در حالی‌ که دولت‌ها و شرکت‌های جهان با آزادسازی داده‌ و تبدیل آن به «دارایی مایع» سالانه صدها میلیارد دلار ارزش اقتصادی و اجتماعی خلق می‌کنند، ایران بر روی انبوهی از اطلاعات نشسته که یا پراکنده است، یا قفل‌ شده، یا در قالبی منتشر می‌شود که امکان تحلیل و استفاده ندارد. این انباشت عظیم داده، اگر درست ساماندهی و آزاد شود، می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین دارایی‌های پنهان اقتصاد ایران باشد؛ اما اکنون بیشتر شبیه گنجی خام و دفن‌شده است.

روایت یک دارایی پنهان؛ ایران چگونه به کشور داده‌های بلااستفاده تبدیل شد؟

در ایران تقریباً همه دستگاه‌های دولتی و عمومی تولیدکننده داده هستند؛ مرکز آمار ایران، وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، گمرک ایران، شهرداری‌ها، وزارت نیرو، وزارت ارتباطات و ده‌ها نهاد دیگر. داده‌هایی که درباره قیمت‌ها، تجارت خارجی، مصرف انرژی، حمل‌ونقل، پروژه‌های شهری، محیط زیست، بودجه و قراردادهای عمومی تولید می‌شود، به‌صورت خام در سامانه‌های متعدد ذخیره شده اما به داده‌ای قابل استفاده و «مایع» تبدیل نمی‌شود.

در بسیاری از موارد علت عدم انتشار داده‌ها در سازمان و نهادهای دولتی، محرمانه بودن و در اولویت بودن مسائل امنیتی ذکر می‌شود. این در حالی است که گاهی پروتکل‌های دسترسی به داده درون و بین دستگاهی بسیار قدیمی، ناامن و در سطح پایینی از امنیت قرار دارند. بسیاری از این داده‌ها نه تنها جوانب امنیتی ندارد یا با اندکی توجه قابلیت عمومی‌سازی دارند بلکه انتشار آن‌ها حتی برای پژوهشگران و دانشگاهیان نیز می‌تواند موجب خلق ارزش شود و عامل بالارفتن بهره‌وری در دولت شود.

در فهرست گردآوری‌شده در پروژه «Digital 2026: Iran» مشخص است که ده‌ها منبع داده ایرانی وجود دارد، اما اغلب در قالب‌های غیرقابل پردازش یا بدون استاندارد مشترک منتشر می‌شوند و قابلیت تحلیل ماشینی یا ترکیب با داده‌های دیگررا ندارند.

سامانه‌های شفافیت نیز وضعیتی مشابه دارند. گزارش‌های Iran Open Data نشان می‌دهد که داده‌های مربوط به بودجه، قراردادهای دولتی یا اطلاعات شهری منتشر می‌شوند اما اغلب ناقص، دیرهنگام یا بدون API و قالب استاندارد هستند؛ به همین دلیل بیشتر به «گزارش PDF» شبیه‌اند تا «داده» واقعی.

این وضعیت باعث شده ایران، با وجود حجم بزرگ داده تولیدی، در عمل فاقد اقتصاد داده و اکوسیستم بهره‌برداری از اطلاعات باشد. انباشت وجود دارد، اما ارزش‌آفرینی رخ نمی‌دهد.

جهان چه کرده که ایران نکرده؟ تجربه‌ای که فاصله را آشکار می‌کند

برای فهم اهمیت موضوع باید نگاهی به جهان بیندازیم به گزارش مشهور «Open Data: Unlocking Innovation and Performance with Liquid Information» که توسط مؤسسه مک‌کنزی منتشر شده، نشان می‌دهد داده‌های باز می‌توانند سالانه ۳ تا ۵ تریلیون دلار ارزش اقتصادی در هفت حوزه انرژی و آموزش گرفته تا کالاهای مصرفی، سلامت و حمل‌ونقل برای آمریکا خلق کنند.

این گزارش توضیح می‌دهد که داده وقتی «مایع» می‌شود یعنی آزاد، استاندارد، قابل‌پردازش و قابل استفاده مجدد،‌ تبدیل به موتور نوآوری، شفافیت و کارایی می‌شود. در چنین حالتی، دولت‌ها کارآمدتر تصمیم می‌گیرند، شهروندان نظارت مؤثرتری دارند و شرکت‌ها خدمات و محصولات جدید می‌سازند.

تصویر دیگر از وضعیت جهانی را «Open Data Barometer» ارائه می‌کند. در اسنپ‌شات منطقه شرق آسیا و اقیانوس آرام آمده که تنها ۷ درصد از داده‌های کلیدی دولتی در این کشورها کاملاً باز هستند؛ اما همین میزان کم نیز در مواردی به بهبود شفافیت، مبارزه با فساد و بهبود خدمات عمومی کمک کرده است.

این گزارش توضیح می‌دهد که هر جا داده قابل‌دسترسی و استاندارد منتشر شده، تعامل دولت و جامعه بهبود یافته و ظرفیت نظارت عمومی افزایش پیدا کرده است.

در کنار این‌ها، پایگاه Open Data Impact نشان می‌دهد داده‌های باز چگونه در کشورهای در حال توسعه به بهبود دولت، خلق فرصت اقتصادی و توانمندسازی شهروندان منجر شده است. موارد موفق شامل کشاورزی هوشمند، پایش فساد شهری و توسعه استارت‌آپ‌های مبتنی بر داده است.

با مقایسه این تجربه‌ها می‌توان دید که «میزان داده» مهم نیست؛ «قابلیت استفاده از داده» اهمیت دارد. درست همان چیزی که در ایران وجود ندارد.

ایران چطور از گنج داده‌اش عقب مانده است؟

ایران نه مشکل کمبود داده دارد، نه مسئله عدم تولید داده. مشکل اصلی این است که داده‌ها «خام» غیر قابل دسترس مانده‌اند. گزارش‌های داخلی نشان می‌دهد که داده‌ها در قالب‌های PDF، اکسل غیرساخت‌یافته، گزارش‌های متنی و بدون API منتشر می‌شوند و اغلب در چندین سامانه پراکنده‌اند. همین آشفتگی ساختاری اجازه نمی‌دهد تحلیلگران، پژوهشگران، کسب‌وکارها و حتی رسانه‌ها بتوانند از داده‌ها استفاده کنند.

بخش خصوصی نیز مسیر مشابهی دارد؛ شرکت‌های اینترنتی، اپراتورها، پلتفرم‌های خرید آنلاین، بانک‌ها و شرکت‌های حمل‌ونقل داده‌های عظیمی تولید می‌کنند اما یا به‌دلیل نبود قانون، یا نبود انگیزه، یا ترس از نظارت، داده را منتشر نمی‌کنند. داده‌های ارزشمند مشتری، جابه‌جایی کالا، الگوهای سفر شهری، مصرف انرژی یا رفتار خرید، همگی ذخیره می‌شوند اما وارد بازار ثانویه داده نمی‌شوند.

این وضعیت ایران را تبدیل کرده به کشوری که داده دارد اما ارزش تولید نمی‌کند. حجم انباشته داده، شبیه مخزن آب است که شیر خروجی ندارد.

اگر داده‌ها باز و استاندارد شوند چه اتفاقی می‌افتد؟

بر اساس یافته‌های Open Data Impact، آزادسازی داده در کشورهای مشابه ایران باعث توسعه بازارهای جدید، ارتقای کارایی دولت، بهبود نظارت رسانه‌ها و رشد استارت‌آپ‌ها شده است.

در آسیا و اقیانوس آرام نیز تجربه‌هایی وجود دارد که باز شدن داده‌های حمل‌ونقل عمومی به توسعه سیستم‌های مسیریابی و کاهش تأخیرهای شهری منجر شده است. این داده‌ها همان‌هایی هستند که در ایران در اختیار سامانه‌های شهری یا نهادهای حمل‌ونقل قرار دارند اما تنها در قالب فایل‌های سنگین روی سایت‌ها منتشر می‌شوند و قابلیت استفاده ندارند.

در ایران هم اگر داده‌های دولتی، از بودجه تا انرژی، به شکل استاندارد منتشر شوند، هزاران پژوهشگر، کارآفرین و دانشجو می‌توانند روی آن‌ها تحلیل انجام دهند و سرویس‌های جدید بسازند. داده‌ی باز نه سرمایه در بودجه دولت می‌خواهد، نه نیروی انسانی جدید؛ تنها نیاز به تغییر نگاه دارد.

ایران میان انباشت و امکان

ایران امروز روی کوهی از داده نشسته است. داده‌هایی که در سامانه‌های دولتی، بانک‌ها، شهرداری‌ها، شرکت‌های اینترنتی و هزاران دستگاه دیگر ذخیره می‌شود. اما این کوه داده نه ارزش تولید می‌کند، نه به نوآوری کمک می‌کند، نه به شفافیت خدمت می‌کند.

در حالی‌ که جهان داده را به «زیرساخت توسعه» تبدیل کرده، ایران همچنان گرفتار «انباشت بدون بهره‌برداری» است؛ وضعیتی که بیش از هر چیز به یک گنج دفن‌شده شباهت دارد.