به گزارش اکوایران، اروپا در تلاش برای جلوگیری از جدایی از ایالات متحده، با سختترین لحظه خود روبرو است.
سیگنال واضح: اتخاد فراآتلانتیکی در معرض فروپاشی؟
به نوشته بلومبرگ، پیام واضحتر از این نمیتوانست باشد. در سند استراتژی امنیت ملی ۳۳ صفحهای که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، امضا شد، کاخ سفید اعلام کرد که اروپا در معرض خطر نابودی قرار دارد، مگر اینکه فرهنگ و سیاست خود را تغییر دهد.
برای کییر استارمر بریتانیایی، امانوئل مکرون فرانسوی و فردریش مرتس آلمانی، زمانبندی آخرین حمله بزرگترین متحدشان -که بسیار شبیه سخنرانی بدنام جی. دی. ونس در مونیخ در ماه فوریه بود- کاملا معنادار بود. این حمله درست زمانی رخ داد که جنگ روسیه در اوکراین وارد مرحلهای تعیینکننده میشود.
رهبران اروپایی عمیقاً نگران تلاشهای ایالات متحده برای دستیابی به توافقی هستند که با هماهنگی روسیه تهیه شده و تائید کننده تسلیم غرب خواهد بود. این امر اعتماد به دولت ترامپ در این قاره را از بین برده و سوالات وجودی بیشتری را مطرح کرده است: اتحاد فراآتلانتیک در حال فروپاشی است - آیا اروپا میتواند از خود دفاع کند؟
سقوط به یک سراشیبی تند
دیپلماتهای اروپایی گاهی اوقات مواضع ترامپ در مورد اوکراین را با سوار شدن بر ترن هوایی مقایسه میکنند. در حال حاضر، آنها در حال سقوط به یک سراشیبی تند هستند. استارمر در ماه اکتبر به بلومبرگ گفت: متحدان کیف امیدوار بودند که اوکراین در «جایگاه بهتری» باشد. آنها از دعوای لفظی ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در کاخ سفید و دیدار او با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در انکوریج عبور کرده بودند. به نظر میرسید که ایالات متحده به سمت موضع سختگیرانهتری علیه مسکو روی آورده و تحریمهایی را علیه شرکتهای بزرگ انرژی این کشور اعمال کرده است.
اگر کییف میتوانست حمایت نظامی را در طول زمستان حفظ کند، احتمالا شاهد تشدید مشکلات اقتصادی روسیه در ماههای آینده بوده و پوتین اهرم مذاکره خود را از دست میداد. با این حال، در هفتههای گذشته یک طرح صلح جدید از سوی ایالات متحده - و با مشورت روسیه- منتشر شد که آنها را مجبور کرد دوباره به استراتژی خود مبنی بر استقبال ظاهری از تلاشهای آمریکا و امید به انحرافات احتمالی پوتین متوسل شوند. اکنون تا حد زیادی این رویکرد در حال اجرا شدن است و مشخص نیست که آیا پلن بی وجود دارد یا خیر. با این حال، افشای مکالمات استیو ویتکاف، فرستاده ایالات متحده، با طرفهای روس، باعث شد بسیاری در اروپا اعتماد خود را به مذاکرهکنندگان آمریکایی از دست بدهند. مکرون ظاهراً هشدار داده که ایالات متحده ممکن است در شرف «خیانت» به اوکراین باشد و گفته میشود که مرتس آمریکاییها را به «بازی دادن» متهم کرده است.
انتظارات غیرواقعی برای جنگ
در همین حال، ایالات متحده در سند استراتژی امنیت ملی جدید خود گفته که مقامات اروپایی «انتظارات غیرواقعی برای جنگ دارند» و ابراز تاسف شده که این قاره از «عدم اعتماد به نفس» رنج میبرد که در رابطهاش با روسیه مشهودتر است.
یک مقام اروپایی به بلومبرگ گفته که سنایوهای مختلفی وجود دارد که بدترینشان این است که ترامپ فشار بر روسیه را کاهش دهد، مانع از استفاده سلاحهای آمریکایی از سوی اوکراین شود و اشتراکگذاری اطلاعاتی با کیف را متوقف کند و بدین ترتیب اروپا را واقعاً به حال خود رها کند. سناریوی دیگر این است که ترامپ بگوید اکنون این جنگ اروپاست، اما فروش سلاح به ناتو برای استفاده توسط اوکراین ادامه یابد و رابطه اطلاعاتی حفظ شود.
استارمر، مکرون و مرتس ماموریت تعیینکننده خود را جلوگیری از شکاف بین ایالات متحده و اروپا میدانند، چیزی که آنها آن را یک هدف استراتژیک کلیدی روسیه میدانند. این همچنین نشاندهنده وابستگی مداوم این قاره به آمریکا است. هر سه رهبر اروپایی با رقبای داخلی در جناح راست سیاسی روبرو هستند که از حمایت مقامات ملیگرای ترامپ مانند ونس برخوردار بودهاند. سند استراتژی امنیت ملی به لزوم تغییرات سیاسی در اروپا برای «برقراری مجدد شرایط ثبات استراتژیک در سراسر سرزمین اوراسیا و کاهش خطر درگیری بین روسیه و کشورهای اروپایی» اشاره داشته است. با این حال، این سند به ادامه تعامل ایالات متحده در این قاره اشاره داشت. در این سند آمده است: «ما نه تنها نمیتوانیم اروپا را نادیده بگیریم، بلکه انجام این کار به ضرر خودمان خواهد بود».
تکرار دغدغههای دیرینه
در همین شرایط، به نوشته نیوزویک، چین در سند استراتژی امنیت ملی تازه منتشر شده ترامپ، که اولویتهای امنیتی واشنگتن را برای سالهای آینده مشخص میکند، در مرکز توجه قرار گرفت و در حالی که این سند عمدتاً بر عملیات در نیمکره غربی متمرکز بود، چین کشوری بود که بیشترین اشاره به آن شده بود.
این استراتژی جدید در زمانی منتشر میشود که تنشهای ایالات متحده و چین - با اختلافات بر سر تایوان و دریای چین جنوبی و رقابت جهانی برای تسلط بر هوش مصنوعی - افزایش یافته است. این سند، شکایت دیرینه ترامپ را تکرار کرد: کسری تجاری با چین و اینکه پکن با تقویت تسلط خود بر زنجیرههای تأمین جهانی و دو برابر کردن صادرات به کشورهای کمدرآمد، خود را با تعرفههای وضعشده در دوره اول ریاست جمهوریاش وفق داده تا صادرات کمتری به ایالات متحده داشته باشد. در این سند آمده: «اگر آمریکا در مسیر رشد باقی بماند - و بتواند آن را حفظ کند و در عین حال یک رابطه اقتصادی واقعاً سودمند متقابل با پکن را حفظ کند - ما باید از اقتصاد 30 تریلیون دلاری فعلی خود در سال 2025 به 40 تریلیون دلار در دهه 2030 برسیم و کشورمان را در موقعیتی رشکبرانگیز برای حفظ جایگاه خود به عنوان اقتصاد پیشرو جهان قرار دهیم».
همچنین به نظر میرسد که این استراتژی از واشنگتن میخواهد تا شرکای خود را برای واکنش به وامهای چین در کشورهای در حال توسعه -که بخش عمدهای از آن تحت ابتکار تریلیون دلاری کمربند و جاده توزیع شده - گرد هم آورد. چین حدود 1.3 تریلیون دلار از مازاد تجاری خود را برای ارائه وام به شرکای تجاری خود تخصیص داده است. در این سند آمده که ایالات متحده و متحدانش «هنوز طرح مشترکی برای «جنوب جهانی» تدوین نکردهاند، چه برسد به اینکه آن را اجرا کنند، اما با هم منابع عظیمی دارند».
نگرانکنندهترین نقطه اشتعال بالقوه
در جبهه امنیتی، این استراتژی با رتوریکی قوی، بدون نام بردن از چین، بر لزوم حفظ تسلط نظامی ایالات متحده در به اصطلاح اولین زنجیره جزایر - رشتهای از جزایر که از ژاپن تا اندونزی امتداد دارد و پنتاگون آن را برای مهار نیروهای چینی در صورت بروز درگیری حیاتی میداند - تأکید کرد. این سند بر لزوم گسترش دسترسی ارتش ایالات متحده به کشورهای شریک و همچنین ترغیب آنها به تقویت دفاع خود برای جلوگیری بهتر از تجاوز تأکید کرد.
اما تایوان شاید نگرانکنندهترین نقطه اشتعال بالقوه باشد. چین، این شریک تجاری و قطب فناوری اصلی ایالات متحده را قلمرو خود میداند و متعهد شده که در صورت لزوم، با زور، این جزیره را به کشور اصلی چین الحاق کند. به نوشته رویترز، سند استراتژی جدید ایالات متحده، قصد دارد با تقویت قدرت نظامی ایالات متحده و متحدانش، از درگیری با چین بر سر تایوان و دریای چین جنوبی جلوگیری کند. در این سند آمده است: «جلوگیری از درگیری بر سر تایوان، در حالت ایدهآل با حفظ برتری نظامی، یک اولویت است».
زبان این سند در مورد تایوان قویتر از استراتژی امنیت ملی است که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ تهیه شده است. این سند در سال ۲۰۱۷ سه بار در یک جمله از تایوان نام برده بود که یادآور زبان دیپلماتیک دیرینه است. با این حال، استراتژی بهروز شده کنونی، هشت بار در سه پاراگراف از تایوان نام برده و نتیجه میگیرد که «به درستی، به دلیل موقعیت استراتژیک آن در آبهای مستعد تجارت و تسلط بر تولید نیمهرسانا، تمرکز زیادی بر تایوان وجود دارد». در این سند آمده است: «ما ارتشی خواهیم ساخت که قادر به دفع تجاوز در هر کجا باشد. در زنجیره جزایری که از ژاپن تا جنوب شرقی آسیا امتداد دارند. اما ارتش آمریکا نمیتواند و نباید مجبور باشد این کار را به تنهایی انجام دهد. متحدان ما باید پا پیش بگذارند و برای دفاع جمعی هزینه کنند - و مهمتر از آن - کارهای بسیار بیشتری انجام دهند». در این گزارش آمده که این امر «ظرفیت ایالات متحده و متحدانش را برای جلوگیری از هرگونه تلاش برای تصرف تایوان» یا هر اقدام دیگری که «دفاع از آن جزیره را غیرممکن کند» تقویت خواهد کرد.