سخنان دژپسند تکیه داده به صندلی وزارت با دژپسند نشسته بر کرسی دانشگاه فرق دارد. ایا به جای خطاهای سیاسی وقت آن نرسیده که آقای وزیر حقایق اقتصادی را بیان کند؟

 

ضد و نقیض های آماری

غلط بودن آمارها، این نخستین چیزی بود که داد آقای وزیر را درآورد. دژپسند آمار وام های منتشرشده توسط بانک مرکزی که به کارگزاری ها اعطا شده بود را شوخی خواند، بنابر آمارهای بانک مرکزی در ۱۰ ماهه ابتدای سال ۹۹ سیستم بانکی کشور یک هزار و ۳۹۶ هزار میلیارد تومان  تسهیلات پرداخت کرده که از این میزان ۱۷۶ هزار میلیارد تومان معادل ۱۲ درصد به کارگزاری‌ها اعطا شده است اما آماری که از زبان دژپسند مطرح شدچیز دیگری بود: ۱۴ هزار میلیارد تومان. اختلاف فاحش ۱۶۲ هزارمیلیاردی. چه کسی راست میگوید؟ وزیر اقتصاد؟ یا بانک مرکزی؟ یادمان باشد که مرجع آماری در این حوزه، بانک مرکزی است. اگر تشکیکی وجود دارد پس به سایر آمارها چرا باید اعتماد کرد؟

منشا تورم در اقتصاد ایران از زبان وزیر

دژپسند همچنین معتقد است منشا تورم در اقتصاد ایران ناشی از کانال فشار هزینه است. اما این به چه معناست؟ تورم فشار هزینه روایتی از تورم است که افزایش در سطح قیمت‌ها را به اضافه‌شدن هزینه‌های تولید نظیر افزایش قیمت انرژی، کاهش ارزش پول ملی، دستمزد و... منتسب می‌کند. به این ترتیب افزایش قیمت نهاده‌های کلیدی تولید، به یک افزایش سراسری در سطح قیمت‌ها منتهی می‌شود همین دلیلی است که وزیر بالا بودن نرخ سود بانکی را مخل کار اقتصادی بداند. اما دو پرسش مطرح می شود نخست؛ آیا هزینه های تولید فقط نرخ سود بانکی است؟ پرسش دیگر آنکه آیا تورم با منشا هزینه، عامل اصلی ایجاد تورم در ایران است یا بخشی از آن است؟ آمارهای نیمه دوم دهه ۸۰ چیز دیگری میگوید، در حالی که تورم کاهش یافته بود و نرخ سود هم اندک بود اما بازهم خبری از رشد اقتصادی و شکوفایی تولید نبود! پس این گزاره آقای وزیر نیز با واقعیت همخوانی ندارد

حرف های دژپسند؛‌ از دانشگاه تا وزارتخانه

وقتی کسی تورم را ۲۲ درصد هدف‌گذاری می‌کند نمی‌تواند نرخ سود بالای ۲۲ درصد تعیین کند، حرفی که از زبان وزیر بیرون آمد با درس های اقتصادی که در کلاس های دانشگاه درس میدهد مغایر است، اصل تیلور بیان می کند که تغییر نرخ بهره اسمی در مقابل تغییر تورم باید به نسبت بیش از یک باشد. در غیر این صورت، زمانی که تورم افزایش پیدا می کند نرخ بهره حقیقی کاهش پیدا می کند که همین امر باعث ناکارایی سیاست پولی در کنترل تورم خواهد بود.

سخنان دژپسند تکیه داده به صندلی وزارت با دژپسند نشسته بر کرسی دانشگاه فرق دارد. ایا به جای خطاهای سیاسی وقت آن نرسیده که آقای وزیر حقایق اقتصادی را بیان کند؟