به گزارش اکوایران، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده دلایلی را برجسته کرده که چرا معتقد است ایالات متحده اکنون بیشتر از زمان جنگ ویتنام دچار تفرقه و اختلاف شده است.

اختلاف و تفرقه بی سابقه در آمریکا

این سیاستمدار 99 ساله در گفتگو با ساندی تایمز بریتانیا گفت که ایالات متحده اکنون «بی نهایت بیشتر» دچار تفرقه است و تفاوت های بین دهه 1970 و سیاست امروز را برجسته کرد. او گفته که مهم‌تر از همه، احتمال تصمیمات دوحزبی بیش از همیشه کاهش یافته است.

او در این گفتگو گفته: «در آن زمان منافع ملی یک اصطلاح معنادار بود و به خودی خود موضوع بحث نبود». او معتقدست این وضعیت به پایان رسیده و اکنون هر دولتی با خصومت بی وقفه اپوزیسیون در هر موضوعی مواجه است. به گفته او: «بحث بیان نشده اما بسیار واقعی در حال حاضر در آمریکا بر سر این است که آیا ارزش های اساسی آمریکا معتبر بوده است یا خیر».

کسینجر متذکر شده زمانی که جو بایدن سوگند ریاست جمهوری یاد کرد، به دلیل عزمش برای «یکپارچه سازی» آمریکا مورد ستایش قرار گرفت. او اذعان داشت که کشور دچار تفرقه شده است. او در سخنرانی پیروزی خود در سال 2020 گفت: «من تعهد می‌دهم رئیس‌جمهوری باشم که به دنبال تفرقه نیست، بلکه به دنبال اتحاد است؛ کسی که ایالات ها را قرمز و آبی نمی‌بیند و فقط ایالات متحده را می‌بیند. با این حال، در طول دوران ریاست جمهوریش، بایدن به دلیل ناتوانی در متحد کردن راست و چپ کشور در راستای اهداف مشترک مورد انتقاد قرار گرفته است.

انتقاد از تردید در ارزشهای آمریکایی

کیسینجر که از دهه 1950 در صفوف جمهوری‌خواهان بوده، درباره «چپ مترقی» در سیاست آمریکا نیز صحبت کرد و گفت که برخی از چپ‌ها ارزش‌های اساسی را که زیربنای زندگی سیاسی ایالات متحده است زیر سؤال می‌برند. به گفته کیسینجر، چپ مترقی اکنون استدلال می‌کند تا زمانی که این ارزش‌های اساسی واژگون نشوند و اصولشان تغییر نکنند، ما برای اجرای سیاست داخلی و حتی کمتر از آن برای سیاست خارجی‌مان، اصول اخلاقی نداریم.

 به باور کسینجر «این هنوز یک دیدگاه رایج نیست، اما به اندازه کافی خطرناک است تا همه چیزهای دیگر را در جهت خود سوق دهد و از سیاست‌های یکپارچه جلوگیری کند. این دیدگاهی است که توسط گروه بزرگی از جامعه روشنفکری نمایندگی می شود که احتمالاً بر همه دانشگاه‌ها و بسیاری از رسانه‌ها تسلط دارند.»

کیسینجر در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان این تفرقه ها را اصلاح کرد، گفت: «اگر اختلافات غیرقابل ترمیم داشته باشید یکی از این دو اتفاقی می‌افتد: یا جامعه فرو می‌پاشد و دیگر قادر به انجام مأموریت‌هایش تحت رهبری واحد نخواهد بود، یا از آنها عبور می‌کند». او همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا ایالات متحده به یک «شوک خارجی یا یک دشمن خارجی» نیاز دارد، گفته: «این یکی از راه‌های انجام آن است. در غیر این صورت ممکن است یک بحران داخلی غیرقابل کنترل داشته باشید».

مشکل اصلی پوتین

کیسینجر، دربرابر پرسشی پیرامون ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفت: « گفت: «هیچ تردیدی نیست که زلنسکی یک ماموریت تاریخی انجام داده است.  او از پیشینه‌ای می‌آید که هرگز در هیچ دوره ای از تاریخ در رهبری اوکراین ظاهر نشد. او به دلیل ناامیدی از سیاست داخلی در اوکراین، یک رئیس‌جمهور تصادفی بود و سپس با تلاش روسیه برای بازگرداندن اوکراین به موقعیت کاملا وابسته و تابع روبرو شد. البته او کشور و افکار جهانی خود را به شیوه‌ای تاریخی پشت سر خودش جمع کرده و این دستاورد بزرگ اوست...اما آیا او می‌تواند در برقراری صلح به ویژه صلحی که متضمن فداکاری محدود است، می‌تواند هم اتحاد کشورش و هم حمایت افکار جهانی را پشت سرش حفظ کند؟»

وزیر خارجه اسبق آمریکا در ادامه گفته مشکل ولادیمیر پوتین این است که او «رئیس یک کشور رو به زوال است...و او در این بحران، حس تمیز قائل شدن بین امور مهم و غیر مهم  را از دست داده است. هیچ عذر و بهانه‌ای برای کاری که او انجام داده وجود ندارد».

مسئله اصلی جنگ اوکراین

کسینجر در تحلیل خود از جنگ اوکراین گفته اکنون مسئله این است که چگونه این جنگ پایان یابد. اگر نخواهیم که روسیه تبدیل به پایگاه چین در اروپا شود، در پایان این جنگ باید اوکراین و روسیه جایگاهی در جهان داشته باشند.

او سپس به مواضع متضاد و تنش‌های واشنگتن با پکن اشاره کرد و این دو کشور را رقیب اصلی یکدیگر برای تسلط بر جهان توصیف کرد. کیسینجر گفت: « ایالات متحده و چین دو کشور با ظرفیت تسلط بر جهان، به عنوان رقبای نهایی در مقابل یکدیگر قرار دارند. آنها توسط نظام‌های داخلی ناسازگار با یکدیگر) اداره می‌شوند و این زمانی اتفاق می‌افتد که فناوری به این معنی است که بروز یک جنگ تمدن را به عقب می‌اندازد اگر آن تمدن را نابود نکند».

او در پاسخ به این پرسش که آیا جنگ سرد دوم (ببین آمریکا و چین) این پتانسیل را دارد که از جنگ سرد اول (جنگ سرد آمریکا و شوروی) خطرناک تر باشد، گفته بله می‌تواند خطرناک تر باشد چرا که هر دو ابرقدرت اکنون منابع اقتصادی قابل توجهی دارند (که هرگز در جنگ سرد اول وجود نداشت) و فناوری‌های تخریب با ظهور هوش مصنوعی وحشتناک‌تر شده‌اند. به عقیده او: «انتظار برای غربی شدن چین، دیگر یک راهبرد قابل قبول نیست. من معتقد نیستم که (مساله) سلطه بر جهان یک مفهوم چینی است (اینکه چین بتواند بر جهان مسلط شود) اما ممکن است اتفاق بیفتد که آنها تا این حد قدرتمند شوند و این به نفع ما نیست». کیسینجر افزود: «دو ابرقدرت کنونی حداقل یک تعهد مشترک را برای جلوگیری از وقوع برخورد و درگیری فاجعه‌بار با یکدیگر دارند.