دو حقیقت جنوب قفقاز
چرا مذاکره صلح بین ارمنستان و آذربایجان اینقدر دشوار است؟
اکوایران: مرزهای داخلی بین جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی که پس از فروپاشی کمونیسم به مرزهای بینالمللی بین دولتهای مستقل تبدیل شدند، اغلب غیرطبیعی هستند. آنها ناشی از دیکتههای رهبران «تفرقهانداز» مسکو هستند که گاه عمداً نقشه قومی موجود را به هم میریختند.
به گزارش اکوایران، نخستوزیر ارمنستان اخیراً در مذاکرات صلح با آذربایجان، امتیازی تاریخی داد. نیکول پاشینیان با چشمپوشی از هر ادعایی مبنی بر مشروعیت حق تعیین سرنوشت قره باغ کوهستانی، ممکن است در نگاه غربیها به عنوان یک مرد صلح طلب امتیاز کسب کند – اما داستان بزرگتر و دور از پایان است.
وزیر خارجه سابق ارمنستان، زهراب مناتسکانیان در یادداشتی در نیوزویک گفت که اگر غرب میخواهد از بیثباتی بیشتر در فضای پس از شوروی جلوگیری کند، باید اطمینان حاصل کند که هرگونه توافقی در جنوب قفقاز، مستقیماً به نیازهای 120،000 ارمنی در قرهباغ کوهستانی پاسخ میدهد. در غیر این صورت، خشونت ممکن است در هر صورت ادامه یابد.
واقعیت اوضاع میتواند برای ناظران گیجکننده باشد، حتی آنهایی که دوستان خوشنیت غربی هستند. آنها در آرزوی کاهش تنشها و امید به از بین رفتن درگیریها، دو حقیقت اصلی را نادیده میگیرند که مشکلات را در منطقه ما ایجاد کرده است.
تفرقهاندازی مسکو
حقیقت اول این است که مرزهای داخلی بین جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی که پس از فروپاشی کمونیسم به مرزهای بینالمللی بین دولتهای مستقل تبدیل شدند، اغلب غیرطبیعی هستند. آنها ناشی از دیکتههای رهبران «تفرقهانداز» مسکو هستند که گاه عمداً نقشه قومی موجود را به هم میریختند.
به این ترتیب بود که بسیاری از ارامنه در آذربایجان قرار گرفتند، کشوری که اساساً یک قرن پیش اختراع شد. در همین حال، ارمنستان کوچک امروزی تنها کسری از میراث تاریخی هزاران سال پیش خود است.
با وجود این، ارمنیها به خوبی درک میکنند که در دنیای امروز تحمل کمی برای الحاقگرایی وجود دارد. به جای آن تمایل گسترده پایتختهای بزرگ این است که نقشه جهان تا حد زیادی به همین شکلی که هست باقی بماند – بدون دستکاری «قبایل متخاصم با نارضایتیهای باستانی.»
چنین انتظاری حتی زمانی که بسیاری از اعضای قومیت یک دولت-ملت در کشورهای همسایه گیر میافتند، باقی میماند، همانطور که نمونه های متعددی در اروپای امروزی نشان داده است.
این امر ما را به حقیقت دومی میرساند که بسیاری در مورد منطقه ما درک نمیکنند: ارمنیها این امکان را ندارند که بپذیرند که زندگی به عنوان شهروندان برابر در آذربایجان هم قابل قبول است. این یک استثنا است.
سؤ استفادههای علیاف
حکومت دزدسالار آذربایجان، تحت رهبری رژیم سلسلهی علیاف برای بیش از 50 سال، از جمله در سه دهه پس از استقلال، حتی برای آذربایجانیها هم یک مشکل بوده است، اما برای «اقلیت» ارمنی یک تهدید واقعی است.
هر رژیم دیکتاتوری برای منحرف کردن حواس مردمش از سوء استفاده هایی که بر آنها تحمیل میکند، به یک «لولو خرخره» نیاز دارد و برای خانواده علی اف، این ارمنستان و ارمنیها هستند. نگرش اجحاف آمیز دولت او نسبت به ارامنه در گذشته بارها بیان شده است. از ماه دسامبر، ارامنه در قره باغ کوهستانی تحت محاصرهای بیرحمانه قرار گرفتهاند.
آنها شش ماه است که در محاصره کامل و بحرانهای انسانی متعاقب آن زندگی میکنند. ارمنیهای قره باغ با قطع برق و گاز و حضور تهدید آمیز آذربایجانیهای مهاجم در کریدور لاچین مواجهاند، که تنها راه آنها به بقیه جهان است.
فشار بین المللی باید بر باکو اعمال شود تا اگر جهان -و در واقع اگر ارمنستان– از آذربایجان غافل شود، از کشتارها و پاکسازی قومی که در راه است، جلوگیری شود.
درک عملگرایانه مبنی بر اینکه تغییر مرزها بعید است، در هسته اصلی بیانیه پاشینیان قرار دارد، که مطمئناً اگرچه مهم است، امّا چندان جدید نیست.
امتیاز پاشینیان
این بیانیه که در روزهای اخیر و در بحبوحه مذاکرات صلح با باکو مطرح شد، میتواند به عنوان یک امتیاز تلقی شود- به طوری که ترجیح داده می شود که امتیازی در قبال آن گرفته شود، مانند تضمینهای محکم و ملموس برای حمایت از مصونیت ارضی ارمنستان.
اما در عین حال، در تاریخ اخیر، ارمنستان واقعاً به طور مستقیم خواستار کنترل بر قره باغ کوهستانی نشده است و همیشه مراقب بوده است که این منطقه به عنوان یک طرف سوم در نظر گرفته شود.
اما ارمنستان مطمئناً متوجه شده است که موجودیت این طرف سوم در خطر است. به همین دلیل بود که هنگام شورش مردم در قره باغ کوهستانی ، حتی در زمان اتحاد جماهیر شوروی، از آنها حمایت کرد و به همین دلیل بود که در جنگ اوایل دهه 1990 که منجر به یک حکومت خودمختار در قره باغ کوهستانی شد، از آنها حمایت کرد.
این ادراکات بود که چند سال پیش باعث اقدامات من به عنوان وزیر امور خارجه شد، زمانی که مستقیماً درگیر مذاکراتی بودم که هدف آن حصول توافقی پایدار در مورد این موضوعات بود.
علی اف در آن زمان وانمود کرد که ممکن است با نتیجه یک رفراندوم استقلال در قره باغ کوهستانی موافقت کند، تنها به شرطی که چند دهه بعد، پس از دوره او اجرایی شود. البته با حمله آذربایجان در پاییز 2020، تاریخ به سمت دیگری رفت. اما واقعیت زیربنایی تغییر نکرده است.
برای بازیگران کلیدی بین المللی امروز، چنین استقلال متأخری احتمالاً خارج از میز است. اما من ارزیابی میکنم که خودگردانی باید امکان پذیر باشد. علیاف میخواهد دستاوردهای خود در جنگ را، در حالی که خاطرات پیروزیاش تازه است، دائمی کند – و ممکن است برای انجام آن، دست به برخی امتیازدهیها بزند.
جهان باید برای این سناریو فشار بیاورد و چوب بزرگی را تکان دهد. باید برای آذربایجان روشن کند که این بهای تهدیدها و خشونت آنها و همچنین استبداد محض رژیم علیاف است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
چرا غرب از گروسی ناامید شد؟/ واکنش تهران به صدور قطعنامه احتمالی چه خواهد بود؟
-
تحلیل بازار خودرو در هفتهای که گذشت/ میلیاردر سوارهای زاغهنشین