در پی بالاگرفتن جرائم و مشکلاتی موسسات مالی غیرمجاز –به‌عبارت درست‌تر موسسات مالی که زیرنظر بانک مرکزی نبودند–، تلاش برای مهار آن‌ها آغاز شد. از آن‌جایی که این موسسات موفق شده بودند انبوهی از صاحبان سرمایه خرد را جذب کنند، مساله به یک چالش ملی تبدیل شده بود.

البته همان‌طور که سیف در بخش‌های دیگر این گفت‌وگو توضیح می‌دهد، پای صاحبان قدرت و ثروت در میان بود و آن‌ها موفق شده بودند خودشان را پشت مردم عادی قایم کنند. در هر صورت ماجرا به‌گونه‌ای جلو رفت که در نیمه اول دهه ۹۰ تظاهرات‌های سپرده‌گذاران این موسسات شایع و فراگیر بود.

نکته اینجاست که در ایران تظاهرات‌های بدون مجوز و اعتراضی اتفاق متداولی نیست. اتفاق نامتعارف دیگر در خصوص این موسسات و صندوق‌ها به شعارهایی برمی‌گشت که در برخی از اعتراضات سر داده می‌شد. یکی از این شعارها «مرگ بر سیف» بود. به رسمیت‌شناختن حق اعتراض موضوعی است که البته در کلام مورد تایید همه است، اما نکته اینجاست که در فضای سیاسی ایران این اتفاقات خلاف رویه مرسوم بود و این دقیقا همان نکته قابل توجه بود.

حتی موضوع از این هم فراتر بود. فارغ از تهدیدهای دائم مقامات بانک مرکزی، یک بار معترضین به مراسم ترحیم پدر مدیرکل معاونت نظارت بانک مرکزی حمل کردند و آن را بهم ریختند. خلاصه آن‌که در موضوع موسسات مالی غیرمجاز، از هر طریقی فشار ایجاد شد و نتیجه هم شد آن چه شد.

کامل این گفت‌وگو را اینجا ببینید: