این گذرگاه باریک 34 کیلومتری بین خلیج فارس و خلیج عمان چیزی بیش از یک گلوگاه استراتژیک است، در واقع شریان حیاتی بازار بین‌المللی نفت است. هر روز تقریباً یک پنجم عرضه نفت جهان، حدود ۲۰ میلیون بشکه، از این شریان دریایی عبور می‌کند. هرگونه اختلال در اینجا چیزی کمتر از فاجعه نخواهد بود. در حالی که بخش عمده‌ای از توجه جهانی بر تأثیر بسته شدن تنگه هرمز بر اقتصادهای تشنه انرژی آسیا متمرکز شده است، اروپا نیز در امان نیست. در واقع، بسته شدن تنگه هرمز می‌تواند بازارهای نفت اروپا را دچار آشفتگی کند، قیمت‌ها را افزایش دهد، عرضه را محدود کند و دولت‌ها را به دنبال جایگزین‌هایی برای نفت سوق دهد.

بشکه باروت در خلیج‌فارس

تنش‌ها در خلیج فارس هرگز از واقعیت کنونی دور نیستند. این منطقه یک انبار مهمات ژئوپلیتیکی است که توسط دهه‌ها رقابت، تحریم‌ها، مداخلات نظامی و سیاست‌های نفتی شکل گرفته است. ایران بارها تهدید کرده است که در پاسخ به آنچه اقدامات خصمانه می‌داند، از تحریم‌ها و فعالیتهای نظامی ایالات متحده گرفته تا تجمعات نظامی بین المللی در خلیج فارس، تنگه هرمز را خواهد بست. در حالی که چنین اقدامی به ایران نیز آسیب می‌رساند و توانایی آن را برای صادرات نفت قطع می‌کند و اثرات داخلی سریعی نیز دارد، اما همچنان یکی از قوی‌ترین تهدیدات استراتژیک تهران است. از نظر تاریخی، تنها اشاره به بسته شدن تنگه هرمز برای افزایش شدید قیمت نفت خام، در گذشته کافی بوده است.

چه مقدار نفت از طریق هرمز عبور می‌کند؟

حجم نفتی که از تنگه هرمز عبور می‌کند، سرسام‌آور است. به طور متوسط:حدود 20 میلیون بشکه در روز نفت خام، میعانات گازی و فرآورده‌های نفتی از این تنگه عبور می‌کنند. این تقریباً 20 درصد از مصرف روزانه نفت جهان است.این تنگه توسط عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی، کویت و قطر و سایر کشورها برای صادرات نفت به بازارهای جهانی استفاده می‌شود. اگرچه آسیا، به ویژه چین، هند، ژاپن و کره جنوبی، بزرگترین دریافت‌کنندگان نفت هستند، اما بخشی از این نفت به اروپا، به ویژه کشورهای جنوب و شرق اروپا که روابط بلندمدتی با تولیدکنندگان خاورمیانه برقرار کرده‌اند، می‌رود.

وابستگی اروپا به نفت، تصویری مختلط و پیچیده

اروپا در مورد وابستگی به انرژی، به هیچ وجه یکپارچه نیست. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)، این قاره تقریباً 10 تا 11 میلیون بشکه نفت در روز برای تأمین نیازهای خود وارد می‌کند. به‌طور سنتی، روسیه تأمین‌کننده اصلی اروپا بود، اما پس از جنگ در اوکراین و موجی از تحریم‌های اتحادیه اروپا، نفت روسیه تا حد زیادی از بازار خارج شده یا به مسیر دیگری هدایت شده است. این تغییر، وابستگی اروپا به سایر تولیدکنندگان، از جمله تولیدکنندگان خاورمیانه را افزایش داده است. کشورهایی مانند عراق، عربستان سعودی و کویت که همگی از طریق تنگه هرمز نفت خود را ارسال می‌کنند، برای زنجیره تأمین نفت اروپا به طور فزاینده‌ای اهمیت یافته‌اند.کشورهای جنوب اروپا مانند ایتالیا، یونان و اسپانیا و کشورهای اروپای شرقی مانند مجارستان و اسلواکی، اغلب به گریدهای نفتی که با ترکیبات خاورمیانه مطابقت دارند، وابسته هستند. بسیاری از پالایشگاه‌های آنها برای این نوع نفت بهینه شده‌اند و تنوع‌بخشی سریع را به یک چالش فنی تبدیل می‌کنند.

پیامدهای بسته شدن تنگه هرمز

اگر تنگه هرمز مسدود شود، چه از طریق درگیری نظامی یا اقدام یکجانبه ایران، اثرات آن بر اروپا بلافاصله احساس خواهد شد.

1-قیمت نفت به شدت افزایش می‌یابد

در عرض چند ساعت، قیمت جهانی نفت می‌تواند 20 تا 50 دلار در هر بشکه افزایش یابد و در صورت طولانی شدن بسته شدن، به طور بالقوه از 150 دلار در هر بشکه فراتر رود. بازارها به همان اندازه که به واقعیت واکنش نشان می‌دهند، به ادراک و ریسک نیز واکنش نشان می‌دهند و صرف تهدید اختلال اغلب برای ایجاد وحشت کافی است.کشورهای اروپایی که در حال حاضر با تورم انرژی و پس‌لرزه‌های مالی درگیری اوکراین دست و پنجه نرم می‌کنند، با قیمت بالاتر سوخت، رکود صنعتی و جیره‌بندی احتمالی عرضه در بدترین سناریوها مواجه خواهند شد.

2-زنجیره‌های تأمین به هم می‌ریزند

نفت خاورمیانه باید تغییر مسیر دهد؛ به عنوان مثال، عربستان‌سعودی می‌تواند مقداری از نفت را از طریق خط لوله شرق، غرب به دریای سرخ منتقل کند و هرمز را دور بزند. اما این خط لوله حداکثر ظرفیت حدود ۵ میلیون بشکه در روز را دارد که کسری از میزان معمول حمل و نقل از طریق تنگه هرمز است.سایر کشورهای خلیج فارس گزینه‌های کمتری دارند. عراق که به‌شدت به تنگه هرمز وابسته است، صادرات خود را با مشکل مواجه خواهد کرد. تانکرهایی که از قبل در دریا هستند، ممکن است مجبور به تغییر مسیر شوند که این امر مسیرهای حمل و نقل طولانی‌تر و پرهزینه‌تری را ایجاد می‌کند. حق بیمه حمل و نقل از طریق منطقه افزایش می‌یابد و فشار هزینه بیشتری را به همراه خواهد داشت.

3-اروپا به دنبال جایگزین خواهد بود

در کوتاه‌مدت، دولت‌های اروپایی احتمالاً از ذخایر استراتژیک نفت خود که برای پوشش حداقل ۹۰ روز واردات خالص لازم است، استفاده خواهند کرد. اما این یک راه‌حل موقت خواهد بود، نه یک راه حل دائمی. اروپا برای تثبیت عرضه، به تولیدکنندگان جایگزین روی خواهد آورد. در میان مدعیان اصلی، نروژ، بزرگ‌ترین تولیدکننده داخلی اروپا، در حال حاضر سهم قابل‌توجهی از نفت این قاره را تأمین می‌کند. اما در حال حاضر با تولید نزدیک به ظرفیت، تقریبا نمی‌تواند کار بیشتری انجام دهد. اما ایالات متحده، که اکنون یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان نفت جهان است، می‌تواند حمل و نقل را افزایش دهد و بنوعی جایگزین شود.

4- جهان بیشتر به فکر انرژی های جایگزین خواهد افتاد

با در نظر گرفتن تحولات و تنش‌های جهانی و بروز بحرانی‌های گاه و بیگاه، تفکر رهبران سیاسی و اقتصادی بیشتر به سمت انرژی‌های جایگزین و دوستدار محیط زیست و صد البته مقرون به‌صرفه‌تر خواهد رفت. در این میان مواد معدنی مشهور و لازم برای چرخه تولید انرژی اهمیت بیشتری یافته و جایگاه مستحکم‌تری خواهند یافت. در واقع این تهدید خود به‌نوعی فرصتی مناسب برای تولیدکنندگان مواد معدنی استراتژیک ایجاد خواهد کرد. کشور ما نیز می‌بایست عزم جدی‌تری در تولید مواد اولیه و فرایند فراوری این عناصر داشته باشد تا بتواند همچنان نقش موثری در معادلات جهانی بازی کند.