عرفان غفرانی، اقتصاددان مالی در WFE، باشگاه جهانی بورس‌ها، در خصوص نحوه شکل‌گیری و تشدید نااطمینانی در بازارها مطالعات بسیاری انجام داده‌است.

در همین راستا، دکتر غفرانی با انتشار مقاله‌ایی به عنوان Learning Uncertainty در سال 2023 میلادی، درک ما از شکل‌گیری نااطمینانی‌ها و نحوه تشدید آن‌ها را عمق می‌بخشد. پیرو این مقاله، ما متوجه می‌شویم که وقتی شرکت‌ها در حال پیش‌بینی آینده هستند، نگرانی آنها تنها محدود به این مساله نیست که شاید در انجام محاسبات خود اشتباه کنند؛ بلکه، بخش مهمی از نگرانی آن‌ها از این قرار است که هنوز مطمئن نیستند که چطور باید از اطلاعات جدید یاد بگیرند و پیش‌بینی‌شان را اصلاح کنند. به عبارت دیگر، بر اساس این مقاله نااطمینانی تصمیم‌گیرندگان اقتصادی از دو لایه تشکیل می‌شود: اولی ماحصل خطاهای پیش‌بینی است و دومی ناشی از ناپختگی یا تردید در فرآیند یادگیری خودشان. در نتیجه، واکنش شرکت‌ها به شرایط جدید، پیچیده‌تر و گاهی نامتقارن است.

مضاف بر این، مطالعات دکتر غفرانی نشان می‌دهد که کاهش نااطمینانی تنها با ارائه آمار و پیش‌بینی‌های دقیق‌تر ممکن نیست؛ زیرا لایه دوم نااطمینانی یعنی تردید در فرآیند یادگیری بسیار سرسخت‌تر است. تجربه بازارهای پیشرفته نشان داده که برای مهار این نوع نااطمینانی، علاوه بر شفافیت اطلاعات، باید بر ثبات قواعد بازی، پیش‌بینی‌پذیری سیاست‌ها و ایجاد سازوکارهای پایدار برای یادگیری جمعی بازیگران بازار سرمایه تمرکز کرد. در غیر این صورت، حتی اگر داده‌های دقیق و فوری در دسترس باشد، فعالان اقتصادی همچنان در واکنش به شرایط جدید دچار سردرگمی و احتیاط بیش از حد می‌شوند.

در بستر ایران، این یافته‌ها معنای ویژه‌ای پیدا می‌کند. بازار سرمایه کشور در سال‌های اخیر با ترکیبی از شوک‌های بیرونی، تغییرات سریع مقررات و نوسانات سیاسی-اقتصادی مواجه بوده‌است. در چنین فضایی، فعالان اقتصادی نه‌تنها به آینده اقتصاد مشکوکند؛ بلکه، حتی نسبت به مسیر یادگیری و سازوکارهای اصلاح تصمیمات خود نیز بی‌اعتماد می‌شوند. این وضعیت می‌تواند منجر به کاهش سرمایه‌گذاری، خروج سرمایه از بازار و در نهایت قفل‌شدن چرخه تأمین مالی در بخش‌های مولد شود.

حال پیرو این درک عمیق‌تر از مکانیسم تشکیل نااطمینانی‌ها، پرسش ما از دکتر غفرانی از این قرار است که این رهیافت‌ها چه کمکی به بهینه کردن رفتار سیاست‌گذار اقتصادی می‌کند؟ به ویژه در کشورهایی همچون کشور ما که با مساله نااطمینانی‌های اقتصادی به شکل گسترده‌ایی اقتصاد کشور را درگیر خود کرده‌است. آیا این مساله باعث می‌شود که سیاست‌گذار در بازارهای مالی برای کاهش سطح نااطمینانی‌های آن مداخله کند؟ اگر پاسخ ما به این سئوال آری است؛ این مداخله بایستی به چه شکلی باشد؟