دیالکتیک مداوم نظم جهانی جدید
پیام کلیدی اجلاس استراتژیک خاورمیانه
اکوایران: اجلاس اخیر ابوظبی ظهور نظم جهانی نوین با پیامدهای ژئواستراتژیک عظیم را تأیید می کند.
به گزارش اکوایران، سفر اخیر شی جینپینگ، رئیسجمهور چین به عربستان و استقبال خیرهکننده مقامات سعودی از او، از نگاه بسیاری از تحلیلگران از نشانه های تغییر در نظم جهانی و به هم خوردن توازن قوا در سطح بینالمللی دارد. با این همه برگزاری اجلاس بینالمللی استراتژیک در ابوظبی در فاصله یک هفته پیش از آن نیز حائز پیامهای مهمی برای این مسئله بود. مارکو کانلوس، تحلیلگر مسائل منطقهای با انتشار یادداشتی در پایگاه میدلایست آی این موضوع را بررسی کرده است.
پیام کلیدی اجلاس استراتژیک
همچنان برای امنیت خود به ایالات متحده تکیه می کنیم، اما مایلیم روابط اقتصادی و تجاری عادی با سایر کشورها نیز داشته باشیم؛ این در اصل پیامی کلیدی است که انور قرقاش، مشاور ارشد محمد بن زاید، رهبر امارات، در جریان اجلاس استراتژیک اخیر ابوظبی بیان کرد.
این اجلاس یک نشست استراتژیک سالانه است که توسط مرکز سیاست امارات سازماندهی میشود. آخرین نشست دو ویژگی اصلی داشت: برجسته کردن پویایی موجود در مورد نظم جهانی جدیدی که باید جایگزین نظم کنونی تحت رهبری ایالات متحده شود و یا حداقل یکپارچه شود؛ و چارچوببندی بحث به دور از شرایط متداول روشنفکری غربی.
بنابراین بحث در موضوعات مختلفی با مشارکت کارشناسان از هر قاره امکان پذیر بود: جنگ در اوکراین؛ چشم انداز ایالات متحده در جهان؛ نقش اروپا، چین و کشورهای خاورمیانه؛ ژئواکونومیک رقابت استراتژیک متمرکز بر غذا و تغییرات آب و هوایی؛ ژئواستراتژی انتقال انرژی؛ و مسابقه برای هژمونی در حوزه دیجیتال.
دیالکتیک مداوم نظم جهانی جدید
پیام ارسال شده توسط کشور میزبان به نوعی دلالت بر دیالکتیک مداوم نظم جهانی جدید دارد که با سادهسازی بیش از حد، می توان آن را به عنوان غرب جهانی (Global West) در برابر بقیه جهان (The Global Rest) تلقی کرد.
جبهه اول شامل دموکراسی های غربی همسو با ایالات متحده و سازماندهی شده در سه گانه معروف G7، ناتو و اتحادیه اروپا است. جبهه دوم، شامل بخشی از جنوب جهانی است که شامل کشورهایی میشود که به طور دیدگاهها و روایت های جهان غربی را قبول نمیکنند -یا حداقل ترجیح میدهند مجبور به پذیرش آن نشوند.
«بقیه جهان» چیزی شبیه به ویرایش مجدد جنبش غیرمتعهدها در دهه 1960 و 1970 است، با این تفاوت که در آن زمان، سیستم جهانی پیکربندی دوقطبی داشت: ایالات متحده در مقابل اتحاد جماهیر شوروی. وضعیت قرن بیست و یکم بیشتر کالیدوسکوپیک (وسیلهای است شامل دایرهای از آینهها و اشیای رنگی و نامتصل همچون تیله، مهره، خردهشیشه و تکه کاغذ که بازتاب نور به آنها الگوهای رنگارنگی را پدید میآورد) است. این جبهه بیشتر با دیدگاههای روسی و چینی ابراز میشوند.
نقطه عطف تاریخ
غرب جهانی لحظه کنونی را نقطه عطف تاریخ میداند، جایی که دموکراسیها باید برای مقاومت در برابر حمله حکومتهای خودکامه بسیج شوند و روسیه و چین نقش شرور اصلی را بازی میکنند. تلاشی دیوانهوار برای همسو کردن هر چه بیشتر کشورها در پشت سیاستی وجود دارد که هدف آن منزوی کردن اولی و رقابت با دومی و/یا مهار آن است. اما این سیاست، تا کنون، ناموفق بوده است.
«بقیه جهان» از تشدید تنش نظامی در اوکراین و تایوان همراه با پیامدهای اقتصادی گسترده این تنشها که میتواند رشد جهانی را به خطر بیاندازد، به ویژه پس از اختلال شدید ناشی از همهگیری کووید-19، هراس دارد. این نگرش مدعیست که بر اساس خصومت نسبت به غرب جهانی شکل نگرفته، بلکه صرفاً بر اساس میل به غرق نشدن در چیزی که به نظر می رسد یک مارپیچ غیرقابل کنترل است، ایجاد شده است.
از دیدگاه آنها، غرب جهانی نمیخواهد از پیشتازی چندصد ساله خود دست بکشد، و این امر آن را به شدت نسبت به نظم جهانی چندقطبی بدبین میکند. به نوبه خود، غرب جهانی هنوز در تلاش برای درک (یا پذیرش) موقعیت آنها است. این ممکن است یک شکاف شناختی باشد، اما میتواند تأثیر شدیدی بر پویایی قدرت جهانی داشته باشد.
اولاً، دیگر نمیتوان بدیهی دانست که بیشتر آنچه غرب جهانی به عنوان مشکل یا چالش درک میکند، باید به عنوان «بقیه جهان» تلقی شود. به مدت شش دهه، رهایی بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی از استعمار غربی مشروط به نگرشی بود که هنوز جهان را از طریق منشورهای فکری غرب ارزیابی می کرد
بسیاری از «بقیه جهان» جنگ در اوکراین را متفاوت ارزیابی میکنند. این کشورها نسبت به تهاجم روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل ابراز تأسف کرد (ولی محکوم نکرد). همچنین به تحریم های غرب علیه مسکو نپیوست. بنابراین، کافی است که دو سمت اقیانوس اطلس را وادار کنیم تا برخی از مفروضات خود را مرور کنند.
ثانیاً، شکی نیست که حمایت از حقوق بشر و احترام به قوانین بینالمللی باید از اولویتهای جهانی باشد. با این حال، بخش بزرگی از «بقیه جهان»، موضوع اول را به عنوان موضوعی میبیند که توسط دولتهای غربی برای منافع سیاسی خاص مورد استفاده قرار میگیرد، و دومی را به عنوان نمونهای واضح از این که چگونه غرب جهانی شکاف بین اصول و شیوههای خود را پر میکند.
ثالثاً، سلطه مالی غرب جهانی با افزایش نارضایتی همراه است. استفاده مکرر از سلاح دلار و کنار گذاشتن برخی کشورها از مدار مالی جهانی ناعادلانه تلقی میشود. جایگزینهایی برای سیستم سوئیفت تحت کنترل غرب برای تراکنش های مالی و دلار آمریکا برای مبادلات تجاری در نظر گرفته شده است. در حالی که این تلاشها هنوز در مرحله جنینی و به دور از قطعیت است، اما نشان دهنده یک ناآرامی گسترده و فزاینده است.
به سادگی میتوان نتیجه گرفت که چنین مواضعی فقدان همدلی با رنج مردم اوکراین، سوابق شرمآور حقوقبشر در داخل واقتدارگرایی را با یک نمایش ضدآمریکایی یا غربستیز میکند. اما ماجرا فقط همین نیست.
دردهای تولد نظم نوین جهانی
آخرین اجلاس استراتژیک ابوظبی منعکسکننده این روحیه و همچنین تجدیدنظرطلبی روسیه، اعتماد بیش از حد آمریکا، آرامش چینیها، سردرگمی اروپاییها و مهمتر از همه، یک اشتباه محاسباتی در مورد انتقال انرژی بود. محققانی که نزدیک به ولادیمیر پوتین به شمار میروند، بر تجدیدنظرطلبی روسیه تاکید کردند، اما همچنین به اشتباه محاسباتی در مورد اوکراین اذعان کردند و اظهار داشتند که مسکو تصمیم آگاهانهای اتخاذ کرده که به عنوان «قلعه روسیه»، دور از غرب جهانی، حداقل برای یک دهه آینده، خود را منزوی کند.
اعضای میزگرد آمریکایی به وضوح از نتایج انتخابات میاندورهای ایالات متحده آسوده شدند که نشاندهنده اعتماد مجدد بود. موج قرمز مورد انتظار محقق نشد، و بنابراین، این پیام را به دنبال داشت که سیاست خارجی ایالات متحده نباید تغییر کند. یکی از اعضای میزگرد با افتخار تأیید کرد که جهان تکقطبی و استثناگرایی همچنان ستاره قطبی سیاست خارجی واشنگتن خواهد بود.
اعضای میزگرد اروپایی معمای سخت بین درد اقتصادی سنگین ناشی از پیامدهای تحریمها علیه روسیه و لزوم احترام به ارزشهای مشترک یورو-آتلانتیک را که مستلزم مجازات مسکو و حمایت از کییف است، نشان دادند. این معضل هزینه هنگفتی را به اقتصاد اروپا تحمیل می کند.
کارشناسان چینی در این میان آرامش و اعتماد به نفس خود را نشان دادند. آنها این تصور واضح را ایجاد کردند که زمان به نفع آنهاست، البته با در نظر گرفتن تعداد زیاد کشورهایی که از نظر اقتصاد جهانی و زنجیره تامین نسبی به آنها وابستهاند، حتی بدون در نظر گرفتن پیشرفتهای نظامیشان.
با این حال، نگرانکنندهترین پیام از سوی برخی از کارشناسان انرژی صادر شد که معتقد بودند بحران انرژی یک سال قبل از جنگ در اوکراین آغاز شده و سیاستهای عجولانه برای تسریع انتقال سبز به آن دامن زده است. سرمایهگذاری بیش از حد از سوختهای فسیلی باعث ایجاد شکافی میشود که انرژیهای تجدیدپذیر نمیتوانند به سرعت آن را پر کنند. جنگ در اوکراین و تحریمها علیه روسیه این بحران را پیچیدهتر میکند و سقف قیمت نفت تنها آن را تشدید میکند.
نتیجه غم انگیز این است که حرکت بیپروای پوتین، انتقال انرژی اروپا را برای سال ها به تعویق انداخت - و نفت و گاز، حداقل برای مدتی، همچنان با دردهای تولد نظم نوین جهانی همراه خواهد بود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
زنگ خطر برای دریای خزر/ کاهش تراز آب و پیامدهای آن
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق