به گزارش اکوایران، اروپا برای مهار انتشار گازهای گلخانهای به انرژی بادی روی آورده و وعده داده تا سال ۲۰۳۰ ظرفیت نصبشده آن را تقریباً دو برابر کرده و به ۴۲۵ گیگاوات برساند.هدف بریتانیا حتی بزرگتر از عدد اعلام شده است و پروژه ۵۰ گیگاواتی بادی فراساحلیاش به معنای چهار برابر شدن ظرفیت فعلی است. در نگاه اول، این باید خبری خوش برای سازندگان توربین اروپایی باشد. اما بهجای شادی، اضطراب حاکم است.
اروپا تجربه تلخی از انرژیهای تجدیدپذیر دارد. تولیدکنندگان پنل خورشیدیاش در دو دهه گذشته زیر فشار واردات ارزان از نفس افتادند. صنعت توربین بادی اما تا امروز دوام آورده است. سه غول این صنعت—وستاس، زیمنس گامسا و نوردکس—بزرگترین پایگاه نصبشده خارج از چین را در اختیار دارند؛ که بزرگتر از رقبای آمریکاییشان است با این حال، قدرت گذشته تضمین آینده نیست.
در سالهای اخیر این سه شرکت زیر فشار قرار گرفتهاند؛ جنگ اوکراین فولاد را گران و کمیاب کرد، سودآوری را کاهش داد و خطاهای تولیدی هم ضربه را سنگینتر کرد. افزایش نرخ بهره و تردیدهای سیاسی—بهویژه در آمریکا—چندین پروژه عظیم بادی فراساحلی را به بایگانی فرستاد. حتی آلمان، قلب صنعتی اروپا، در آخرین مزایده بادی خود با کمبود متقاضی روبهرو شد. وقتی سرمایهگذاران فعال خواستار جدا شدن بخش بادی زیمنس انرژی میشوند، میتوان فهمید که اوضاع چندان مساعد نیست؛ آنهم درست در لحظهای که رقیبی تازهنفس، یعنی چین، وارد میدان میشود.
چینیها تا همین اواخر به بازار داخلی خود قانع بودند؛ بازاری عظیم، یارانهخور و محافظتشده. نتیجهاش سهمی بیش از ۷۰ درصد از نصبهای جدید بادی جهان در سال ۲۰۲۴ بود. اما این بهشت هم ترک برداشته است. حذف یارانهها، مازاد ظرفیت و افت قیمتها سودآوری را فرسودهاند. کارخانههایی که توان تولید ۹۹ گیگاوات دارند، تنها ۸۷ گیگاوات میفروشند. حاشیه سود عملیاتی سازندگان چینی به ۱۰ درصد سقوط کرده—کمتر از رقبای اروپایی. پیام روشن است: وقت خروج از خانه فرا رسیده.
گلدویند و مینگیانگ حالا به بازارهای خارجی رو آوردهاند و صادرات توربین از چین با شتابی قابلتوجه افزایش یافته است؛ مسیری که از بازارهای حاشیهای مانند مصر و اروپای شرقی آغاز شد و اکنون به بازارهای اصلی رسیده است.
قرارداد ۶ گیگاواتی مینگیانگ با بزرگترین شرکت برق بریتانیا و وعده سرمایهگذاری میلیاردی در اسکاتلند نشانهای است از اینکه این حضور موقتی نیست. بریتانیا، با سیاستهای باثبات و آبهای بادخیزش، بهنظر چینیها پایگاهی طبیعی است.
اما سیاست جلوتر از اقتصاد حرکت میکند؛ دغدغههای امنیتی قراردادها را لغو میکند، میدان را به سازندگان بومی میسپارد و نگرانیهایی چون جاسوسی، اختلال شبکه و وابستگی فناورانه را برجسته میکند. استدلالهای متقابل هم کم نیست—قوانین سختگیرانه داده، تابآوری شبکه و این واقعیت که خود اروپاییها سالهاست از قطعات چینی استفاده میکنند. حتی مدیرعامل وستاس میپذیرد که تولید برخی قطعات در اروپا صرفه اقتصادی ندارد، هرچند برای اجزای حساستر باید وسواس به خرج داد.
برخی معتقدند این ترکیب از حمایتگرایی و ترس امنیتی، جلوی پیشروی کامل چینیها در اروپا را خواهد گرفت. شاید چنین باشد. اما پیام سیاسیِ «شما خوشآمد نیستید» هزینه دارد. اگر اروپا واقعاً میخواهد کربنزدایی کند، کنار گذاشتن ارزانترین و آمادهترین تأمینکنندگان، راه را ناهموارتر میکند. باد میوزد؛ پرسش این است که اروپا اجازه میدهد چه کسی از آن برق بگیرد.