشد، اما از منظر دیگر میتواند نشانهای از عقبنشینی در عرصه دیپلماسی تعبیر شود.
واقعیت این است که در نظم جدید در حال شکلگیری، ایران یا باید بازیگر فعال باشد، یا بهناچار تماشاگر تصمیمات دیگران خواهد ماند.
انتخاب میان این دو مسیر، تعیینکننده جایگاه آینده تهران در معادلات خاورمیانه است.