اکوایران: با توجه به اینکه شی عملاً در رژه نظامی اخیر پکن از مائو تسه‌تونگ تقلید کرد، این پرسش مطرح می‌شود که آیا موفقیت راهبردش او را جسورتر کرده تا رویکردی با رویارویی در پیش گیرد؟ درست مانند پوتین که در مراسم حضور داشت. شی احتمالاً چندان نگران نیست که ترامپ حتی تلاش کند واکنش مؤثری نشان دهد. ترامپ بیش از حد ساده‌لوح است، به‌راحتی ذهنش دست‌کاری می‌شود، و از همه مهم‌تر، آشکارا اشتیاق دارد بخشی از «باشگاه اقتدارگرایان» باشد.

به گزارش اکوایران، دونالد ترامپ بارها و بارها میل تقریباً بیمارگونه‌ای برای به رخ کشیدن «رابطه فوق‌العاده» خود با ولادیمیر پوتین نشان داده است، حتی در حالی که پوتین او را نادیده گرفته، بی‌اعتبار کرده و به چالش کشیده است. برای شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین نیز، ترامپ یک متحد ناخواستهٔ ایده‌آل در مسیر ایجاد حوزه نفوذ ژئوپلیتیک به شمار می‌آید.

ضرب‌المثل‌ها می‌گویند: «هر چه کنی به خود کنی»، «آدم هر چه بکارد همان را درو می‌کند»، «نفرین مثل مرغ به لانه‌اش برمی‌گردد.» چنین گفته‌هایی هم هشدار می‌دهند و هم دل‌داری می‌دهند: نقش‌آفرینان شرور، چه خودت باشی و چه آن‌هایی که به تو ظلم کرده‌اند، سرانجام به مکافات اعمالشان می‌رسند. اما در واقعیت، بسیاری از این افراد از حسابرسی می‌گریزند؛ گاهی به دلیل شانس، و گاهی به دلیل تاکتیک‌های موفقی که برای رسیدن به اهداف راهبردی‌شان به کار می‌گیرند.

بیشتر بخوانید
رازی که پوتین در دیدار با شی، به او گفت!

در حاشیه دیدار اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، صحبت‌هایی رد و بدل شده که خبرساز شده.

به گزارش سیندیکیت‌پراجکت، روسیه در دستهٔ دوم قرار می‌گیرد. استراتژی ولادیمیر پوتین برای فرار از مسئولیت ویرانگری گسترده در اوکراین و پیشبرد جنگ ترکیبی در غرب شامل دو تاکتیک به‌جامانده از دوران شوروی است: جذب «احمق‌های به درد بخور» برای پیشبرد هدف، و استفاده از «تاکتیک‌های قدم به قدم» برای رسیدن به مقصود.

ترامپ

تاکتیک اول، که اغلب به ولادیمیر لنین نسبت داده می‌شود، به سوءاستفاده از متحدان ناآگاه اشاره دارد، کسانی که ناخواسته اهداف بازیگر بد  را پیش می‌برند، حتی اگر به‌ظاهر با صدای بلند علیه آن بایستند. برای پوتین امروز، هیچ «احمق مفیدی» ارزشمندتر از رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ نیست.

پوتین ظرفیت ترامپ برای ایفای این نقش را پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ تشخیص داد؛ انتخاباتی که او تلاش کرد به سود ترامپ منحرفش کند. دیدار دو رهبر در هلسینکی در سال ۲۰۱۸، زمانی که ترامپ علناً نهادهای اطلاعاتی آمریکا را زیر سؤال برد و ادعا کرد روسیه هیچ تلاشی برای تأثیرگذاری در انتخابات نکرده است، تقریباً به‌طور قطع این ارزیابی پوتین را تأیید کرد. از آن زمان، ترامپ بارها میل بیمارگونه خود برای نمایش رابطه‌اش با پوتین را نشان داده، حتی در حالی که پوتین او را نادیده گرفته یا به چالش کشیده است.

پس از نشست اخیرشان در آلاسکا که بی‌نتیجه ماند و پوتین درخواست ترامپ برای آتش‌بس در اوکراین را رد کرد، ترامپ شروع به تکرار خواست کرملین برای توافق صلح فوری کرد. او بعدتر با افتخار عکسی را که پوتین برایش فرستاده بود به خبرنگاران نشان داد. وقتی چند پهپاد روسی وارد حریم هوایی لهستان شدند، ترامپ که همیشه آماده توجیه پوتین است گفت این «می‌توانست یک اشتباه باشد». آدم ناخواسته به یاد کودکی درمانده می‌افتد که اصرار دارد قلدر مدرسه دوستش است.

جای شگفتی ندارد که ترامپ فریب «تاکتیک‌ قدم به قدم» پوتین را خورده است؛ روشی که در آن یک هدف بزرگ، که احتمالاً با مقاومت شدید روبه‌رو می‌شود، از طریق مجموعه‌ای از گام‌های کوچک‌تر پیش برده می‌شود؛ برش‌هایی که مخالفان بالقوه معمولاً آن‌ها را نادیده می‌گیرند، دست‌کم می‌گیرند یا با اکراه می‌پذیرند. ورود پهپادها به لهستان و رومانی نمونه‌ای از همین رویکرد است: هدف تحریک جنگ با ناتو نبود، بلکه آزمایش توانایی‌ها و مهم‌تر از آن ارادهٔ این پیمان بود.

و «احمق به درد بخور» پوتین در کاخ سفید به این تحریک‌ها چگونه واکنش نشان داد؟ او بار دیگر تأیید کرد که ایالات متحده تمایلی ندارد حتی انگشتی برای دفاع از متحدان ناتو تکان دهد.

البته پوتین مدت‌ها پیش از ورود ترامپ به صحنه سیاسی، تاکتیک‌های قدم به قدم را به کار گرفته بود. تصرف تدریجی خاک اوکراین که با الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ آغاز شد نیز نمونه‌ای از همین روش است. به جای مقاومت، ترامپ تلاش می‌کند اقدامات کرملین را نشانه‌ای از قدرت خودش جلوه دهد: مدعی است اگر او نبود، پوتین کل کشور اوکراین را گرفته بود.

قهرمان پوتین، ژوزف استالین، رویکردی مشابه را برای حذف رقبای بالقوه داخلی به کار گرفت؛ رقبایی چون لئون تروتسکی، گریگوری زینوویف، لف کامنف و نیکلای بوخارین. البته برای مردی که طراح برنامه‌های عظیم اقتصاد سراسری برنامه‌ریزی‌شده بود، استعاره «لایه لایه بریدن سالامی» (قدم به قدم پیش رفتن) بیش از حد مغازه‌دارانه و کوچک می‌نمود. اما ماتیاس راکوشی، رهبر سرسخت حزب کمونیست مجارستان پس از جنگ و شاگرد وفادار استالین (تا زمانی که استالینیست‌های مجارستانی به دلیل یهودی بودن علیه او شوریدند)، هیچ تردیدی در استفاده از این اصطلاح نداشت.

تاکتیک‌های سالامی محدود به کرملین نیستند. پیش از جنگ جهانی دوم، آلمان مسیر سلطه بر اروپا را با مجموعه‌ای از اقدامات کوچک غیرنظامی و شبه‌نظامی آغاز کرد؛ اقداماتی که آن‌قدر محدود طراحی شده بودند تا قدرت‌های اروپایی را به واکنش نظامی وادار نکنند. امروزه شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، همین تاکتیک‌ها را به کار می‌برد، از جمله ساخت پنهانی پایگاه‌های نظامی در مناطق مورد مناقشه، تا وضعیت سرزمینی در دریای چین جنوبی و هیمالیا را تغییر دهد، بدون آنکه واکنش جدی بین‌المللی برانگیزد.

پوتین شی

با توجه به اینکه شی عملاً در رژه نظامی اخیر پکن از مائو تسه‌تونگ تقلید کرد، این پرسش مطرح می‌شود که آیا موفقیت راهبردش او را جسورتر کرده تا رویکردی با رویارویی در پیش گیرد؟ درست مانند پوتین که در مراسم حضور داشت. شی احتمالاً چندان نگران نیست که ترامپ حتی تلاش کند واکنش مؤثری نشان دهد. ترامپ بیش از حد ساده‌لوح است، به‌راحتی ذهنش دست‌کاری می‌شود، و از همه مهم‌تر، آشکارا اشتیاق دارد بخشی از «باشگاه اقتدارگرایان» باشد. تماشای آن رژه در میدان تیان‌آن‌من احتمالاً در او این آرزو را برانگیخته بود که در کنار آن‌ها نشسته باشد؛ رهبرانی که با ترس حکومت می‌کنند، وفاداری شخصی را بالاتر از هر چیز می‌دانند و نهادهای دموکراتیک و حاکمیت قانون را به سخره می‌گیرند.

شاید روزی کارما دامن پوتین یا شی را بگیرد. اما ترامپ، این «احمق به درد بخور»، به احتمال زیاد عامل آن نخواهد بود.