به گزارش اکوایران، روابط بین پکن و ریاض بسیار فراتر از نفت موجود در زمین‌های عربستان سعودی است. این رابطه استراتژیک بین دو کشور طی سال‌ها رو به گسترش بوده است.

بزرگ‌ترین شریک تجاری

به نوشته نشنال اینترست، حتی در حالی که چین همچنان به تقویت روابط نزدیک خود با جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مورد حمایت منطقه‌ای آن، به ویژه حوثی‌ها در یمن ادامه می‌دهد، این کار را به بهای روابطش با عربستان سعودی یا دیگر کشورهای خلیج فارس انجام نمی‌دهد. ۲۰ سال پیش، در ژوئیه ۲۰۰۴، چین و شورای همکاری خلیج فارس که شامل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است، اولین مذاکرات توافق‌نامه تجارت آزاد را آغاز کردند.

 عربستان سعودی همچنان بزرگ‌ترین شریک تجاری چین در منطقه باقی مانده است. این موضوع در واشنگتن نگرانی‌هایی را ایجاد کرده است مبنی بر اینکه روابط نزدیک ریاض با پکن ممکن است چین را به متحد اصلی عربستان سعودی تبدیل کند و جایگاه ایالات متحده را متزلزل سازد.

موازنه روابط

به گفته ایرینا سوکرمن، تحلیل‌گر ژئوپلیتیک و رئیس شرکت ارزیابی تهدید اسکرا رایزینگ: «تاکنون، چین نه تنها توانسته روابط خود را با تهران و شورای همکاری خلیج فارس متعادل کند، بلکه در واقع از آن به نفع خود استفاده کرده و اعتبار میانجی‌گری برای توافق عادی‌سازی روابط بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را به دست آورده است، توافقی که در واقع توسط عراق و عمان آغاز و تا حد زیادی مدیریت شد».

حتی با وجود کاهش ۱۰.۸ درصدی صادرات نفت خام در سال ۲۰۲۴، عربستان سعودی همچنان یکی از بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان انرژی چین باقی مانده است و پس از روسیه در رتبه دوم قرار دارد.

چین عربستان

به باور سوکرمن «برخی از جناح‌های سیاسی محافظه‌کارتر در پادشاهی عربستان به سمت بازارهای پکن تغییر جهت داده‌اند و ترجیح می‌دهند با دیگر رژیم‌های فاسد و اقتدارگرا کار کنند تا با کشورهای غربی که معمولاً خواستار شفافیت، پاسخگویی، اصلاحات دموکراتیک و رعایت حقوق بشر هستند،»

او افزود: «ما شاهد این مبارزه سیاسی میان این جناح‌ها در عربستان سعودی بوده‌ایم که در سیاست خارجی منعکس شده است. زمانی که نفوذ ولیعهد محمد بن سلمان در اوج خود بود، حداقل به صورت ظاهری، تجارت با ایالات متحده و اروپا به سرعت گسترش می‌یافت و پروژه‌های مرتبط با چشم‌انداز ۲۰۳۰، مانند نیوم، بر پیمانکاران آمریکایی و توافق‌های یکپارچه با اسرائیل تمرکز داشت».

نفوذ بزرگ

در چنین شرایطی، هنگامی که جناح‌های «محافظه‌کارتر» قدیمی‌تر کنترل سیاسی بیشتری به دست آوردند و شهرت بن سلمان به دلیل کمپین‌های سیاسی و فشارهای دولت بایدن خدشه‌دار شد، پیمانکاران چینی و هندی جایگزین آمریکایی‌ها در نیوم، جامعه‌ای برنامه‌ریزی‌شده که در استان تبوک عربستان در حال ساخت است و در سایر بخش‌های تجاری پادشاهی، به ویژه امنیت سایبری، شدند.

چین عربستان

سوکِرمن گفت: «چین همان فناوری‌های نظارتی را که به جمهوری اسلامی فروخته بود، به عربستان نیز ارائه کرد و از طریق هواوی کنترل شبکه‌های مخابراتی عربستان و سایر کشورهای منطقه را به دست گرفت. فناوری سایبری آمریکایی و اسرائیلی که تحت نظارت دقیق قرار داشت، با نمونه‌های چینی جایگزین شد و نفوذ تجاری و سیاسی چین در حال گسترش است. در حالی که ایالات متحده حمایت نظامی خود را کاهش داد، چین یک کارخانه تولید مشترک پهپاد در عربستان ایجاد کرد و برای ساخت یک پایگاه نظامی در امارات متحده عربی فشار آورد و روابطش با قطر و عمان طی سال‌ها شکوفا شده است».

پکن همچنین با حضور چندین شرکت چینی حضور چشمگیری در نمایشگاه دفاعی جهان سال گذشته در ریاض داشت. گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که نفوذ فزاینده چین ممکن است به تصمیم دولت بایدن برای لغو ممنوعیت تقریباً سه‌ساله فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی کمک کرده باشد. در این مدت، چین توانست در بازار عربستان نفوذ کند.

بازی بلندمدت در خاورمیانه

همچنین باید توجه داشت که دانش‌آموزان سعودی اکنون به طور فزاینده‌ای زبان چینی را در مدارس یاد می‌گیرند، در حالی که بسیاری از دیپلمات‌های چینی نه تنها عرب‌گرا هستند، بلکه از زمان تولد در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بزرگ شده‌اند و به لهجه‌ها و فرهنگ محلی مسلط هستند.

سوکرمن گفت: «نفوذ چین در شورای همکاری خلیج فارس عمیق، گسترده و به سرعت در حال گسترش به فراتر از توافقات نظامی یا شرایط تجاری مطلوب است. یک پیمان دفاعی از قبل با عربستان وجود دارد که از توافق‌های احتمالی با ایالات متحده پیشی گرفته است». او افزود: «همه این‌ها با آگاهی یا واکنش بسیار محدود از سوی ایالات متحده در حال رخ دادن است.»