جنگ باخت-باخت تکنولوژیک-۱
چگونه رقابت چین و آمریکا اوضاع جهان را بدتر میکند؟
اکوایران: رقابت تلخ و فزاینده بین ایالات متحده و چین در نهایت وضعیت هر دو کشور و جهان را بدتر خواهد کرد. آنها معتقدند در حالی که رقابت در برخی زمینهها اجتنابناپذیر و حتی سودمند است، تلاشهای همهجانبه برای از بین بردن پیشرفت یکدیگر از شانس موفقیت کمی برخوردار و احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت.
به گزارش اکوایران، رقابت فزاینده میان ایالات متحده و چین با آغاز جنگ در بحران وارد مرحله تازهای شده و با بالا گرفتن اختلاف بر سر مسئله تایوان، خطر درگیری نظامی میان آنها را افزایش داده است.
کیشور محبوبانی و تونی چان تحلیلگران مسائل بینالملل که متمرکز بر روابط میان آمریکا و چین هستند، با انتشار یادداشتی با عنوان «جنگ باخت-باخت تکنولوژیک» در پایگاه تحلیلی پراجکت سیدنیکیت استدلال کرده اند که رقابت تلخ و فزاینده بین ایالات متحده و چین در نهایت وضعیت هر دو کشور و جهان را بدتر خواهد کرد. آنها معتقدند در حالی که رقابت در برخی زمینهها اجتنابناپذیر و حتی سودمند است، تلاشهای همهجانبه برای از بین بردن پیشرفت یکدیگر از شانس موفقیت کمی برخوردار و احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. اکوایران این مقاله را در دوبخش ترجمه کرده که بخش اول آن در ادامه منتشر میشود:
یک رقابت ژئوپلتیک خطرناک
رقابت ژئوپلیتیکی چین و آمریکا به شدت در حال افزایش است و جنگ روسیه در اوکراین تنها آخرین منبع مورد اختلاف است. تضاد متقابل در حال عمیقتر شدن است و هر دو طرف تلاش اندکی برای جلوگیری از وخامت روابط دوجانبه دارند.
اما چنین مسئلهای ناگزیر نیست. برای حفظ صلح جهانی و حل چالشهای فوری انسانی، ایالات متحده و چین باید زمینههای مجزایی را پیدا کنند تا بتوانند در آن همکاری و روابط مخدوش خود را ترمیم کنند. علم و فناوری - به ویژه در رابطه با تغییرات آبوهوایی - بهترین چشمانداز را برای همکاری مجدد ارائه میدهد. با این حال، برای استفاده از چنین فرصتهایی، هر دو طرف ابتدا باید مفروضات اساسی را دوباره ارزیابی کنند و شدت لفاظی علیه یکدیگر را کاهش دهند.
وقتی چین را دستکم میگرفتند
در طرف آمریکایی، بسیاری از رهبران سیاسی و تحلیلگران بر این باورند که جدایی اقتصادی از چین، توانایی این کشور برای رسیدن به آمریکا -چه رسد به پیشی گرفتن از آن به عنوان اقتصاد پیشرو در جهان- را فلج خواهد کرد. اما پویایی که چین در چهار دهه گذشته نشان داده چیز دیگری را نشان میدهد. گراهام آلیسون از دانشگاه هاروارد و همکارانش در مقاله اخیر خود اشاره می کنند، «در برخی از رقابتها، [چین] شماره 1 شده و در برخی دیگر، در مسیرهای فعلی، در دهه آینده از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت».
چندی پیش، چین عمدتا به عنوان کشوری عقب مانده و ناتوان از نوآوری شناخته میشد و در آن از نیروی کار ارزان برای تولید کالا برای مصرفکنندگان غربی استفاده میشد. آلیسون با یادآوری پیشبینی آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی ایالات متحده در سال 1999 در مورد دهههای آینده، اشاره میکند که در آن یک حقیقت ناگوار به عمد نادیده گرفته شده است. در این آینده «چین اهمیت چندانی نداشت. شماره ویژه مجله تایم با عنوان «فراسوی سال 2000» هم با انعکاس دیدگاه متعارف آن دوران، با اطمینان چنین ادعا کرد: چین نمیتواند در قرن بیستویکم به یک غول صنعتی تبدیل شود.جمعیت آن بسیار زیاد و تولید ناخالص داخلی آن بسیار کم است».اما امروز این گونه نیست. همانطور که آلیسون خاطرنشان میکند، «ظهور سریع چین برای به چالش کشیدن تسلط ایالات متحده بر قله فنآوری، توجه آمریکا را به خود جلب کرده است».
کفایت خودبسندگی
در طرف چینی، بسیاری باور دارند این کشور اکنون به تنهایی قادر به انجام این کار است. آنها فکر می کنند چین همه آنچه را که باید از غرب و جهان بزرگتر یاد بگیرد، آموخته است. از نظر آنها، نوآوریهای داخلی، همراه با قدرت ساختارهای حاکم بر چین، برای حفظ سیر صعودی این کشور کافی است.
این چینیها این گونه فکر میکنند که باید تاریخ کشور خود را به یاد بیاورند. با این حال امتناع از آموختن از دنیای خارج، همراه با این باور که نهادهای چینی بر همه نهادهای دیگر برتری دارند، به دوری بلندمدت این کشور از موقعیت خود به عنوان ثروتمندترین و پیشرفتهترین جامعه جهان کمک کرد.
صعود غیرقابل مهار
شایان ذکر است که برای چندین دهه، تا حدود سال 2016، ایالات متحده و اکثر کشورهای جهان از ظهور چین استقبال و آن را تشویق میکردند. رشد چین صلحآمیز و به شدت سودمند در نظر گرفته میشد. شهر جنوبی شنژن در اوایل دهه 1990 یک دهکده ماهیگیری دورافتاده بود. اکنون، به طور قابل توجهی میتواند موجه ادعا کند که «سیلیکون ولی بعدی» جهان است.
علاوه بر این، دانشگاههای چین در رتبهبندی جهانی پیشرفت کرده و راه خود را برای رسیدن به ردههای برتر باز میکنند. دانشگاههای برتر چین بودجههای تحقیقاتی را ارائه میدهند که با دانشگاههای برتر ایالات متحده قابل رقابت است. بورسیههای وسوسهانگیز بسیاری از دانشگاهیان چینی ترک وطن کرده را برای بازگشت به خانه وسوسه کرده است. چین همچنین به ترغیب و جذب دانشجویان برتر ادامه میدهد که برخی از آنها تحصیلات تکمیلی خود را در ایالات متحده دنبال میکنند. یک مطالعه جدید نشان میدهد دانشگاه تسینگهوا در پکن رتبه دوم را در جهان در جذب اساتید علوم کامپیوتر دانشگاههای برتر ایالات متحده دارد.
یک انحراف تاریخی؟
این تحولات -که تقریباً یک دهه پیش از این غیرقابل تصور بود- زمانی قابل درکتر میشوند که از منظر تاریخی گستردهتری به آنها نگاه کنیم. در بیشتر بیست سده گذشته، تا حدود سال 1820، چین و هند دو اقتصاد بزرگ جهان را تشکیل میدادند که حدود نیمی از تولید جهانی را تشکیل میدادند. این باعث میشود دو قرن سلطه اخیر غرب چیزی شبیه به یک انحراف تاریخی بیاید، در حالی که تجدید حیات اقتصادی چین و هند ممکن است به عنوان بازگشت به نظم طبیعی چیزها در نظر گرفته شود.
تاریخ چین و هند، در واقع، مملو از اکتشافات علمی و نوآوریهای تکنولوژیکی، از جمله باروت، قطبنما، ساخت کاغذ و بسیاری موارد دیگر است. پیشرفتهای اخیر چین را باید از منظری مشابه دید. شکی نیست که چینیها میتوانند خلق کنند و نوآوری داشته باشند و هیچ سرکوب خارجی آنها را از این کار باز نخواهد داشت. فقط سیاستهای آشفته و سرکوبگر در داخل چین میتواند منجر به این مسئله شود.
دزدی؛ روال همیشه تاریخ
متأسفانه، امروزه بسیاری به آینده رشد تکنولوژیکی چین را با چنین شرایطی خوشبین نیستند. در غرب، این ظن قوی وجود دارد که چین تنها به این دلیل سربرآورده که فنآوری غربی را دزدیده است. در جولای 2020، کریستوفر رای، رئیس افبیآی، حتی تا آنجا پیش رفت که عملیات جاسوسی و ضدجاسوسی چین را «بزرگترین تهدید بلندمدت» برای اقتصاد ایالات متحده توصیف کرد، که یکی از بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ بشر است.
در حالی که چنین سرقتی مطمئناً رخ میدهد، واقعیت این است که بسیاری از کشورها -چه در حال حاضر و چه از نظر تاریخی- فنآورری را «دزدیده اند». اختراعات بزرگ چینی در قرن های گذشته توسط همه، به ویژه غربیها، «دزدیده شد». به همین ترتیب، ایالات متحده اختراعات اروپایی مانند موتور بخار، برق و نیروی محرکه موشک را «دزدید».
همانطور که چارلز موریس، نویسنده کتاب طلوع نوآوری مینویسد، آمریکاییهای اولیه به حمایتهای بریتانیا از مالکیت معنوی احترام نمیگذاشتند. آنها برای استقلال جنگیده بودند تا از محدودیتهای اقتصادی خفهکننده کشور مادر فرار کنند. از نظر آنها، موانع فناوری بریتانیا یک ترفند شبه استعماری برای وادار کردن ایالات متحده به عنوان منبع عرضه مواد خام و به عنوان بازاری اسیر برای تولیدکنندگان با قیمت ارزان بود. در نهایت، جهان از این نگرش سود برد. اگر منافع ملی خودخواهانه مانع از گسترش اختراعات تحولآفرین انقلاب صنعتی می.شد، وضعیت از همه بدتر بود.
تفاوت میان آمریکا و چین
اما، البته، بین آنچه چین در دهههای اخیر انجام داده و آنچه ایالات متحده در قرن نوزدهم انجام داده، تفاوت وجود دارد، زیرا ایالات متحده هیچ توافق قانونی با بریتانیا بر سر مالکیت معنوی نداشته است. در مقابل، چین موافقت کرد که قوانین IP سازمان تجارت جهانی را رعایت کند، اما غرب مدعی شده است که چین از آنها تبعیت نکرده است. این یکی از دلایل اصلی کاهش اعتماد غرب به تمایل چین برای رعایت تعهداتش است – از دست دادن اعتمادی که در دوران دولت باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده آغاز و توسط دونالد ترامپ تقویت شد.
با این حال، وضعیت قابل جبران است. ایالات متحده پس از پیشی گرفتن از بریتانیا به مدافع اصلی حقوق IP تبدیل شد. چین نیز همین را میتواند. اکنون که به یک ابرقدرت فناوری تبدیل شده است، علاقه زیادی به حفظ قوانین WTO و هنجارهای جهانی ایجاد کرده است. یکی از رایجترین شکایات شرکت های آمریکایی در چین این است که آنها قربانی «انتقالهای فنآوری» اجباری شدهاند. دولت چین این ظرفیت را دارد که این عمل را سرکوب کند و از این طریق به بازسازی اعتماد و ایجاد زمینه ای برای همکاری های آینده کمک کند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
تهران و ریاض بر سر تلآویو معامله میکنند؟
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
هشدار اکونومیست درباره درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
بازار سهام این هفته مثبت خواهد بود؟