به گزارش اکوایران، روایت از یک تجربه مشترک آغاز میشود؛ کاربری که ایستاده در مرکز شهر، اما نقشه او را وسط دشتهای جنوب تهران نشان میدهد. توفیقیمحمدی توضیح میدهد که آنچه مردم «اختلال جیپیاس» مینامند، تنها خرابی یک سیستم نیست. در واقع مجموعهای از سامانههای جهانی موقعیتیابی، از GPS آمریکا گرفته تا گالیلئو اروپا و بیدو چین، همزمان از کار میافتند یا سیگنالهایی به گوشی میرسد که اصلاً از جنس سیگنال ماهواره نیست. بهجای اینکه مکان واقعی را به کاربر بدهد، نقطهای جعلی روی نقشه میکارد؛ نقطهای که گاهی دهها کیلومتر با واقعیت فاصله دارد.
به زبان مدیرعامل بلد، این وضعیت «یک نوع تغییر مصنوعی در واقعیت» است. گوشی کاربر خیال میکند در جایی دیگر است و همین خیال اشتباه، کل زنجیره خدمات دیجیتال را منحرف میکند. این انحراف، مثل این است که در شهری شلوغ، همه رانندهها را ناگهان کور کنید و بعد از آن انتظار داشته باشید شهر طبق روال عادی حرکت کند.
وقتی یک سیگنال، یک اقتصاد را متوقف میکند
توفیقیمحمدی، از زاویه یک شرکت بزرگ که روزانه با میلیونها کاربر سروکار دارد، این اختلالها را نه یک مشکل فنی، که یک «نقطه شکست سیستمیک» میداند. او تأکید میکند که امروز تقریباً تمام سرویسهای دیجیتال کشور، مستقیم یا غیرمستقیم از سفارش غذا گرفته تا ناوگان حملونقل، از انبارهای هوشمند تا انرژی و از مخابرات تا بانکداری، به مکان وابستهاند.
کافی است مکان از کار بیفتد تا تمام سازوکار اقتصاد دیجیتال به هم بریزد. سفارش غذایی که باید در ده دقیقه برسد، ممکن است نیمساعت سرگردان بماند. رانندهای که باید مسافری را در نزدیکترین نقطه پیدا کند، چند کیلومتر دورتر نمایش داده میشود. انبارداری، که قرار است براساس مدلهای دقیق تقاضا کار کند، با تاخیر در تحویل و گردش موجودی مواجه میشود. بهرهوری کل زنجیره پایین میآید و هزینه مبادله افزایش پیدا میکند.
به باور او، اینها فقط مشکل یک اپلیکیشن نیست؛ بلکه نشانههایی از لرزش یک زیرساخت حیاتیاند. وقتی یک ماهواره یا یک سیگنال دچار دستکاری میشود، فقط یک سرویس از کار نمیافتد؛ اعتمادی که اقتصاد دیجیتال بر آن بنا شده، ترک برمیدارد.
کاهش بهرهوری؛ حلقهای که آرام اما عمیق اقتصاد را میفرساید
او بارها در طول گفتوگو از مفهوم «زمان» یاد میکند؛ زمانی که جیپیاس علاوه بر مکان، آن را نیز بهطور دقیق به زیرساختها میدهد. وقتی زمان دقتش را از دست بدهد، از هماهنگی آنتنهای مخابراتی گرفته تا تراکنشهای بانکی، همهچیز دچار بینظمی میشود. ماجرا فقط دیر رسیدن پیتزا به مشتری نیست؛ ماجرا بینظمی در کارکرد شبکههای زیرساختی است که بخشی از امنیت اقتصادی کشور به آنها وابسته است.
او اعتقاد دارد که بسیاری از شاخصهای کلان اقتصاد دیجیتال، از نرخ بهموقعبودن تحویل تا سطح موجودی انبار و هزینه حملونقل، در سکوت دچار افت میشوند. رانندگانی که روزانه دهها سرویس انجام میدادند، اکنون با مسیرهای غیر بهینه و سردرگمی، ظرفیت روزانهشان کاهش پیدا کرده است. شرکتها برای جبران این کمبود باید ناوگان بزرگتری نگه دارند یا زمان تحویل را افزایش دهند؛ هر دو هزینهساز است.
جایی که کاربر بیش از همه ضربه را حس میکند
تجربه بدترین ضربه اما در «آخرین مایل» آشکار میشود؛ همان چند قدم نهایی که بسته یا خودرو باید به مشتری برسد. توفیقیمحمدی این مرحله را «جایی که مردم واقعاً لمس میکنند تکنولوژی چقدر زندگی را راحتتر کرده» توصیف میکند و حالا همان نقطه تبدیل شده به میدان اصلی اختلال.
وقتی راننده مسیر دقیق ندارد، ناگهان باید به حافظه خودش تکیه کند. الگوریتمهای بهینهسازی مسیر کور میشوند و تجربه کاربر همزمان با زمان تحویل بالا میرود. او معتقد است که شفافیت مهمترین ارزش اقتصاد دیجیتال است؛ شفافیتی که این روزها زیر سایه اختلال جیپیاس کمرنگ شده است.
یکی از مهمترین پیامدهای بلندمدت، چیزی است که در نگاه اول دیده نمیشود: توقف نوآوری. شرکتهای ایرانی بهجای توسعه محصولاتی مشابه کشورهای پیشرو از سرویسهای تحویل با پهپاد گرفته تا ناوبری خودروهای خودران وقت و سرمایه خود را صرف حل مشکلی میکنند که اصولاً نباید وجود داشته باشد.
او با صراحت میگوید: «وقتی سرویسها روی زیرساخت ناپایدار بنا شده باشند، محصولساز ایرانی محافظهکار میشود. بهجای رفتن به سمت ایدههای جسورانه، باید مدام راههای دور زدن مشکل را بسازد.» این محافظهکاری در طولانیمدت، شکاف ایران با بازیگران جهانی را عمیقتر میکند.