داستان صعود آندرو کارنگی به قله ثروت و خیرخواهی

آندرو کارنگی در ۲۵ نوامبر ۱۸۳۵ در دانفرملاین اسکاتلند به دنیا آمد. محل تولد او کلبه‌ای بود که خانواده‌اش از آن به‌عنوان محل کار برای بافندگی نیز استفاده می‌کردند. خانه‌ی آن‌ها تنها یک اتاق اصلی داشت که به‌صورت مشترک با یک خانواده‌ی بافنده‌ی دیگر در آن زندگی می‌کردند. شاید هیچ‌کس آن زمان نمی‌دانست که همین اتاق کوچک به محلی تبدیل خواهد شد که سال‌ها بعد یکی از ثروتمندترین افراد تاریخ آمریکا در آن زاده شده است. 

اندرو کارنگی پس از مهاجرت از اسکاتلند، به یکی از کارآفرینان موفق آمریکا تبدیل شد و با تاسیس شرکت فولاد کارنگی، جزو ثروتمندان آمریکا شد. او ثروت خود را وقف فعالیت‌های بشردوستانه ازجمله تأسیس مؤسسات علمی، آموزشی و فرهنگی کرد. بسیاری از مؤسساتی که کارنگی آنها را تأسیس کرد، هنوز هم درحال فعالیت و خدمت به افراد هستند. از این بین می‌توان به دانشگاه کارنگی-ملون که در اوایل دهه‌ی ۱۹۰۰ تأسیس شد، اشاره کرد.

آغاز راه،‌ داستان تلاش

آندرو کارنگی در سال ۱۸۴۸ کار خود را به‌عنوان مسئول تعویض ماسوره در کارگاه نساجی آغاز کرد و پس از آن در سال ۱۸۴۹ در شرکت تلگراف اوهایو مشغول به کار شد. در این شغل، او توانست مهارت‌های خاصی کسب کند. در این دوران، با یکی از تاثیرگذارترین افراد در زندگیش، کلنل جیمز اندرسون آشنا شد که کتابخانه‌ای با ۴۰۰ عنوان کتاب داشت و روزهای شنبه درهای آن را به‌روی کودکان کار می‌گشود.

گام نخست در ساختن آینده‌ای درخشان 

آندرو کارنگی در سال ۱۸۵۳، زمانی که ۱۸ سال داشت، به‌عنوان منشی در یکی از شرکت‌های بزرگ راه‌آهن مشغول به کار شد. در این شرکت، با کمک توماس اسکات، یکی از مدیران برجسته، آندرو توانست اصول مدیریت دارایی و کنترل هزینه‌ها را بیاموزد و وارد دنیای سرمایه‌گذاری شود.

در سال ۱۸۶۴، با سرمایه‌گذاری ۴۰ هزار دلار در یک مزرعه، در مدت یکسال یک میلیون دلار سود کسب کرد. این موفقیت‌ها او را به سمت گام‌های بزرگ‌تری در کسب و کار هدایت کرد، در سال ۱۸۸۸ بود که توانست بزرگ‌ترین شرکت رقیب خود را خریداری کند.

همزمان با این پیشرفت‌ها، آندرو با هنری بسمر، مخترع انگلیسی، آشنا شد که فرآیندی برای تولید فولاد از آهن ابداع کرده بود. این آشنایی به تأسیس یک کارخانه مشترک منجر شد که بزرگترین مجموعه‌ تولید آهن و فولاد در آمریکا بود. آندرو در سال ۱۸۷۰ شرکت "کارنگی و مک‌کندلس" را  نیز تأسیس کرد. این شرکت به سرعت رشد کرد و در سال ۱۸۸۰، با سود ۲ میلیون دلاری، به یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های آندرو تبدیل شد.

یکی از چالش‌های بزرگ آندرو کارنگی، شورش کارگران کارخانه هوم‌استد در سال ۱۸۹۲ بود. این شورش یکی از خونین‌ترین اعتراضات کارگری تاریخ آمریکا بود که به دلیل نارضایتی کارگران از عدم افزایش حقوق پس از سوددهی بیشتر کارخانه به وقوع پیوست.

در زمانی که اعتراضات به اوج خود رسید، کارنگی به اسکاتلند سفر کرده بود و مدیریت بحران را به شریکش هنری فریک سپرده بود. فریک به دلیل برخوردهای سخت‌گیرانه و ضداتحادیه‌ای با کارگران شناخته می‌شد. در نهایت، این شورش با دخالت نیروهای امنیتی پایان یافت و در جریان آن ۱۰ نفر کشته شدند.

زندگی شخصی 

آندرو کارنگی، مردی که با پشتکار و هوش تجاری‌اش به یکی از بزرگ‌ترین ثروتمندان تاریخ تبدیل شد، در زندگی شخصی‌اش به اندازه زندگی حرفه‌ای‌اش موفق نبود. او در سال ۱۸۸۶، زمانی که ۵۱ سال داشت، با لوئیز ویتفیلد، زن جوانی که تنها ۳۰ سال داشت، ازدواج کرد.

آندرو و لوئیز در سال ۱۸۹۷ صاحب دختری به نام مارگارت کارنگی میلر شدند که در یک تراژدی دل‌خراش، در سال ۱۹۰۰ و تنها در ۳ سالگی از دنیا رفت.

فعالیت‌های خیرخواهانه‌ اندرو کارنگی

آندرو کارنگی اعتقاد داشت که "فردی که ثروتمند بمیرد، بی‌آبرو مرده است"، به همین دلیل بخش زیادی از ثروتش را صرف امور خیرخواهانه کرد. ساخت کتابخانه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی از جمله دستاوردهای او بودند. 

آندرو کارنگی به این باور رسیده بود که ثروت باید در خدمت جامعه و فرهنگ باشد، نه تنها در زندگی شخصی. به همین دلیل، او بیش از ۳ هزار کتابخانه عمومی در سراسر آمریکا تاسیس کرد و ۳۵۰ میلیون دلار صرف ساخت مکان‌های فرهنگی چون تالار کارنگی کرد. این دیدگاه و فعالیت‌های خیرخواهانه او، کارنگی را به یکی از بزرگ‌ترین خیّرین تاریخ تبدیل کرد که نه تنها در دنیای تجارت، بلکه در دنیای فرهنگ و علم نیز تأثیرات عمیقی از خود به‌جا گذاشت.