به گزارش اکوایران، لرد اوون وزیر خارجه اسبق بریتانیا به همراه چند چهره شناخته شده دیپلماتیک و دانشگاهی بریتانیایی (لرد اسکیدلسکی مورخ عضو آکادمی بریتانیا، سر آنتونی برنتون سفیر سابق بریتانیا در روسیه 08-2004، کریستوفر گرانویل دیپلمات سابق بریتانیا، نینا کروشچوا استاد امور بین‌الملل، مدرسه جدید، نیویورک، ایالات متحده)، در نوشتاری کوتاه برای روزنامه فایننشال تایمز ضمن اشاره به توصیه‌های مهم هنری کیسینجر در مقاله سال ۲۰۱۴ وی در روزنامه واشنگتن‌پست، خواستار پیگیری توصیه‌های مهم وی در این زمینه شده‌اند.

بازگشت امپراتوری

نویسندگان مقاله فایننشال‌تایمز آورده‌اند: سرهی پلوکی در مقاله خود «امپراتوری برمی‌گردد» به درستی می‌گوید که درخواست ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه مبنی بر ممنوعیت اوکراین از عضویت ناتو، آخرین سیاست مؤکد روسیه است که به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 بازمی‌گردد.

دولت‌های ناتو به درستی گفته‌اند که مایلند به نگرانی‌های امنیتی روسیه رسیدگی کنند، اما در همان حال می‌گویند که روسیه هیچ نگرانی امنیتی مشروعی ندارد، زیرا ناتو یک اتحاد کاملاً دفاعی است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ناتویی که اکنون با روسیه هم مرز است و در آینده می تواند حتی با روسیه بیشتر هم مرز شود، از نظر روسیه به عنوان یک نگرانی امنیتی تلقی می شود.

نویسندگان سپس به یادآوری توصیه مهم هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق آمریکا درباره مناقشه اوکراین و روسیه می‌پردازند که در سال ۲۰۱۴ در واشنگتن پست نوشت: «در سطح بین‌المللی [اوکراین] باید وضعیتی مشابه با وضعیت فنلاند را دنبال کند. این کشور هیچ شکی در استقلال خود باقی نمی گذارد، در بیشتر زمینه ها با غرب همکاری می کند، اما با دقت از خصومت نهادی با روسیه اجتناب می کند».

به گفته کیسینجر «فنلاند شدن» دائمی اوکراین غیر‌واقعی خواهد بود. اما ناتو باید با همکاری نزدیک با اوکراین، پیشنهادهای مفصلی را برای مذاکره بر سر یک معاهده جدید با روسیه که هیچ خصومت نهادی ایجاد نمی کند، ارائه دهد. این شامل موارد زیر است:

خروج قابل راستی آزمایی موشک های با قابلیت حمل کلاهک هسته ای، اقدامات دقیق اعتمادسازی نظامی که تعداد و مرزبندی استقرار را محدود می کند، و توافق بین المللی در مورد مرزهای مورد مناقشه کنونی بین روسیه و اوکراین.

ukraine war / Putin

آزمون سیاست، پایان مناقشه است، نه آغاز آن

به نوشته فایننشال تایمز، کیسینجر در این مقاله با عنوان « برای حل و فصل بحران اوکراین، از انتها شروع کنید» نوشت: بحث عمومی در مورد اوکراین تماماً در مورد رویارویی است. در زندگی‌ام چهار جنگ را دیده‌ام که با شور و شوق فراوان و حمایت عمومی آغاز شد، که همه‌ی آن‌ها را نمی‌دانستیم چگونه پایان دهیم و از سه تای آن‌ها به‌طور یک‌جانبه عقب‌نشینی کردیم. آزمون سیاست این است که مناقشه چگونه به پایان می رسد، نه چگونه شروع می شود.

اغلب اوقات مسئله اوکراین به عنوان یک مسابقه نمایشی مطرح می شود: چه اوکراین به شرق بپیوندد یا به غرب. اما اگر قرار است اوکراین زنده بماند و پیشرفت کند، نباید پاسگاه هر یک از طرفین در مقابل طرف دیگر باشد - باید به عنوان پلی بین آنها عمل کند.

روسیه باید بپذیرد که تلاش برای وادار کردن اوکراین به وضعیت ماهواره‌ای و در نتیجه جابجایی مجدد مرزهای روسیه، مسکو را محکوم به تکرار تاریخِ چرخه‌های فشارهای متقابل خود با اروپا و ایالات متحده می‌کند.

ukraine war / Putin

ضرورت درک متقابل غرب و مسکو

غرب باید درک کند که برای روسیه، اوکراین هرگز نمی تواند فقط یک کشور خارجی باشد. تاریخ روسیه در جایی آغاز شد که کیِوان-روس نامیده می شد. مذهب روسی از آنجا گسترش یافت. اوکراین برای قرن ها بخشی از روسیه بوده است و پیش از آن تاریخ آنها در هم تنیده شده بود. برخی از مهمترین نبردها برای آزادی روسیه، که با نبرد پولتاوا در سال 1709 شروع شد، در خاک اوکراین انجام شد. ناوگان دریای سیاه - ابزار روسیه برای نمایش قدرت در مدیترانه - با اجاره بلندمدت در سواستوپل، در کریمه مستقر است. حتی مخالفان مشهوری مانند الکساندر سولژنیتسین و جوزف برادسکی اصرار داشتند که اوکراین بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ روسیه و در واقع روسیه است.

اتحادیه اروپا باید بپذیرد که هنجارشکنی بوروکراتیک و تبعیت عنصر استراتژیک از سیاست داخلی در مذاکره درباره رابطه اوکراین با اروپا به تبدیل یک مذاکره به بحران کمک کرده است. سیاست خارجی هنر تعیین اولویت هاست.

ukraine war / Putin

دو قطبی درونی اوکراین

به باور کیسینجر، در نظر گرفتن اوکراین به عنوان بخشی از رویارویی شرق و غرب، برای چندین دهه هرگونه چشم اندازی برای آوردن روسیه و غرب - به ویژه روسیه و اروپا - به یک سیستم بین المللی همکاری را از بین می برد.

اوکراینی ها عنصر تعیین کننده هستند. آنها در کشوری با تاریخ پیچیده و ترکیب چند زبانی زندگی می کنند. بخش غربی در سال 1939، زمانی که استالین و هیتلر غنایم را تقسیم کردند، به اتحاد جماهیر شوروی پیوست. کریمه، که 60 درصد جمعیت آن روسی هستند، تنها در سال 1954 بخشی از اوکراین شد، زمانی که نیکیتا خروشچف، اوکراینی اصیل، آن را به عنوان بخشی از جشن سیصدمین سال از توافق روسیه با قزاق ها به اوکراین اعطا کرد.

غرب کشور عمدتاً کاتولیک است. شرق آن عمدتاً ارتدکس روسی. غرب به زبان اوکراینی صحبت می کند. شرق بیشتر به زبان روسی صحبت می کند. هر گونه تلاشی از سوی یکی از جناح های اوکراین برای تسلط بر جناح دیگر - طبق الگوی قبلی - در نهایت منجر به جنگ داخلی یا فروپاشی می شود.

در نظر گرفتن اوکراین به عنوان بخشی از رویارویی شرق و غرب، برای چندین دهه هرگونه چشم اندازی برای آوردن روسیه و غرب - به ویژه روسیه و اروپا - به یک سیستم بین المللی همکاری را از بین می برد.

اوکراین تنها 23 سال است که مستقل شده است. قبلاً از قرن چهاردهم تحت نوعی حکومت خارجی قرار داشت. جای تعجب نیست که رهبران آن هنر سازش را یاد نگرفته اند، حتی کمتر از دیدگاه تاریخی. سیاست اوکراین پس از استقلال به وضوح نشان می‌دهد که ریشه مشکل در تلاش‌های سیاستمداران اوکراینی برای تحمیل اراده خود بر بخش‌های سرکش کشور، ابتدا توسط یک جناح، سپس توسط جناح دیگر، نهفته است. سیاست عاقلانه ایالات متحده در قبال اوکراین به دنبال راهی برای همکاری دو بخش این کشور با یکدیگر است. این ماهیت درگیری بین ویکتور یانوکوویچ و رقیب سیاسی اصلی او، یولیا تیموشنکو است. آنها نماینده دو جناح اوکراین هستند و تمایلی به تقسیم قدرت نداشته اند.

/russia-sees-little-optimism-in-us-response-on-ukraine-crisis

باید به دنبال آشتی باشیم نه سلطه یک جناح

کیسینجر معتقد است: ما باید به دنبال آشتی باشیم نه سلطه یک جناح. روسیه و غرب، و حداقل از همه جناح های مختلف در اوکراین، بر اساس این اصل عمل نکرده اند. هر کدام وضعیت را بدتر کرده است. روسیه بدون منزوی کردن خود در زمانی که بسیاری از مرزهایش در حال حاضر نامطمئن هستند، قادر به تحمیل راه حل نظامی نخواهد بود. برای غرب، شیطان سازی ولادیمیر پوتین یک سیاست نیست. این مستغنی برای نبود آن یکی است.

پوتین باید متوجه شود که هر چقدر هم نارضایتی داشته باشد، سیاست تحمیل نظامی جنگ سرد دیگری را رقم خواهد زد. به نوبه خود، ایالات متحده باید از برخورد با روسیه به عنوان یک کشور ناهنجار که باید با صبر و حوصله قوانین رفتاری وضع شده توسط واشنگتن را به آن آموزش داد، اجتناب کند.

پوتین یک استراتژیست جدی است - در زمینه تاریخ روسیه. درک ارزش های ایالات متحده و روانشناسی مناسب او نیست. همچنین درک تاریخ و روانشناسی روسیه نقطه قوت سیاستگذاران ایالات متحده نبوده است.

نویسندگان مقاله، در پایان به توصیه‌های کیسینجر اشاره می‌کنند: رهبران همه طرف‌ها باید به بررسی نتایج بازگردند، نه اینکه در موضع گیری رقابت کنند. کیسینجر در پایان مقاله سال ۲۰۱۴ خود نوشته است: در اینجا تصور من از نتیجه‌ای که با ارزش ها و منافع امنیتی همه طرف ها سازگار است:

1. اوکراین باید حق انتخاب آزادانه انجمن‌های اقتصادی و سیاسی خود از جمله با اروپا را داشته باشد.

2. اوکراین نباید به ناتو بپیوندد، موضعی که من هفت سال پیش، زمانی که آخرین بار مطرح شد، اتخاذ کردم.

3. اوکراین باید در ایجاد هر دولتی که با اراده ابراز شده مردمش سازگار باشد آزاد باشد. رهبران عاقل اوکراین پس از آن سیاست آشتی بین بخش‌های مختلف کشورشان را انتخاب می‌کنند. در سطح بین المللی، آنها باید وضعیتی مشابه با وضعیت فنلاند را دنبال کنند. این کشور هیچ شکی در استقلال شدید خود باقی نمی‌گذارد و در بیشتر زمینه ها با غرب همکاری می کند، اما با دقت از خصومت نهادی با روسیه اجتناب می کند.

4. الحاق کریمه توسط روسیه با قوانین نظم جهانی موجود ناسازگار است. اما باید بتوان روابط کریمه با اوکراین را بر مبنایی کمتر پرتنش قرار داد. برای این منظور، روسیه حاکمیت اوکراین بر کریمه را به رسمیت خواهد شناخت. اوکراین باید خودمختاری کریمه را در انتخاباتی که با حضور ناظران بین المللی برگزار می‌شود، تقویت کند. این روند شامل رفع هرگونه ابهام در مورد وضعیت ناوگان دریای سیاه در سواستوپل است.

تحقق پیشبینی کیسینجر

کیسینجر در پایان می‌گوید: اینها اصول هستند نه نسخه. افراد آشنا با منطقه می دانند که همه آنها برای همه طرف ها خوشایند نیستند. آزمون رضایت مطلق نیست بلکه نارضایتی متعادل است. اگر راه حلی مبتنی بر این عناصر یا عناصر مشابه به دست نیاید، حرکت به سمت رویارویی تسریع خواهد شد. زمان آن به زودی فرا خواهد رسید. (مقاله کیسینجر در سال ۲۰۱۴ نوشته شده است.)

درس های دکترین کیسینجر برای جو بایدن