به گزارش اکوایران، در شرایطی که ارتش پوتین با حمله از جبهه‌های مختلف بخش‌هایی از خاک اوکراین را به تصرف خود در آورده، با ادامه عملیات اشغال به وسیله نیروهای روس، غرب در حال اعمال تحریم‌های بی‌سابقه‌ای علیه مسکو است. دیوید فروم، تحلیل‌گر و سیاست‌گذار سابق آمریکایی با انتشار یادداشتی در روزنامه آتلانتیک با عنوان «آیا پوتین می تواند از این وضعیت خلاص شود؟» به بررسی کارایی تحریم‌ها برای متوقف ساختن تهاجم پوتین پرداخته است.

سلاحی ویران‌گر علیه کرملین

کمیسیون اتحادیه اروپا اعلام کرده که بانک مرکزی اروپا قدرتمندترین سلاح مالی خود را علیه تجاوز روسیه به کار خواهد گرفت. در پی آن، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم اعلام کرد فدرال رزرو تحریم‌هایی را علیه بانک مرکزی روسیه اعمال خواهد کرد.

48

تحریم‌های بانک مرکزی در واقع سلاحی بسیار ویران‌گر است. تنها سوالی که در این جا مطرح است این‌که آیا این تحریم‌ها ممکن است خسارتی بیش از آن‌چه دولت‌های غربی انتظار دارند، به بار بیاورند؟ -این‌که به طور بالقوه کل سیستم بانکی روسیه را ورشکست و روبل را به واحدی بی‌ارزشی مبدل کنند.

بازگشت به مبادلات پیشارایانه‌ای

هم‌چنین قرار است بخش‌هایی از نظام بانکی روسیه تحت تحریم سیستم سوئیفت قرار گیرد. سوئیفت یک فناوری پیام‌رسانی مستقر در بلژیک است که به بانک‌ها اجازه می دهد تا به روش‌های امن با یکدیگر ارتباط داشته و انتقال الکترونیکی امن وجوه را میسر می‌سازد. سوئیفت یک بانک و یا به طور دقیق یک سیستم پرداخت نیست. در عوض راهی برای تضمین انتقال وجوه است. کشورهایی که دسترسی‌شان از سوئیفت قطع شده، مانند ایران در سال 2012، در پرداخت‌های بین المللی عملاً به دوران پیشارایانه بازگردانده شده‌اند –در این شرایط کشورها  مجبورند برای تأمین مالی دولت‌ها و اقتصادشان به معاملات مبادله ابتدایی و یا در قالب پالت‌های نقد فیزیکی تکیه کنند.

هنوز جزئیات تحریم‌های بانکی اعلام نشده است. برای درک بهتر احتمالات، با مایکل برنستام، اقتصاددان و تحلیلگر متولد شوروی در موسسه هوور استنفورد صحبت کردم. برنستام تأثیر بالقوه تعیین کننده چنین تحریم‌هایی را از زمان حمله قبلی روسیه به اوکراین در سال 2014 بررسی کرده است.

چگونه روس‌ها پول مبادله می‌کنند؟

فرض کنید شما یک شرکت روسی هستید که چیزهایی را از دنیای بیرون می‌خرید و به روس‌ها می‌فروشید. شما درآمد خود را به روبل کسب می کنید. شما به یورو، دلار آمریکا، پوند انگلیس، ین ژاپن، وون کره جنوبی یا احتمالاً رنمینبی چین خرج می‌کنید. آن دقیقا چگونه این کار را انجام می‌دهند؟

43

یک شرکت یا فرد روسی ممکن است روبل‌های به دست آمده در داخل روسیه را به ارز خارجی در یک بانک روسی تبدیل کند. یا -از آنجایی که روبل عموما در حال از دست دادن ارزش خود در برابر ارزهای خارجی است- یک شرکت یا فرد روسی ممکن است در یک بانک روسی حسابی به یورو یا دلار ایجاد کند. انجام هر دوی این موارد در روسیه پساکمونیستی قانونی است.

بیش‌تر این تبدیل‌ها از روبل به ارز خارجی به صورت کلیک‌های رایانه‌ای است که دفترکل الکترونیکی مؤسسات مالی را بستان‌کار یا بده‌کار می‌کند. واریز روبل به بانک از طریق یک کلیک دارد. فروش روبل به یورو یا دلار یک کلیک دیگر. ورود ارز خارجی به حساب مشتری روسی فقط یک کلیک بیشتر است و به ندرت به ندرت اسکناس واقعی جابه‌جا می‌شود. بر اساس تحقیقات برنستام، تنها معادل 12 میلیارد دلار به صورت نقد (اعم از دلار یا یورو) در داخل روسیه وجود دارد. برنستام به من گفت که در مقابل آن، بخش خصوصی روسیه از بانک های روسی معادل 65 میلیارد دلار مطالبات ارزی دارد. شرکت‌های دولتی روسیه هم البته مبالغ بسیار بیش‌تری از ذخایر خارجی روسیه را در بانک‌های خارجی انباشته‌اند.

علیرغم کمبود نسبی ارز فیزیکی خارجی در داخل روسیه، همه این کلیک‌ها می‌توانند عمل کنند، زیرا روس‌ها عموماً اطمینان دارند که بانک‌هایشان در صورت لزوم می‌توانند پول نقد خارجی را پرداخت کنند. اگر همه سپرده‌گذاران روسی -شخصی، شرکتی، دولتی- هم‌زمان برای مطالبه دلار و یورو حضور پیدا می‌کردند، آن‌گاه آن‌ها مبدل به بانکی کلاسیک می‌شدند. اما روس‌ها برای این کار به بانک‌های خود مراجعه نمی‌کنند، زیرا معتقدند که در یک بحران واقعی، بانک مرکزی روسیه پول نقد مورد نیاز را تامین می‌کند.

به هر حال، بانک مرکزی روسیه مقادیر زیادی ذخایر دارد: 630 میلیارد دلار در آخرین آمار قبل از شروع جنگ فعلی با اوکراین. در مواقع اضطراری، بانک مرکزی از ذخایر خود برداشت می‌کند، وجه نقد را در اختیار بانک‌های تجاری قرار می‌دهد و می‌تواند به هر سپرده‌گذار به طور کامل به ارز وعده داده شده پرداخت شود. با 630 میلیارد دلار ذخایر، روسیه دچار بحران ارزی نمی‌شود. احتمالاً در چند روز گذشته بارها این ادعا را خوانده‌اید.

پول‌های روسیه کجاست؟

اما برنستام استدلال می‌کند که خیلی عجول نباشید. این که روسیه X یا Y در ذخایر خارجی دارد به چه معناست؟ این ذخایر کجا وجود دارد؟ دلار، یورو و پوند متعلق به بانک مرکزی روسیه است –یعنی ممکن است روسیه مالک آن‌ها باشد، اما روسیه آن‌ها را کنترل نمی‌کند. تقریباً تمام آن صدها میلیارد دارایی متعلق به روسیه توسط بانک های مرکزی خارجی کنترل می‌شود. ذخایر روسیه در حساب بانک‌های مرکزی در غرب، به ویژه بانک مرکزی اروپا و فدرال رزرو وجود دارد.

47

ضرب‌المثل «اگر 10000 دلار به بانک بدهکار باشید، مشکل دارید، اما اگر 10 میلیارد دلار به بانک بدهکار باشید، بانک مشکل دارد« را به خاطر دارید؟ جهان غرب مجموعاً صدها میلیارد دلار به دولت روسیه بدهکار است. پس این مشکل غرب نیست بلکه مشکل روسیه است! و البته که مشکلی بزرگ است، زیرا یکی از کارهایی که هر بدهکار می‌تواند انجام دهد این است که در صورت مطالبه بدهی، آن را پرداخت نکند.

برای روس‌ها متاسفیم!

روسیه برای تامین مالی جنگ خود با اوکراین، ممکن است امیدوار باشد که ذخایر ارزی خارجی خود را نزد بانک‌های مرکزی غربی کاهش دهد. بانک مرکزی روسیه به فدرال رزرو یا بانک مرکزی اروپا خواهد گفت که X میلیارد دلار یا یورو از بانک مرکزی روسیه به این یا آن بانک خصوصی روسی اعتبار دهد. آن بانک سپس به حساب‌های شرکت‌ها یا افراد روسی اعتبار می دهد.

45

همه اینها در وهله اول نیاز به همکاری فدرال رزرو یا بانک مرکزی اروپا دارد. فدرال رزرو یا بانک مرکزی اروپا می‌توانند بگویند: «نه. متاسفم. پول بانک مرکزی روسیه مسدود شده است. بدون انتقال دلار یا یورو از بانک مرکزی روسیه به بانک های تجاری. هیچ انتقالی از بانک های تجاری به مشاغل یا افراد وجود ندارد. برای تمام اهداف عملی، شما شکست خورده‌اید.»

این اقدام پیش از این در سال 1979  و در پی به گروگان گرفتن دیپلمات‌های آمریکایی در ایران تجربه شد. با این حال ایران ضربه چندانی از ان ندید، زیرا مقادیر زیادی ارز خارجی از فروش نفت به دست می‌آورد. اما اگر درآمد خارجی روسیه همزمان با آغاز جنگی پرهزینه علیه اوکراین کاهش یابد، به شدت به ذخایر خود نیاز خواهد داشت. و ناگهان، انگار پول ناپدید شده است. هر شخص، فرد یا نهاد دولتی روسیه با هر نوع تعهدی که به ارز خارجی داشته باشد، به سمت ورشکستگی سوق داده می‌شود.

البته، مدت ها قبل از وقوع هر یک از این اتفاقات، همه افراد درگیر در معاملات وحشت زده می‌شوند. سپرده‌گذاران برای نقد کردن دارایی‌های دلار و یورو از بانک‌های روسیه سر و دست می‌شکنند، بانک‌های روسیه به درهای بانک مرکزی روسیه می‌کوبند، بانک مرکزی روسیه حساب های ارزی سپرده گذاران خود را مسدود می‌کند و روبل دیگر ارز قابل تبدیل نخواهد بود. این ارز شبیه ارز دوران شوروی مبدل می‌شود: چیزی که برای مبادله در داخل روسیه، اما بدون توانایی خرید کالا یا خدمات در بازارهای بین المللی. اقتصاد روسیه به خودی خود بسته می‌شود و برای کشوری که فقط کالاهای اساسی تولید می‌کند تا حد امکان دچار رکود و بحران می‌شود.

با کسی که ارزش را ذخیره می‌کنید دعوا نکنید!

روسیه تقریباً هر چیزی را که شهروندانش می‌خورند، می‌پوشند و مصرف می‌کنند را وارد می‌کند. و در دنیای دیجیتالی مدرن، استفاده از پول بدون موافقت بانک مرکزی امکان‌پذیر نیست. می‌توانید آن را قانون برنستام بنامید: «با کشورهایی که از ارزهایشان به عنوان ارز ذخیره‌ای برای حفظ دارایی خود استفاده می‌کنید، دعوا نکنید.»

44

یک استثنا در این قاعده وجود دارد: حدود 132 میلیارد دلار از ذخایر روسیه به شکل طلای فیزیکی در خزانه‌های داخل روسیه نگهداری می شود. روسیه می‌تواند آن طلا را ضمانت کند و یا آن را بفروشد. اما به چه کسی؟ اکثر مشتریان بالقوه طلای روسیه را می‌توان با تحریم تهدید کرد. کسانی که ممکن است از این تهدید سرپیچی کنند، تاب و توان زیادی برای تحمل آن را ندارند: برای مثال، کل تولید ناخالص داخلی ونزوئلا تنها حدود 480 میلیارد دلار است. تنها یک مشتری آن‌قدر ثروتمند وجود دارد که بتواند طلای قابل توجهی را از کشور تحریم شده‌ای مانند روسیه بگیرد: چین.

چین روبل را نجات می‌دهد؟

آیا چین به چنین کاری اقدام خواهد کرد؟ و اگر چین موافقت کند، آیا برای کمک به فروشنده مضطرب مانند روسیه تحریم شده، تخفیف بزرگ و دردناکی درخواست نمی‌کند؟ معامله دقیقا چگونه اتفاق می افتد؟ آیا چین صرفاً به مالکیت قانونی طلا و رها کردن فلز در داخل خزانه روسی بسنده می‌کند؟ بعید است. یک تن طلا حدود 61 میلیون دلار ارزش دارد، بنابراین 139 میلیارد دلار حدود 2290 تن وزن دارد. مطمئناً می‌توان تصور کرد که یک لوکوموتیو قطاری با این وزن را از مسکو به پکن بکشد. اما این یک تعهد لجستیکی و امنیتی قابل توجه برای بارگیری، جابجایی، تخلیه و ایمن‌سازی طلا برای سفر با قطار در سراسر سیبری است.

با چنین حرکتی چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ روسیه در حال حاضر دارایی 84 میلیارد دلاری به رنمینبی چین دارد. اگر دارایی‌های چینی برای روسیه فایده واقعی داشت، روسیه در وهله اول نیازی به فروش طلا به چین نداشت. مطمئناً می‌توان از ذخایر رنمینبی روسیه برای خرید چیزهایی از چین استفاده کرد. اما این مشکل واقعی را حل نمی‌کند. مشکل خرید اقلام خاص از مکان های خاص نیست، بلکه حفظ ارزش روبل به عنوان ارزی است که اعتماد مردم روسیه را جلب کند. چین نمی‌تواند این کار را برای روس ها انجام دهد. فقط بانک های مرکزی غربی می توانند.

محدودیت‌های تحریم‌های بانک مرکزی

در اینجا ما به محدودیت‌های تحریم‌های بانک مرکزی به عنوان یک سلاح مالی برخورد می‌کنیم: سلاحی که به طور کلی سیستم بانکی دشمن را در هم می‌کوبد، ممکن است کمی بیش از حد قدرت‌مند باشد. غرب می‌خواهد مجازات‌هایی را اعمال کند که باعث شود روسیه رفتار تهاجمی خود را تغییر دهد، نه این‌که اقتصاد روسیه را درهم بشکند. سلاح بانک مرکزی آن‌قدر قوی است که ممکن است در واقع پوتین را به عنوان آخرین قمار ناامیدکننده به تهاجم شدیدتر برانگیزد. بنابراین سوال بعدی این است که آیا راهی برای استفاده تدریجی از سلاح تحریمی بانک مرکزی وجود دارد؟

42

شاید وجود داشته باشد. بانک‌های غربی نیازی به مسدود کردن حساب‌های بانک مرکزی روسیه ندارند. آنها می‌توانند به بانک مرکزی روسیه اجازه دسترسی محدود بدهند، مثلا تنها چند میلیارد دلار در ماه. این امر باعث می‌شود روسیه لنگ‌لنگان ادامه دهد، اما تحت محدودیت شدید –نفس‌نفس زدن به جای خفه شدن ناگهانی. غرب نمی‌تواند جلوی پوتین را برای خرج کردن ارز خارجی برای تامین هزینه‌های جنگش یا طرفداری از دوستانش در توزیع ارز بگیرد. اما چنین محدودیتی به سرعت هزینه وحشتناک تصمیمات پوتین را به بخش‌های حاکمیتی روسیه وارد می‌کند. این ضربه کامل نیست، اما ممکن است به اندازه کافی درد داشته باشد -و البته، ضربه کامل ممکن است بعدا اعمال شود.

خشونت تنها ابزار قدرت نیست

ابزار تحریم‌های بانک مرکزی تجربه مهمی برای پوتین خواهد بود. پوتین جنگ خود را علیه اوکراین تا حدی برای دفاع از قدرت روسیه بزرگ آغاز کرد -جنگی برای وسعت دادن دوباره به روسیه. پوتین ظاهراً نمی‌دانست که خشونت تنها یک شکل از قدرت است و در نهایت تعیین‌کننده‌ترین شکل آن نیست. حتی تولید انرژی یک کشور را تنها تا حدودی صاحب قدرت می‌کند.

قدرتی که پوتین قرار است احساس کند، قدرت تولیدکنندگان در برابر گانگسترها، دولت‌های قابل اعتماد در برایر دولت‌هایی که با ایجاد وحشت حکومت می‌کنند، است. روسیه به دلار، یورو، پوند و سایر ارزها به شیوه‌هایی وابسته است که کمتر کسی در اطراف پوتین می‌تواند آن را درک کند. دموکراسی‌های لیبرال که این ارزهای مورد اعتماد را ایجاد کردند، نزدیکان پوتین را وادار می‌کنند تا احساس کنند که هرگز برای یادگیری آن مشکلی نداشتند.