به گزارش اکوایران، از زمان سقوط بشار اسد در اواسط دسامبر، مجموعه‌ای از تحلیلگران سیاست خارجی و روزنامه‌نگاران، ترکیه را «برنده» جنگ سوریه اعلام کرده‌اند. این روایت توسط مقامات ترکیه و حامیان آن‌ها به شکل‌های ناشیانه و در عین حال نگران‌کننده‌ای تقویت شده است. اما آیا این ادعا درست است؟ خیر. یا حداقل این‌که، ترکیه هنوز چیزی نبرده است.

این درست است که ترکیه در موقعیت برتری در سوریه قرار دارد. حامیان آنکارا، یعنی هیئت تحریر الشام و مجموعه‌ای از شبه‌نظامیان موسوم به ارتش ملی سوریه، مسئول پایان حکومت اسد بودند. نزدیکی ترکیه به سوریه و تخصص شناخته‌شده ترکیه در توسعه زیرساخت‌ها نیز به شرکت‌های نزدیک به دولت آنکارا کمک می‌کند تا قراردادهای بازسازی را به دست آورند.

به نوشته استیون کوک، تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای در فارن‌پالسی‌، با این حال، رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان با موانع عمده‌ای برای تثبیت خود به عنوان قدرت خارجی تصمیم‌گیرنده در دمشق روبرو است.

ترکیه سوریه

بخش زیادی از ادعای پیروزی ترکیه در سوریه بر این اساس است که تحریر الشام و شبه‌نظامیان ارتش ملی سوریه نقش اصلی را در سقوط حلب ایفا کردند، که منجر به فرار اسد از کشوری شد که خانواده او برای نیم قرن بر آن حکومت کرده بودند. اما اوضاع همیشه آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست. حمله تأیید شده توسط ترکیه به حلب که از اواخر نوامبر آغاز شد، هدفی محدود داشت. هدف آنکارا به جای سرنگونی اسد، فشار به رئیس‌جمهور وقت سوریه برای مذاکره جهت عادی‌سازی روابط ترکیه و سوریه بود، هدفی که دولت ترکیه در دو سال گذشته دنبال کرده بود. تنها زمانی که ارتش سوریه فروپاشید، ترک‌ها سیاست خود را بازبینی کرده و مدعی شدند که نابودی بشار از ابتدا هدفشان بوده است.

مدتی پس از آزادسازی دمشق توسط تحریرالشام ، وزیر خارجه ترکیه، هاکان فیدان، در پایتخت سوریه حضور یافت و به شکلی آشکار و نمادین تحریر الشام را در آغوش گرفت. (به عنوان حاشیه‌ای جالب، ادعای عمومی ترکیه در مورد حمایت از تحریر الشام برای کسانی که به یاد دارند چگونه روزنامه‌نگاران شجاع ترکیه به دلیل افشای هماهنگی آنکارا با این شاخه القاعده تحت پیگرد قرار گرفتند، به طرز عجیبی طنزآمیز است. اتفاقی که تحت هدایت رئیس وقت اطلاعات، هاکان فیدان، انجام شد.)

شراکت ترکیه و هیئت تحریر الشام بدون شک نتیجه‌بخش بوده است، اما این ایده که ترکیه در سوریه پیروز شده است، فرض را بر این می‌گذارد که دولت ترکیه تمام قدرت را در این رابطه در اختیار دارد. این احتمالاً زمانی درست بود، اما پس از پایان رژیم اسد، نیاز این گروه به اردوغان و تیمش کاهش یافته است.

هرچند که هاکان فیدان اولین کسی بود که به دمشق رسید، اما پس از او هیئت‌های دیپلماتیک متعددی به دیدار احمد الشرع، رهبر تحریر الشام رفتند؛ از جمله دیپلمات‌هایی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و آلمان (که به‌طور جمعی نماینده اتحادیه اروپا هستند). رئیس اطلاعات عراق نیز به سوریه سفر کرد. همچنین نمایندگان رهبری سوریه در حال ارتباط با همسایگان خود هستند. وزیر خارجه انتقالی، اسعد حسن الشیبانی، به ریاض، عربستان سعودی، ابوظبی، امارات متحده عربی؛ دوحه، قطر؛ و اَمان، اردن، سفر کرده است. واضح است که الشرع اکنون گزینه‌های بیشتری برای همکاری‌های خارجی نسبت به دو ماه پیش دارد.

رجب طیب اردوغان

البته ترکیه از معادلات خارج نشده، اما تلاش کشورهای بزرگ عربی برای برقراری ارتباط و همکاری با رهبران جدید سوریه، ضعف ترکیه در منطقه را برجسته می‌کند. رهبران آنکارا مدعی‌اند که پیوند فرهنگی خاصی با کشورهای عربی دارند که به آن‌ها بینش منحصربه‌فردی درباره جوامع خاورمیانه می‌دهد. این ادعا عمدتاً بی‌اساس است و بر اساس تفسیر نادرست آن‌ها از تاریخ عثمانی بنا شده است. البته نظرسنجی‌ها نشان داده‌اند که محبوبیت اردوغان عمدتاً به دلیل حمایت او از فلسطینی‌ها بوده است. تعداد قابل توجهی از گردشگران عرب در استانبول وجود دارند و علاقه‌مندان خاورمیانه‌ای به سریال‌های تلویزیونی ترکی نشان داده‌اند، اما این موارد به سختی می‌تواند به معنای پیوند فرهنگی عمیق باشد.

احتمالاً به عنوان اسلام‌گرایان، اردوغان و حزب عدالت و توسعه علاقه خاصی به جهان عرب، به‌ویژه اسلام‌گرایان دیگر مانند اخوان‌المسلمین مصر، حماس و سایرین دارند. با این حال، هر نوع نزدیکی که ترک‌ها ممکن است بین خود و سوری‌ها احساس کنند، به احتمال زیاد در مقایسه با نزدیکی سوری‌ها با سایر اعراب ناچیز است. این موضوع به عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عراق، اردن و دیگر کشورها در دمشق برتری می‌دهد.

سپس مسئله حساس ملی‌گرایی کردها و نیروهای مبارز کرد سوری موسوم به یگان‌های مدافع خلق مطرح می‌شود، که هسته اصلی شریک واشنگتن در مبارزه با داعش در سوریه، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه، را تشکیل می‌دهد. دولت ترکیه بر این باور است که با پایان رژیم اسد، به قدرت رسیدن هیئت تحریر الشام در دمشق، و تمایل قبلی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، برای خارج کردن نیروهای آمریکایی، فرصتی برای استفاده از ارتش ملی سوریه به منظور نابودی یگان‌های مدافع خلق فراهم شده است، که ترکیه آن را از حزب کارگران کردستان (PKK)، یک گروه تروریستی شناخته‌شده، متمایز نمی‌داند.

آمادگی پیشین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، برای خارج کردن نیروهای آمریکایی، فرصتی فراهم کرده است تا از ارتش ملی سوریه برای نابودی یگان‌های مدافع خلق استفاده شود. ترکیه یگان‌های مدافع حلق را از حزب کارگران کردستان، که به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود، جدا نمی‌داند. از دیدگاه آنکارا، این اقدام می‌تواند تهدید امنیتی از جنوب را برای همیشه از بین ببرد.

از منظر ترکیه، به نظر می‌رسد اکنون لحظه‌ای مناسب برای وارد کردن ضربه‌ای ویرانگر به ملی‌گرایی کردها است. و پیروزی ظاهری ترکیه در سوریه به آنکارا این توانایی را می‌دهد که به این هدف دست یابد.

شورش سوریه

با این حال، چندین مسئله این سناریوی به ظاهر ساده را پیچیده می‌کند:

اولاً، کردها به‌راحتی نابودی خود را نمی‌پذیرند. آن‌ها توانایی مقابله دارند، و این ترکیه را با چشم‌انداز ناخوشایند جنگ چریکی در دو جبهه روبرو می‌کند؛ سوریه و عراق، جایی که پ‌ک‌ک در آن پناه گرفته است.

باید به یاد داشت که حتی ارتش قدرتمند ترکیه نیز نتوانسته است طی بیش از ۴۰ سال این گروه را از بین ببرد. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ترک‌ها و متحدان سوری‌شان بتوانند موفق‌تر باشند.

ثانیاً، تحریر الشام لزوماً شریک ترکیه در تلاش برای نابودی کردها نیست. در نشانه‌ای ملموس از اینکه قدرت ترکیه در دمشق پس از اسد آن چیزی نیست که آنکارا می‌خواهد دیگران باور کنند، اردوغان اعلام کرد که انتظار دارد دولت جدید در تلاش برای نابودی نیروهای یگان خلق به او کمک کند. این یک اعتراف ضمنی به محدودیت‌های قدرت ترکیه در پایتخت سوریه بود.

غرور پیروزی زودهنگام پیرامون این ایده که «ترکیه سوریه را برده است» مجموعه‌ای از فرضیات و انتظارات را ایجاد می‌کند که لزوماً با واقعیت تطابق ندارند و سیاست‌گذاران را در معرض شگفتی‌های ناخوشایند قرار می‌دهد.

اگر سیاست‌گذاران این روایت را به‌صورت سطحی بپذیرند، رقابت‌های پیچیده‌ای را که میان قدرت‌های منطقه‌ای برای موقعیت‌یابی در دمشق در حال انجام است، از دست خواهند داد. این تنها پرده بعدی در درام طولانی‌مدت درباره کنترل سوریه است.

بدون شک، ترکیه یکی از بازیگران اصلی با دارایی‌های فراوان است، اما آنکارا همچنین دارای نقاط ضعف قابل‌توجهی است. مهم است که به یاد داشته باشیم از هر مرحله‌ای از مارس ۲۰۱۱، زمانی که قیام سوریه آغاز شد، ترک‌ها دچار اشتباه محاسباتی شدند. چه زمانی که فکر می‌کردند می‌توانند اسد را به اصلاحات وادار کنند، چه زمانی که تصور می‌کردند می‌توانند آمریکا را به سرنگونی رهبر سوریه وادار کنند، و چه زمانی که تصمیم گرفتند از افراط‌گرایان برای رسیدن به همان هدف استفاده کنند، پیش از آنکه در نهایت به دنبال نزدیکی به اسد بروند.

البته اشتباهات گذشته آنکارا در سوریه به این معنا نیست که اردوغان اکنون شکست خواهد خورد، اما زود است که ترکیه را پیروز اعلام کنیم.