جواد صفی نژاد، انسان‌شناس و جغرافیادان ایران درگذشت، او که بود و پژوهش‌هایش در چه راستایی بودند؟

به گزارش اکوایران، جواد صفی‌نژاد، پژوهشگری که پایش را در شن‌های بیابان می‌کرد تا رازهای زمین و قنات‌ها را کشف کند و به نوشتن جزئیات روی می‌آورد، در گذشت. او جزئیات زندگی مردمی را می‌نوشت که با قنات‌ها پیوند خورده بودند و با الگوی پژوهش میدانی برای مطالعات علمی، علم و عمل را به نیکی تعبیر می‌کرد. در سفری به گناباد برای بازدید از قنات «رهن» از تجربه‌ای گفت که برای حاضران امری محال بود، وقتی اشاره کرد محل پیش‌بینی‌اش را حفر کنند و به آب خواهند رسید، هیچ کس به حرفش اعتمادی نداشت تا اینکه حفاری به آب رسید.

کشف رازِ نهفته قنات‌ها

 بند قنات (سری نهفته در دل خاک) عنوان پژوهشی است که جواد صفی نژاد با همراهی یکی از دانشجویان خود نوشت و در آن از راز پنهان قنات‌های «میمه» که البته مردم روستا قرن‌ها از آن آگاهی داشتند پرده برداشت. پژوهش بر سر یک بندِ پنهان زیر زمینی بود که راهی برای صرفه‌جویی در مصرف آب بود. در جلوی کانال زیرزمینی هر قناتی که دارای چاه و رگه‌های آبی کوهستانی بود، بندی بسته می‌شد که در زمستان به ذخیره سازی آب می‎‌پرداخت. از همین روی بود که او را به نام «پدر پژوهش‌ها و مطالعات قنات‌‎های ایران» می‌شناسند.

نیاکان او از لرهای بختیاری بودند و خود متولد شهر ری بود. تحصیل در رشته‌‎های تاریخ و جغرافیا و علوم اجتماعی مسیر حرفه‌ای پژوهشی او را شکل داد. در همکاری با موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بخش مطالعات ‌و تحقیقات‌‌ عشایر‌ی‌ را در همکاری با دو استاد دیگر پایه‌گذاری کردند. صفی نژاد پژوهش‌های گسترده‌ای را درباره عشایر ایران در قلمرو کهگیلویه و بویراحمد انجام داده است.

در یکی از پژوهش‌هایش درباره ساختار اجتماعی عشایر ایران، ضمن تفکیک دو  جامعه روستایی  و عشایری،  به بررسی ساخت اجتماعی - سنتی و رده‌های قدرت در آن‌ها پرداخت. عشایر، ایلات و روستاییان، آب و جامعه شناسی و قنات‌ها بخش‌هایی از ابعاد گسترده زندگی پژوهشی جواد صفی‌نژاد هستند.

دفاع از عشایر

او معتقد بود علوم انسانی و اجتماعی در ایران آنچنان که باید به پدیده‌های درون ایران نپرداخته است. پدیده‌هایی همچون ایل، کوچ، قنات، روستا و شهر همچنان راز آلود هستند. معتقد بود که کسی جز  عشایر و مردمان کوهستان ارتفاعات بالای دوهزار متری ایران را نمی‌شناسد، آنها هستند که قوانین طبیعی کوه را می‌دانند و از همین رو باید از کوچ نشینی در فلاتی که دور تا دورش کوه است، دفاع کرد.

صفی‌نژاد، عشایر را افرادی دوست‌دار طبیعت می‌دانست، او می‌گفت: «وقتی مطالعه‌ای درباره فرهنگ یک جماعت صورت نمی‌گیرد نتیجه این می‌شود که گزاره‌هایی صادر می‌شود که انطباقی با واقعیت ندارد. هنگام چرای دام در یک مرتع، زنان عشایری، علوفه مخصوص آن مراتع را می‌چینند و تخم‌شان را بیرون می‌کشند. چند روز قبل‌تر از موقع کوچ این تخم‌ها را در کیسه‌ای که سوراخ دارد بر گردن گوسفند و بزی می‌کنند که شاخص هستند یعنی به عنوان یله گله جلوتر از بقیه راه می‌روند. تخم‌ها از کیسه آویخته بر گردن این گوسفندان به دل خاک می‌روند و گوسفندان دیگر نیز روی آن راه می‌روند تا هم دانه را به اعماق خاک بفرستند و هم بر آن کود بریزند. این تنها یک مثال است تا بدانیم عشایر با محیط زندگی خود، خیلی بهتر از آنچه ما فکر می‌کنیم، رفتار می‌کنند.

سندی دست من است که نشان می‌دهد یکی از سران طوایف بختیاری پیش از آغاز کوچ گفته است که هر کس شاخه‌ای از بلوطی جدا کند پنج تومان جریمه می‌شود. همه اینها نشانگر آن است که قواعدی در زندگی ایلیاتی وجود دارد که بسیار همدلانه با طبیعت برخورد می‌کند اما روی هیچ‌کدام‌شان مطالعه‌ای انجام نشده است و تنها نظراتی از پشت میز درباره عشایر پرتاب شده است.»

جواد صفی‌نژاد رفت، اما میراث دانش و احترام او به طبیعت و مردمی که زندگی‌شان را مطالعه کرد، همچنان چراغ راه پژوهشگران آینده خواهد بود.