ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل، در سال ۲۰۰۷ هشدار داده بود که اگر راه‌حل دوکشوری محقق نشود، اسرائیل با وضعیتی شبیه به آفریقای جنوبی مواجه خواهد شد. و دقیقاً همان مسیری است که اسرائیل امروز در آن قدم گذاشته است.

به گزارش اکوایران، دقیقاً دو سال پیش، در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نیروهای حماس از دیوارهای مرزی اسرائیلی عبور کردند و حمله‌ای بی‌سابقه را آغاز کردند که 1200 اسرائیلی در آن کشته شدند. اما آن روز همچنین آغاز زنجیره‌ای از فجایع در واکنش به این حمله بود که در طول ۲۴ ماه خونین بعدی ادامه یافت. در پی حملات هوایی و عملیات زمینی، بیش از ۶۵ هزار فلسطینی در غزه کشته شدند. کمیسیون تحقیق سازمان ملل اعلام کرده که اسرائیل در حال ارتکاب نسل‌کشی است؛ ارزیابی‌ای که سازمان حقوق بشری اسرائیلی «بتسلم» نیز با آن هم‌نظر است. برآوردها نشان می‌دهد بیش از ۹۰ درصد خانه‌های غزه آسیب دیده یا ویران شده‌اند. کارشناسان امنیت غذایی سازمان ملل نیز تأیید کرده‌اند که در شهر غزه، قحطی حاکم است.

اما اثرات این جنگ فقط به غزه محدود نمانده است. جنگی میان ایران و اسرائیل درگرفت که ایالات متحده مستقیماً در آن وارد شد. اسرائیل به لبنان، سوریه، یمن و حتی قطر حملات هوایی انجام داد؛ موضوعی که باعث شد این سوال برای بسیاری مطرح شود که آیا دیگر قوانین بین‌المللی اصلاً معنا و کارکردی دارند؟ در سطح جهانی هم شاهد قطبی‌سازی عمیقی بر سر همین مسئله هستیم؛ جوامع و کشورها حتی بر سر واقعیت‌های پایه‌ای این درگیری به‌شدت دچار اختلاف و شکاف شده‌اند.

راوی آگراوال، سردبیر نشریه فارن پالیسی در مصاحبه‌ای با استفان والت، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد و نویسنده‌کتاب معروف لابی اسرائیل، به بررسی این سوال پرداخته‌اند که جهان از ۷ اکتبر تاکنون چطور تغییر کرده است. اکوایران رونوشت این مصاحبه را در دو بخش ترجمه کرده است که بخش اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه قسمت دوم این مصاحبه را می‌خوانید:

استفان والت

قطب‌بندی جهانی

فارن پالیسی: در ابتدای گفت‌وگو از قطبی‌شدن جهان بر سر اسرائیل و بحران منطقه صحبت کردیم. این قطبی‌سازی دقیقاً چگونه خود را نشان می‌دهد؟ خطوط اصلی آن کجاست؟

والت: چند بُعد دارد. نخست، شکاف میان «جنوب جهانی» و آن‌چه معمولاً «غرب» نامیده می‌شود. گروهی از کشورهای جنوب، که در لاهه موضع‌گیری مشترکی داشته‌اند، رویکردی صریح و انتقادی در پیش گرفته‌اند. آن‌ها شاید نفوذی به اندازه آمریکا یا اروپا نداشته باشند، اما موضع‌شان نشان‌دهنده تفاوتی بنیادین است. هرچه این تفاوت‌ها بیشتر شود، همکاری جهانی بر سر سایر موضوعات هم دشوارتر خواهد شد.

دومین شکاف، در درون کشورهاست. مثلاً در ایتالیا، دولت از طرح صلح اخیر دولت ترامپ حمایت کرده، اما اتحادیه‌های کارگری کشور به‌شدت در مقابل هرگونه همکاری با اسرائیل موضع گرفته‌اند و خواهان اقدامات حمایتی در قبال غزه هستند. در ایالات متحده نیز شکاف سیاسی و اجتماعی بر سر این مسئله هر روز عمیق‌تر می‌شود. به بیان ساده‌تر، جنگ غزه نه‌تنها کشورها را از هم جدا کرده، بلکه ملت‌ها را نیز درون خودشان دوپاره کرده است.

بیشتر بخوانید
وعده جنگی ترامپ به خلیج فارس؛ درهای خاورمیانه گشوده می‌شود؟

اکوایرلن: در اتاقی در هتلی در نیویورک و در کنار نزدیک‌ترین مشاوران و میانجی‌های آمریکایی، او به پیش‌نویس سندی نگاه می‌کرد که دقیقاً بر خلاف سخنانش بود: وعده‌ای مبهم اما صریح درباره «مسیر قابل اعتماد» به‌سوی تشکیل یک کشور فلسطینی در آینده.

فارن پالیسی: اندیشمند هندی، پانکاج میشرا، در کتابی با عنوان جهان پس از غزه استدلال می‌کند که شکاف جهانی بر سر غزه، در واقع لایه‌ای تازه بر شکاف پسااستعماری موسوم به «خط رنگ» افزوده است. به گفته او، حمایت از اسرائیل عمدتاً از سوی کشورهای با اکثریت سفیدپوست غربی صورت می‌گیرد، در حالی که جنوب جهانیِ عمدتاً غیرسفید در طرف مقابل قرار دارد. آیا شما هم این را تأیید می‌کنید؟

والت: کاملاً درست است. روایت ضداستعماری مدت‌هاست در بطن بحث اسرائیل و فلسطین حضور دارد. اما نکته جالب این است که این روایت در خود غرب هم دیده می‌شود، حتی در آمریکا. بسیاری از منتقدان رفتار اسرائیل با فلسطینی‌ها، از جمله نسل جدیدی از یهودیان آمریکایی، از مفاهیمی چون امپریالیسم و استعمار استفاده می‌کنند. بنابراین این تقسیم‌بندی صرفاً شمال-جنوب نیست، بلکه در داخل جوامع غربی نیز جریان دارد.

سرعت سقوط اسرائیل در افکار عمومی

فارن پالیسی: نظرسنجی جدید نیویورک تایمز و کالج سیِنا نشان می‌دهد حمایت مردم آمریکا از اسرائیل دچار چرخشی تاریخی شده است. برای نخستین‌بار از سال ۱۹۹۸، شمار آمریکایی‌هایی که با فلسطینی‌ها همدلی دارند از حامیان اسرائیل بیشتر شده است. همچنین اکثریت مردم با ارسال کمک‌های اقتصادی و نظامی بیشتر به اسرائیل مخالف‌اند، و ۴۰ درصد معتقدند اسرائیل عامدانه غیرنظامیان غزه را هدف می‌گیرد. به نظر شما این تغییر افکار عمومی چه تأثیر ژئوپلیتیکی خواهد داشت؟

والت: واقعاً چشمگیر است که ببینیم افکار عمومی تا این اندازه تغییر کرده است. این دگرگونی بیش از همه در حزب دموکرات دیده می‌شود، اما در میان جمهوری‌خواهان و حتی چهره‌های راست‌گرای شناخته‌شده‌ای مثل تاکر کارلسن هم نشانه‌های آن وجود دارد. این تغییر هنوز سیاست رسمی آمریکا را متحول نکرده، اما به‌گمان من به‌تدریج چنین خواهد کرد. اسرائیلی‌ها از این روند عمیقاً نگران‌اند، چون توان عملیاتی‌شان در خاورمیانه به شکلی اساسی وابسته به حمایت ایالات متحده است.

واشینگتن آمریکا اسراییل فلسطین حماس

فارن پالیسی: شما در سال ۲۰۰۷ با جان مرشایمر کتابی نوشتید به نام لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا که در آن زمان بسیار پرطرفدار و البته بحث‌برانگیز شد. امروز، چه چیزهایی از آن کتاب را درست پیش‌بینی کرده بودید و چه چیزهایی تغییر کرده‌اند؟

والت: دو نکته کلیدی را درست گفتیم. نخست اینکه لابی اسرائیل در ایالات متحده بسیار قدرتمند بود و همین لابی، مهم‌ترین عامل «رابطه ویژه» میان دو کشور به‌شمار می‌رفت، رابطه‌ای که در آن آمریکا از اسرائیل حمایت بی‌قید و شرطی می‌کرد. این موضوع پنهان نبود، اما بسیاری ترجیح می‌دادند درباره‌اش علناً صحبت نکنند. هر آنچه از آن زمان تا امروز در دولت‌های مختلف آمریکا رخ داده، با روایتی که در آن کتاب گفتیم، کاملاً هم‌خوان است.

دوم اینکه پیش‌بینی ما درست بود که اگر آمریکا در سیاست خاورمیانه و روند صلح، رویکردی بی‌طرفانه‌تر اتخاذ می‌کرد - از دهه ۱۹۹۰ تاکنون - هم برای خود آمریکا، هم برای منطقه، و حتی برای خود اسرائیل بهتر بود. شرایطی که امروز اسرائیل با آن روبه‌رو است، به‌مراتب وخیم‌تر از زمانی است که ما آن کتاب را نوشتیم؛ عمدتاً به این دلیل که آمریکا در تمام این سال‌ها، به جای فشار برای صلح نهایی با فلسطینی‌ها، بدترین غرایز اسرائیل را تقویت کرده است. ریشه فاجعه ۷ اکتبر در همان مناقشه حل‌نشده میان حدود هفت و نیم میلیون فلسطینی است که می‌خواهند کشوری مستقل داشته باشند و اکثریتی از هفت و نیم میلیون یهودی اسرائیلی که نمی‌خواهند چنین کشوری وجود داشته باشد.

آنچه برایم غافلگیرکننده بود، سرعت سقوط حمایت افکار عمومی آمریکا از اسرائیل است. جمهوری‌خواهانِ متاثر از رویکرد «اول آمریکا»ی ترامپ معتقدند سیاست خارجی باید کاملاً در خدمت منافع ایالات متحده باشد. آن‌ها از کمک به ناتو، اسرائیل، یا هر کسی که پول و سلاح می‌گیرد و بعد راه خودش را می‌رود، بیزارند. این موضع در میان پایگاه اصلی و پرشور جریان «ماگا» ریشه‌دار شده و قطعاً روندی است که باید آن را در آینده زیر نظر گرفت.

ترامپ نتانیاهو آمریکا اسرائیل

واکنش طبیعی اروپایی‌ها

فارن پالیسی: اگر تغییر نگاه در آمریکا را با فضای اروپا مقایسه کنیم، چه تفاوتی می‌بینید؟ در بسیاری از شهرهای اروپایی اعتراضات گسترده‌ای برپا شده و کشورهایی چون فرانسه و بریتانیا گام‌هایی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین برداشته‌اند. این رویکرد چه پیامد سیاسی‌ای دارد؟

والت: از برخی جهات، واکنش اروپا کاملاً قابل‌درک است. مردم شاهد فاجعه انسانی در غزه بوده‌اند، بنابراین طبیعی است که این خشونت بی‌وقفه و رنج بی‌حد مردم، حس انزجار و میل به اقدام ایجاد کند. همین را می‌توان درباره اعتراضات دانشگاه‌های آمریکا نیز گفت این اعتراض‌ها نه از سر یهودستیزی، بلکه از دل نگرانی و خشم نسبت به فجایعی شکل گرفت که در منطقه، و به‌ویژه با حمایت واشنگتن، رخ می‌داد.

با این حال، دولت‌های اروپایی سابقه طولانی در موضع‌گیری نمادین بدون اقدام عملی دارند. حتی اقدامی مثل «به رسمیت شناختن کشور فلسطین» در نهایت حرکتی صرفاً نمادین است و در واقعیت میدانی هیچ تغییری ایجاد نمی‌کند. پرسش این است که آیا کشورهای اروپایی حاضر خواهند شد از ابزارهایی که واقعاً در اختیار دارند استفاده کنند؟ مثلاً محدود کردن تجارت با اسرائیل، یا جلوگیری از مشارکت اسرائیل در تورنمنت‌های ورزشی و مسابقه آواز یوروویژن. این‌ها راه‌هایی هستند که می‌توانند نارضایتی را به شکل ملموس‌تری منتقل کنند. هنوز هیچ کشور اروپایی حاضر نشده تا این حد پیش برود، اما اگر اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کند، ناچار خواهند شد چنین گزینه‌هایی را بررسی کنند.

بیشتر بخوانید
شوک غیرمنتظره ترامپ به منطقه؛چگونه شیخ تمیم از بی‌بی و بن سلمان پیشی گرفت؟

تعهد نظامی ترامپ به قطر با اولویت‌های ژئوپلیتیکی جدید آمریکا هم‌خوان نیست و فرآیند منتهی به این تصمیم، شتاب‌زدگی آن را نشان می‌دهد.

فارن پالیسی: این وضعیت من را یاد دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی می‌اندازد. تحریم‌ها از ورزش شروع شد، از جمله جام جهانی و حتی مسابقات موسیقی مانند یوروویژن که اسرائیل هم در آن شرکت دارد. آیا ممکن است مدل آفریقای جنوبی باعث تغییر سیاست اسرائیل شود؟ یا نتانیاهو در مسیر ساختن یک «ابر اسپارتای خودکفا»ست که تا آخرین لحظه در برابر فشار جهانی مقاومت کند؟

والت: ایهود اولمرت، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل، در سال ۲۰۰۷ هشدار داده بود که اگر راه‌حل دوکشوری محقق نشود، اسرائیل با وضعیتی شبیه به آفریقای جنوبی مواجه خواهد شد. و دقیقاً همان مسیری است که اسرائیل امروز در آن قدم گذاشته است.

در طول زمان، چنین فشارهای بین‌المللی می‌توانند تأثیر عمیقی بر جای بگذارند، اما اینکه در نهایت رفتار اسرائیل را تغییر دهند یا نه، هنوز مشخص نیست. احساس طرد و انزوای جهانی ممکن است حتی به تقویت همان ذهنیت «اسپارتایی» که نتانیاهو از آن سخن می‌گوید بینجامد. در عین حال، این فضا احتمالاً باعث مهاجرت بیشتر نیروهای مترقی و میانه‌رو از اسرائیل خواهد شد، همان‌طور که در آفریقای جنوبی رخ داد. نتیجه‌اش، جامعه‌ای است که روزبه‌روز راست‌گراتر، افراطی‌تر و غیرقابل‌مصالحه‌تر می‌شود. چنین اسرائیلی نه‌تنها فقیرتر و کم‌اثرتر خواهد بود، بلکه تمایلش برای عادی‌سازی روابط منطقه‌ای نیز کمتر می‌شود.