نظمسازی معکوس؛ ترس از چین، نظم بینالمللی جدید را ایجاد میکند (بخش پایانی)
بازگشت به عصر ۲قطبی؛ تقسیم جهان به ۲دنیای متفاوت و متخاصم
ترس از دشمن، نه ایمان به دوستان، بستر نظم هر دوره را تشکیل میداد و اعضا با تعریف خود در تقابل با آن دشمن، مجموعهای از هنجارهای مشترک را ایجاد کردند. خوب یا بد، رقابت با چین نظم بین المللی جدیدی را شکل می دهد و ترس از چین، نیروی محرکه شکلگیری نظم نوین جهانی است.
به گزارش اکوایران، صاحبنظران حوزه روابط بینالملل بر این گزاره اتفاق نظر دارند که «جهان در عصر گذار، و نظم جهانی در حال تغییر است». نشانههای فراوانی برای چنین تغییری وجود دارد؛ از افول هژمونی آمریکا و شیفت استراتژیک آن از خاورمیانه به هندوپاسیفیک تا ظهور چین و اخیراً نیز تهاجم روسیه به کشور اوکراین. با این حال اختلافنظرهای جدی میان متفکران درباره زمینههای شکلگیری، مکانیسم تغییرات، پیامدها و نتایج احتمالی آن وجود دارد.
مایکل بکلی دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه تافتس و عضو ارشد غیر مقیم در موسسه امریکن انترپرایز از جمله کسانی است که از دریچهای متفاوت به عصر گذار می نگرد. وی در مقالهای تفصیلی با عنوان «دشمنان دشمن من» در نشریه معتبر فارنافرز استدلال کرده است که «چگونه ترس از چین، نظم نوین جهانی را شکل میدهد». اکوایران این مقاله مفصل را در ۳ بخش مجزا تقدیم مخاطبان میکند.
بستر نظمسازی؛ ترس از دشمن مشترک، نه ایمان به دوستان
در بخش نخست که پیش از این با عنوان «بنیانهای شکلگیری نظم نوین جهانی» منتشر شد، نویسنده استدلال میکند که «تاریخ نظم بین المللی دلیل کمی برای اعتماد به راه حلهای همکاری از بالا به پایین ارائه می دهد؛ قویترین نظمها در تاریخ مدرن - از وستفالیا در قرن هفدهم تا نظم بینالمللی لیبرال در قرن بیستم - سازمانهای فراگیر نبودند که برای منافع بزرگتر بشریت کار کنند. در عوض، آنها اتحادهایی بودند که توسط قدرت های بزرگ برای به راه انداختن رقابت امنیتی علیه رقبای اصلی خود ساخته شدند».
نویسنده معتقد است: «ترس و نفرت از دشمن مشترک، نه فراخوانهای روشنگرانه برای تبدیل جهان به مکانی بهتر، این نظمها را گرد هم آورد. پیشرفت در مسائل فراملی، زمانی که به دست آمد، عمدتاً به عنوان محصول جانبی همکاری امنیتی، تا حد زیادی ظاهر شد. این همکاری معمولاً فقط تا زمانی ادامه داشت که یک تهدید مشترک هم موجود و هم قابل کنترل باقی میماند. وقتی این تهدید از بین رفت یا خیلی بزرگ شد، نظمها از بین رفت».
بکلی میافزاید: «امروز نظم لیبرال به دلایل زیادی در حال نابودی است، اما علت اصلی این است که تهدیدی که این نظم در ابتدا برای شکست آن طراحی شده بود - کمونیسم شوروی - سه دهه پیش ناپدید شد. هیچکدام از جایگزینهای پیشنهادی برای نظم فعلی باقی نمانده است، زیرا تا به حال، تهدیدی ترسناک یا واضح وجود ندارد که بتواند همکاری پایدار بین بازیگران کلیدی را ترغیب کند».
در بخش دوم که با عنوان «روند شکلگیری نظم جهانی ضدچینی» منتشر شد، بکلی استدلال میکند که همگرایی علیه چین، منجر به شکلگیری نظم بینالمللی جدیدی میشود که محور این همگرایی، «ترس مشترک از چین» است.
۲ ویژگی کلیدی معماری نظم نوین جهانی
معماری نظم نوین جهانی ۲ ویژگی کلیدی قابل تشخیص دارد.
اولی یک بلوک اقتصادی سست است که توسط G-7، گروهی از متحدان دموکراتیک که بیش از نیمی از ثروت جهان را کنترل می کنند، لنگر انداخته است. این قدرتهای پیشرو، همراه با گروهی از کشورهای همفکر، برای جلوگیری از انحصار چین در اقتصاد جهانی با یکدیگر همکاری میکنند.
تاریخ نشان داده است که هر قدرتی بر کالاها و خدمات استراتژیک یک دوره تسلط داشته باشد، بر آن عصر مسلط است. در قرن نوزدهم، انگلستان توانست امپراتوری بسازد که خورشید هرگز تا حدی در آن غروب نکرد زیرا سریعتر از رقبای خود بر آهن، بخار و تلگراف تسلط یافت. در قرن بیستم، ایالات متحده با مهار فولاد، مواد شیمیایی، الکترونیک، هوافضا و فناوریهای اطلاعاتی از دیگر کشورها پیشی گرفت. اکنون، چین امیدوار است که بر بخشهای استراتژیک مدرن - از جمله هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی، نیمهرساناها و ارتباطات راه دور - تسلط داشته باشد و سایر اقتصادها را به وضعیت تابعیت برساند.
دومین ویژگی نظم نوظهور، یک مانع نظامی مضاعف برای مهار چین است. لایه داخلی شامل رقبای هم مرز با دریاهای چین شرقی و جنوبی است. بسیاری از آنها - از جمله اندونزی، ژاپن، فیلیپین، تایوان، و ویتنام- در حال کار بر روی پرتابگرهای موشکی و مینهای متحرک هستند. هدف این است که خود را به خارپشت های خارداری تبدیل کنند که بتوانند کنترلگری دریا و هوای چین را در نزدیکی سواحل خود انکار کنند.
ظهور ائتلافهای ضدچین
این تلاشها اکنون توسط لایههای بیرونی از قدرتهای دموکراتیک - عمدتاً استرالیا، هند، بریتانیا، و ایالات متحده، تقویت میشوند. این دموکراسی ها در حال ارائه کمک، تسلیحات و اطلاعات به همسایگان چین هستند.
با هم آموزش میبینند تا بتوانند حملات موشکی دوربرد به نیروهای چینی انجام دهند و واردات نفت چین را مسدود کنند. و سازماندهی تمرینات چندملیتی آزادی ناوبری در سراسر منطقه، به ویژه در نزدیکی صخرهها، جزیرهنماها ها و جزایر تحت کنترل چین در مناطق مورد مناقشه.
این همکاری امنیتی قویتر و نهادینه تر می شود. شاهد ظهور مجدد گفتگوی چهارجانبه امنیتی یا Quad هستیم؛ ائتلافی متشکل از استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده که مدت کوتاهی پس از تأسیس آن در سال 2007 خاموش شده بود. یا به ایجاد پیمان های جدید، به ویژه AUKUS نگاه کنید؛ اتحادی که استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده را به هم پیوند میدهد. هدف اصلی همه این فعالیت ها حفظ وضعیت موجود سرزمینی در شرق آسیا است. اما هدف صریح تر، نجات تایوان است، خط مقدم دموکراسی که بیشتر در معرض خطر تسخیر چین است. ژاپن و ایالات متحده یک طرح نبرد مشترک برای دفاع از جزیره تهیه کرده اند و در نوامبر 2021، پیتر داتون، وزیر دفاع استرالیا، گفت که "غیرقابل تصور" است که کشورش نیز به این نبرد نپیوندد. پارلمان اروپا به نوبه خود، طرح جامعی را برای تقویت انعطاف پذیری اقتصادی تایوان و به رسمیت شناختن بین المللی آن تصویب کرده است.
به هم پیوستن قطعات پازل
اگر به صورت جداگانه نگاه کنیم، این تلاش ها تصادفی و واکنشی به نظر می رسند. با این حال، در مجموع، آنها به دیدگاهی مثبت برای نظم دموکراتیک خیانت میکنند، چیزی که اساساً با مدل مرکانتیلیستی چین و همچنین با نظم بینالمللی قدیمی، با ارتدوکس نئولیبرال در هسته آن تفاوت دارد.
با القای استانداردهای کار و حقوق بشر در قراردادهای اقتصادی، دیدگاه جدید مردم را بر سود شرکت ها و قدرت دولتی اولویت می دهند. همچنین محیط جهانی را از یک کالای صرف به یک زمینه اشتراکی مشترک محافظت شده ارتقا می دهد.
نظم جدید با پیوند دادن دولتهای دموکراتیک به یکدیگر در یک شبکه انحصاری، تلاش میکند کشورها را مجبور به انجام یک سری قضاوتهای ارزشی کند و مجازاتهای واقعی را برای رفتار غیرلیبرال تحمیل کند. آیا می خواهید با کار بردهها فولاد کربن فشرده بسازید؟ آماده باشید تا تحت تعرفههای ثروتمندترین کشورهای جهان قرار بگیرید. در نظر گرفتن الحاق آب های بین المللی؟ انتظار بازدید از یک ناوگان چند ملیتی را داشته باشید.
اگر چین به ترساندن دموکراسیها با اقدام جمعی ادامه دهد، میتواند بیشترین تغییرات را در حکومت جهانی در یک نسل یا بیشتر ایجاد کند. برای مثال، با مهار گسترش نیروی دریایی چین، سیستم امنیتی دریایی در شرق آسیا می تواند به مکانیزم اجرایی قدرتمندی برای قانون دریایی تبدیل شود. با درج تعرفههای کربن در معاملات تجاری در راستای تبعیض علیه چین، ایالات متحده و متحدانش میتوانند تولیدکنندگان را مجبور به کاهش انتشار گازهای گلخانهای خود کنند و به طور ناخواسته مبنایی برای مالیات بینالمللی کربن ایجاد کنند.
موفقیت Quad در ارائه یک میلیارد دوز واکسن کووید-19 به آسیای جنوب شرقی، تلاشی برای به چنگ آوردن قلب ها و ذهن ها از پکن، طرحی برای مبارزه با همهگیریهای آینده فراهم کرده است. تلاشهای متفقین برای جلوگیری از گسترش اقتدارگرایی دیجیتالی میتواند الهامبخش مقررات بینالمللی جدید در مورد جریانهای دیجیتال و حریم خصوصی دادهها باشد، و ضرورت رقابت با چین میتواند به افزایش بیسابقهای در تحقیق و توسعه و هزینههای زیرساختی در سراسر جهان دامن بزند.
مانند نظمهای گذشته، دستورکار ظهور یک نظم، طرد است که با ترس حفظ شده و از طریق اجبار اجرا می شود. با این حال، برخلاف اکثر نظمهای گذشته، به سمت اهداف مترقی هدایت می شود.
برخورد سیستمها
تاریخچه ایجاد نظم بین المللی یکی از رقابت های سبعانه بین سیستم های درگیر است، نه همکاری هماهنگ. در بهترین زمانها، آن رقابت شکل یک جنگ سرد را به خود گرفت، و هر یک از طرفها برای کسب مزیت رقابت میکردند و با هر اقدامی که کمتر از نیروی نظامی بود، یکدیگر را مهار میکردند. با این حال، در بسیاری از موارد، رقابت در نهایت به یک جنگ گرم تبدیل شد و با له کردن یک طرف توسط طرف دیگر به پایان رسید. سپس نظم پیروز تا زمانی که توسط یک رقیب جدید نابود شود، حکومت میکرد.
امروزه تعداد فزایندهای از سیاستگذاران و صاحب نظران خواستار کنسرت جدید قدرتها برای حل مشکلات جهان و تقسیم جهان به حوزههای نفوذ هستند. اما ایده نظم فراگیر که در آن بینش هیچ قدرتی غالب نباشد، خیالی است که فقط در تصورات ایده آلیست های حکومت جهانی و نظریه پردازان دانشگاهی وجود دارد. در حال حاضر تنها دو نظم در دست ساخت است - یکی به رهبری چین و دیگری به رهبری ایالات متحده - و رقابت بین این دو به سرعت در حال تبدیل شدن به یک درگیری بین خودکامگی و دموکراسی است، زیرا هر دو کشور خود را علیه یکدیگر تعریف می کنند و سعی می کنند ائتلافهای مربوط به خود را با اهداف ایدئولوژیک القا کنند. چین خود را به عنوان مدافع سلسله مراتب و سنت در جهان در برابر غرب منحط و بی نظم نشان می دهد، ایالات متحده با تأخیر در حال احضار یک اتحاد جدید برای مهار قدرت چین و ایمن ساختن جهان برای دموکراسی است.
این برخورد سیستم ها بین چین و ایالات متحده قرن بیست و یکم را تعریف می کند و جهان را تقسیم می کند.
چین نظم دموکراتیک در حال ظهور را به عنوان یک استراتژی مهار طراحی شده برای خفه کردن اقتصاد و سرنگونی رژیم خود می بیند. در پاسخ، با اعمال کنترل نظامی بیشتر بر خطوط دریایی حیاتیاش، ایجاد مناطق انحصاری اقتصادی برای شرکتهایش، و حمایت از متحدان خودکامه بهعنوان هرجومرج در دموکراسیها، از خود محافظت خواهد کرد. افزایش سرکوب و تجاوز چین به نوبه خود، ایالات متحده و متحدانش را بیشتر وادار به دوری از پکن و ایجاد یک نظم دموکراتیک خواهد کرد.
برای نگاهی اجمالی به این چرخه معیوب، آنچه را که در مارس 2021 رخ داد، در نظر بگیرید، زمانی که کانادا، بریتانیا، ایالات متحده و اتحادیه اروپا چهار مقام چینی را به دلیل نقض حقوق بشر در سین کیانگ تحریم کردند. تحریم ها به منزله یک سیلی آرام بود، اما پکن آنها را به عنوان حمله به حاکمیت خود تعبیر کرد و یک غوغا دیپلماتیک و تحریم های اقتصادی را به راه انداخت. اتحادیه اروپا با تعلیق توافقنامه جامع سرمایه گذاری اتحادیه اروپا و چین به آتش پاسخ داد.
تقسیم جهان به ۲ دنیای متفاوت و متخاصم؟
در سالهای آینده، جنگهای تجاری و فناوری بین چین و ایالات متحده که در دوران دولت ترامپ آغاز شد، ادامه خواهد یافت زیرا هر دو طرف در تلاش برای گسترش حوزههای مربوطه خود هستند. سایر کشورها به طور فزاینده ای برای محافظت از شرط های خود با حفظ پیوندهای هر دو بلوک دشوار خواهند بود.
در عوض، چین و ایالات متحده شرکای خود را تحت فشار قرار خواهند داد تا طرفهایی را انتخاب کنند، و آنها را وادار میکنند تا مسیر زنجیرههای تامین خود را تغییر داده و اکوسیستم فناوریها و استانداردهای سفارش یک طرف را به طور عمده اتخاذ کنند.
اینترنت به دو قسمت تقسیم خواهد شد. وقتی مردم از یک سیستم به سیستم دیگر سفر می کنند - اگر حتی بتوانند ویزا بگیرند - وارد یک قلمرو دیجیتال متفاوت می شوند. تلفنهای آنها کار نمیکند، وبسایتهای مورد علاقهشان، حسابهای ایمیل یا برنامههای رسانههای اجتماعی ارزشمندشان کار نمیکنند.
جنگ سیاسی بین دو نظام تشدید خواهد شد، زیرا هر یک تلاش می کنند مشروعیت داخلی و جذابیت بین المللی رقیب خود را تضعیف کنند. خطوط دریایی آسیای شرقی با کشتی های جنگی مسدود خواهند شد و نیروهای رقیب برخوردهای نزدیک مکرری را تجربه خواهند کرد.
چین در نهایت شکست خواهد خورد؟
بن بست تنها زمانی پایان می یابد که یک طرف طرف دیگر را شکست دهد یا خسته کند.
در حال حاضر، پول هوشمند در سمت ایالات متحده است، که دارای ثروت و دارایی های نظامی بسیار بیشتر از چین است و چشم انداز بهتری برای رشد آینده دارد.
تا اوایل دهه 2030، شی، یک سیگاری چاق با شغلی پر استرس است که اگر هنوز زنده باشد، به 80 سالگی خواهد رسید. بحران جمعیتی چین به سرعت رشد میکند و پیش بینی می شود که این کشور تقریباً 70 میلیون بزرگسال در سن کار را از دست بدهد و 130 میلیون شهروند سالخورده را از هم اکنون تا آن زمان به دست آورد. سررسید صدها میلیارد دلار وام چینی در خارج از کشور فرا خواهد رسید و بسیاری از شرکای خارجی چین قادر به بازپرداخت آنها نخواهند بود.
به سختی می توان دید که چگونه کشوری که با این همه چالش مواجه است می تواند نظم بین المللی خود را برای مدت طولانی حفظ کند، به ویژه در مواجهه با مخالفت مصمم از سوی ثروتمندترین کشورهای جهان.
دوام نظم دموکراتیک تضمین شده نیست
با این حال، تضمینی نیست که نظم دموکراتیک به رهبری ایالات متحده حفظ شود. ایالات متحده ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری 2024 دچار بحران قانون اساسی شود و به ورطه درگیری های داخلی سقوط کند. حتی اگر این اتفاق نیفتد، ایالات متحده و متحدانش ممکن است به واسطه اختلافات خودشان از یکدیگر رانده شوند.
جهان دموکراتیک از دهه 1930 تاکنون از بزرگترین بحران اعتماد و اتحاد رنج می برد. ناسیونالیسم، پوپولیسم و مخالفت با جهانیگرایی در حال افزایش است و اقدام جمعی را دشوار می کند.
دموکراسیهای شرق آسیا با یکدیگر اختلافات ارضی دارند. بسیاری از اروپاییها چین را بیشتر یک فرصت اقتصادی میدانند تا یک تهدید استراتژیک و به طور جدی در مورد اعتماد ایالات متحده به عنوان متحد، با تحمل چهار سال تعرفهها و تحقیر رئیسجمهور دونالد ترامپ، که میتواند به زودی به قدرت بازگردد، تردید دارند.
اروپاییها نیز دیدگاههای متفاوتی با آمریکاییها درباره امنیت دادهها و حریم خصوصی دارند، و دولتهای اروپایی تقریباً به همان اندازه که از هژمونی دیجیتال چین میترسند، از تسلط فناوری ایالات متحده میترسند.
هند ممکن است آماده کنار گذاشتن سیاست سنتی خود مبنی بر عدم تعهد به نظم دموکراتیک نباشد، به ویژه زمانی که در داخل کشور سرکوبگرتر میشود. و نظمی که حول دموکراسی ساخته شده است، برای ایجاد مشارکت های سازنده با حکومت های خودکامه (مانند سنگاپور و ویتنام) که شرکای مهمی در هر اتحادی علیه چین خواهند بود، مبارزه خواهد کرد.
ترس از چین نیروی قدرتمندی است، اما ممکن است به اندازه کافی قدرتمند نباشد که شکاف های زیادی را که در ائتلاف ضد چینی در حال ظهور وجود دارد، مرتفع کند.
اگر آن ائتلاف نتواند نظم بینالمللی خود را مستحکم کند، آنگاه جهان بهطور پیوسته به سمت هرج و مرج خواهد رفت، مبارزهای میان قدرتهای سرکش و بلوکهای منطقهای که در آن قویها هر کاری که میتوانند انجام میدهند و ضعیفها از آنچه باید رنج میبرند.
برخی از محققان تصور میکنند - یا امیدوارند - که یک جهان نامنظم به تنهایی خودش را سر و سامان دهد، که قدرتهای بزرگ حوزههای نفوذ پایداری را ایجاد کنند و از تضاد اجتناب کنند یا اینکه گسترش تجارت بینالمللی و ایدههای روشنگرانه به طور طبیعی صلح و رفاه جهانی را حفظ کند. اما صلح و رفاه غیرطبیعی است. وقتی به دست میآیند، نتیجه همکاری پایدار بین قدرتهای بزرگ - یعنی نظم بینالمللی - است.
مضاعفسازی دموکراسی
تاریخ نشان میدهد که دورههای چندقطبی سیال، صرفنظر از ایدههای درخشان یا فناوریهای پیشرفتهای که در آن زمان در جریان بود، معمولاً به فاجعه ختم میشوند. اواخر قرن هجدهم جهان شاهد اوج روشنگری در اروپا بود، درست قبل از اینکه این قاره در جهنم جنگهای ناپلئونی فرو رود. در آغاز قرن بیستم، تیزبین ترین ذهن های جهان پایان قدرت های بزرگ را پیش بینی کردند.
تعاملاتی چون راهآهن، کابلهای تلگراف و کشتیهای بخار کشورها را به هم نزدیکتر میکردند. واقعیت غم انگیز و متناقض این است که دستورات بین المللی برای جلوگیری از هرج و مرج حیاتی هستند، با این حال آنها معمولاً فقط در دوره های رقابت قدرت های بزرگ ظاهر می شوند. رقابت با چین برای ایالات متحده و متحدانش مملو از خطر است، اما ممکن است تنها راه برای جلوگیری از خطرات بزرگتر باشد.
برای ساختن آینده ای بهتر، ایالات متحده و متحدانش باید دید روشنگرانه تری نسبت به منافع خود نسبت به آنچه در دوران جنگ سرد داشتند، داشته باشند. در آن زمان، منافع اقتصادی آنها به خوبی با منافع ژئوپلیتیکی آنها هماهنگ بود. طمع، به سادگی اگر هیچ چیز دیگری نباشد، میتواند دولتهای سرمایهداری را وادار کند که با هم متحد شوند تا از مالکیت خصوصی در برابر هجوم کمونیستی محافظت کنند.
اما اکنون انتخاب چندان ساده نیست، زیرا ایستادگی در برابر چین هزینه های اقتصادی قابل توجهی به خصوص در کوتاه مدت به همراه خواهد داشت. این هزینهها ممکن است در مقایسه با هزینههای بلندمدت تجارت معمول با پکن کمرنگ باشد - تخمین زده میشود که جاسوسی چین به تنهایی ایالات متحده را از چیزی بین 200 تا 600 میلیارد دلار در سال محروم کند، فارغ از معضلات اخلاقی و خطرات ژئوپلیتیکی همکاری با یک رژیم توتالیتر سرکوبگر با جاه طلبی های بدخواهانه. با این حال، توانایی انجام چنین محاسبات روشنگرانهای به نفع مقابله با چین ممکن است فراتر از ظرفیت هر کشوری باشد، به ویژه کشورهای دچار قطبیدگی مانند ایالات متحده و بسیاری از متحدان دموکراتیک آن.
اگر امیدی وجود دارد، در تعهد مجدد به ارزش های دموکراتیک نهفته است. ایالات متحده و متحدانش آرمان مشترکی برای نظم بین المللی مبتنی بر اصول دموکراتیک و مندرج در توافقنامهها و قوانین بین المللی دارند. هسته چنین نظمی در بوته رقابت با چین شکل میگیرد و میتواند در روشنفکرانهترین نظمی که جهان تا به حال دیده است ساخته شود - یک دنیای آزاد واقعی.
اما برای رسیدن به آنجا، ایالات متحده و متحدانش باید رقابت با چین را در آغوش بگیرند و با هم در یک مبارزه طولانی دیگر در گرگومیش، به پیش حرکت کنند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
پاسخ قاطع ایران به قطعنامه شورای حکام/ راهاندازی سانتریفیوژهای پیشرفته
-
هشدار اکونومیست درباره درباره ورود «ماسک» به سیاست: خطر ظهور الیگارشی فاسد در آمریکا
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
بازار سهام این هفته مثبت خواهد بود؟
-
لحظه تعیین کننده جنگ؛ چگونه پوتین از خط قرمز دکترین بازدارندگی جنگ سرد عبور کرد؟
-
جزئیات مهم از انتقال الکترونیکی سهام عدالت متوفیان به وراث