به گزارش اکوایران، دولت جو بایدن که از قمار خود بر روی ادامه تحریم‌های ترامپ و پافشاری بر سیاست شکست خورده «فشار حداکثری» در راستای وادار کردن تهران به پذیرش شرایط جدید (توافق قوی‌تر و طولانی‌تر)، نتیجه معکوس گرفته و حالا با مواضع و مطالبات تقویت‌شده ایران مواجه شده است، با پایان یافتن دور هفتم مذاکرات وین، لفاظی‌های تهدید آمیز و بیانیه‌های هشدارآمیز خود را آشکارا تشدید کرده است.

مقامات آمریکایی در تلاش برای مقصر نشان دادن ایران در عدم پیشرفت در مذاکرات هفته گذشته در وین، بدون اشاره به عهدشکنی دولت دونالد ترامپ با خروج یک‌جانبه از توافق و اعمال تحریم‌های غیرقانونی آمریکا علیه ایران که در دولت بایدن به جای تعلیق، تمدید شدند، مدعی شده‌اند که تهران از تفاهم‌های شش دور قبلی مذاکرات سر باز زده و خواسته‌های بیشتری را مطرح کرده که به زعم طرف غربی «حداکثری» است.

این در حالی است که ایران بارها خواسته‌ها و شروط خود برای توافق را رسماً و صریحاً اعلام کرده است؛ نخست، ایالات متحده مسئولیت خود را در قبال وضعیت کنونی بپذیرد. دوم، واشنگتن همه تحریم‌هایی را که «مخالف با توافق هسته‌ای» هستند (از جمله ۱۵۰۰ تحریم انفرادی اعمال شده توسط دولت ترامپ از سال ۲۰۱۸ و همچنین تحریم‌های غیرهسته‌ای موسوم به قرص‌های سمی که دولت ترامپ با هدف مین‌گذاری مسیر بازگشت دولت بایدن به برجام با اتهامات غیرهسته‌ای اعمال کرد)، در یک فرآیند قابل راستی آزمایی باید لغو شوند. و سوم، آمریکا باید تضمین کند که به توافق جدید پایبند می‌ماند و دوباره از آن خارج نخواهد شد.

خواسته‌هایی که حالا آمریکا آن‌ها را حداکثری، و عامل بن‌بستی می‌داند که در واقع سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ و تلاش بایدن برای بهره‌برداری از این سیاست شکست خورده، مسبب آن بوده است.

در چنین شرایطی بسیاری از ناظران، ناقوس مرگ برجام را بلندتر از همیشه می‌شنوند، اما تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده کوئینسی و رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکایی (NIAC) در مقاله‌‌ای با عنوان «توافق هسته‌ای ایران زنده نگه داشته خواهد شد - اما به سختی» نوشته است: «تظاهر به اینکه یک توافق بی‌جان هنوز ادامه دارد، به هیچ وجه گزینه خوبی نیست. اما ممکن است بهترین گزینه‌ای باشد که در اختیار داریم».

دور هفتم؛ فیلمنامه‌ای که از قبل منتظرش بودیم

تریتا پارسی در این مقاله برای وبگاه شبکه خبری MSNBC نوشت: همه چیز طبق فیلمنامه در مذاکرات هسته ای ایران در هفته گذشته در وین آشکار شد. ایران، به رهبری دولت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جدید، موضع بسیار سخت تری در مذاکره اتخاذ کرد که آمریکا و اروپایی‌ها با شروع رسمی بازی مقصر (blame game/ تلاش برای مقصر نشان دادن طرف مقابل)، به طور قابل پیش بینی آن را رد کردند.

با وجود لفاظی های تند دولت بایدن، این همان چیزی بود که همگان نسبت به شروع و پایان این دور مذاکرات انتظارش را داشتند. به احتمال زیاد در دور بعدی مشخص خواهد شد که آیا خواسته‌های جدید تهران به مثابه بازگشایی مناقصه و پیشنهادات اولیه بوده است یا خطوط قرمز محکم و موضع تغییرناپذیر.

به ادعای مذاکره کنندگان آمریکایی «ایران از هرگونه تفاهمی که در مذاکرات قبلی درباره احیای توافق هسته‌ای 2015 انجام داده بود، عقب نشینی کرد، همه تفاهم‌های انجام شده توسط مذاکره‌کنندگان قبلی را پس زد و در جریان مذاکرات هفته گذشته درخواست‌های بیشتری را مطرح کرد».

 آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا وعده داده است که در صورت شکست دیپلماسی، «به گزینه‌های دیگر روی خواهد آورد».

iran-us-nuclear-politics-GettyImages-480661390

گزینه‌های ناموجود آمریکا

مشکل اینجاست که واشنگتن گزینه های دیگری ندارد. تشدید بیشتر تحریم ها - یعنی تشدید سیاست "فشار حداکثری" رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ - فقط اوضاع را بدتر می کند. مقامات دولت بایدن به آسانی اذعان می کنند که خروج ترامپ از توافق هسته ای ایران و کمپین تحریمی او در وهله اول این آشفتگی را ایجاد کرد. بیشتر موارد مشابه راهی برای خروج از این ناکامی فراهم نمی‌کند.

همانطور که راب مالی، فرستاده جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در امور ایران، در سال 2019 به نیویورک تایمز گفت، «این یک خیال است که کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ به نحوی منجر به موافقت تهران با اقدامات سختگیرانه تر شود». بلینکن در سال 2015 نیز به همین ترتیب گفت که «فانتزی این است که اگر ما فشار را از طریق تحریم ها بیشتر کنیم، ایران به سادگی تسلیم هر خواسته‌ای می شود».

دولت بایدن احتمالا در حال بررسی عملیات مخفیانه برای خرابکاری در برنامه هسته ای ایران است. اما این مسیر به طور گسترده توسط اسرائیلی ها دنبال شده است. حکم مقامات امنیتی اسرائیل و ایالات متحده این است که این اقدام نیز نتیجه معکوس داشته است - این فقط زمینه‌ای را برای ایران فراهم می کند تا برنامه هسته ای خود را توسعه دهد.

سپس، البته، گزینه جنگ مطرح است. اما اساسااجتناب از یک درگیری نظامی غیرقابل پیش بینی دیگر در خاورمیانه در وهله اول یک عامل محرک اصلی در پیگیری مذاکره بر سر توافق هسته‌ای بوده است. برای بایدن، کسی که برای بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی از افغانستان تلفات سیاسی پرداخت و لاف زد که «برای اولین بار در 20 سال گذشته، ایالات متحده در حال جنگ نیست»،  اینکه جنگی را با ایران آغاز کند -جنگی بسیار قدرتمندتر نسبت به جنگ با طالبان- منطقی نیست. همچنین این به هدف گسترده‌تر بایدن برای شیفت تمرکز آمریکا به سمت چین کمکی نمی‌کند.

رونمایی از «گزینه کما»

در حالی که در صورت کنار گذاشتن دیپلماسی، تشدید به سمت درگیری محتمل‌ترین نتیجه باقی می‌ماند، شرایط در حال تغییر نیز به یک نتیجه بالقوه دیگر نیز اجازه بروز داده است: برجام متلاشی می‌شود اما نمی‌میرد، و طرف‌ها  وانمود می‌کنند که هنوز زنده است تا از بحرانی که مرگ رسمی‌اش به آن دامن می‌زند اجتناب کنند.

بگذارید آن را گزینه کما بنامیم. و به این فکر کنید که چگونه قدرت های غربی وانمود کرده‌اند که روند صلح اسرائیل و فلسطین در دهه‌های گذشته زنده بوده است.

تغییر شرایط و محاسبات از هر طرف چیزی است که این گزینه بالقوه را تنظیم می کند. در گذشته، هر موقعیتی که در حد یک معامله کامل نباشد، ناپایدار و مستعد تشدید به سمت درگیری بود. امروز اوضاع فرق کرده است.

علی باقری کنی مذاکرات هسته ای مذاکرات احیای برجام انریکه مورا ابراهیم شیبانی

خروجی تغییر محاسبات ایران و آمریکا

بایدن به احتمال زیاد یک ترتیب کما را به رویارویی نظامی با ایران ترجیح می‌دهد، و حتی ممکن است آن را جذاب‌تر از امتیازاتی ببیند که در نهایت باید به تهران در ازای احیای واقعی توافق بدهد.

علاوه بر این، فراتر از سرمایه سیاسی که بایدن برای بازگشت به توافق باید خرج کند، سرمایه بیشتری باید در سال 2023 خرج شود، زمانی که برجام آمریکا را ملزم به لغو تحریم‌های ایران در کنگره می‌کند. بدون شک، تعداد کمی در کاخ سفید تنها چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری 2024 منتظر آن مبارزه کنگره هستند.

ترجیحات تهران نیز ممکن است به این سمت تغییر کند. یک مشکل اساسی در مذاکرات این است که لغو تحریم‌های بایدن تا حد زیادی پوشالی است. تعداد کمی از شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران بین‌المللی وارد بازار ایران می‌شوند مگر اینکه اطمینان داشته باشند که این معامله در انتخابات ریاست‌جمهوری 2024 دوام خواهد آورد.

ژرار آرود، سفیر سابق فرانسه در سازمان ملل روز جمعه در توییتی نوشت: «حتی اگر برجام بازگردانده شود، هیچ شرکت غربی جرأت نمی‌کند یک سنت در ایران سرمایه‌گذاری کند، هیچ بانک غربی هیچ معامله‌ای را در ایران با وجود تهدید بازگشت تحریم‌های آمریکا در 2025 تامین مالی نخواهد کرد. یک بار کافی بود. ایرانی‌ها این را می‌دانند.»

بدون لغو معتبر تحریم‌ها، داد و ستد اساسی توافق از بین می‌رود. اگر لغو واقعی تحریم‌ها تا سال 2025 اتفاق نمی‌افتد (و حتی در آن زمان نیز قطعی نیست که اتفاق بیافتد)، چرا تهران اکنون از اهرم هسته‌ای خود دست بکشد؟ اما اگر توافق به کما برود، تهران اهرم هسته‌ای خود را حفظ کرده و در عین حال روابط اقتصادی و سیاسی خود را با مسکو، پکن و سایر دولت‌هایی که تحریم‌های واشنگتن را نادیده می‌گیرند، تقویت می‌کند.

«ما هرگز نخواهیم پذیرفت که برجام مرده است»​

اگرچه واضح است که این یک گزینه مطلوب نیست، اما هم نسبت به توافق بدون تحریم و هم نسبت به جنگ با ایالات متحده ارجحیت دارد. هرچند این امر مستلزم آن است که تهران پیشرفت های هسته ای خود را تعدیل کند، امری که ممکن است محقق شود زیرا دیگر ایالات متحده را برای پیوستن مجدد به توافق تحت فشار قرار نمی‌دهد.

با وجود کمبودهای این گزینه، اجتناب از بحران و جنگ به طور مشابه این امر را برای قدرت های اروپایی ارجح می‌کند. یک دیپلمات اتحادیه اروپا هفته گذشته به من گفت: «ما هرگز نخواهیم پذیرفت که برجام مرده است».

وایلد کارت اسرائیل

وایلد کارت البته اسرائیل است (wild card یک کارت بازی استکه به تشخیص بازیکنی که آن را در دست دارد، می تواند هر ارزش یا ویژگی دیگری از یک بازی را داشته باشد). علیرغم تلاش های گسترده بایدن برای ایجاد یک جبهه متحد با اسرائیل، مواضع دولت بنت به هیچ وجه تغییر نکرده است. بنت به طرز عجیبی همچنان با توافق ایران و همچنین بازگشت ایالات متحده به توافق، دیپلماسی در وین، توافق موقت کوچکتر و وضعیت موجود مخالف است. اسرائیل نگران است که این توافق فعالیت‌های هسته ای ایران را عادی کند و به بهبود روابط ایران و آمریکا کمک کند. همچنین نگران است که برنامه تهران بی بند و بار رشد کند و ایران را به یک قدرت هسته ای بالفعل بدون توافق تبدیل کند.

مخالفت شدید اسراییل با یک برنامه هسته‌ای مهار نشده و تهدیدهای نظامی بی وقفه ایران، دلیل عدم وجود گزینه کما در گذشته است. با این حال، امروز، با فرض اینکه ایران برنامه خود را خیلی تهاجمی گسترش ندهد و ایالات متحده تحریم هایی را که اقتصاد ایران را ضعیف نگه می دارد، حفظ کند، حتی اسرائیل ممکن است این وضعیت را به تشدید غیرقابل پیش بینی درگیری ترجیح دهد. هرچند به احتمال زیاد به تلاش برای خرابکاری در برنامه ایران ادامه خواهد داد، اما با حملات که کمتر جلب توجه کند.

JCPOA

تداوم حیات نباتی برجام، بهتر از مرگ آن است

تظاهر به اینکه یک معامله بی‌جان هنوز به حیات خود ادامه می‌دهد، به هیچ وجه گزینه خوبی نیست؛ تهران به گسترش دانش هسته‌ای خود ادامه خواهد داد و اگر طرفین بعداً به میز مذاکره بازگردند، اهرم ایران بیشتر توسعه می‌یابد. اقتصاد این کشور همچنان آسیب خواهد دید، اما به احتمال زیاد خود را با تحریم ها وفق خواهد داد. ایران پیشرفت نخواهد کرد، اما دچار فروپاشی هم نخواهد شد. و دولت آینده ایالات متحده به احتمال زیاد، در حالت تعادل، خود را در موضع ضعیف‌تری در مذاکره خواهد یافت.

اما تا زمانی که همه طرف‌ها هم هزینه دستیابی به موفقیت هسته‌ای را (از نظر امتیازاتی که باید بدهند) و هم بهای پذیرش شکست دیپلماتیک را بسیار بالا بدانند، ممکن است برای باقی دوره ریاست جمهوری بایدن به سمت یک «چُرتِ غیربهینه و در عین حال ترجیحی توافق هسته‌ای» همگرا شوند.

به عبارتی تداوم حیات نباتی برجام بهتر از مرگ آن است.

این ارمغان دولتمردان و زنان غیور و رؤیاپرداز نیست، بلکه دستاورد سیاستمداران تاکتیکی خواهد بود که صرفاً به دنبال جلوگیری از بحرانی هستند که ممکن است تحت نظر آن‌ها به وقوع بپیوندد.