به گزارش اکوایران، زیاد طول نکشید. چند روز پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات، رهبران اسرائیل تا خود بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، در مورد نیات خود برای سرزمین‌های فلسطینی شفاف‌تر شدند: اشغال دائمی، همراه با الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری که به صورت غیرقانونی در آن‌ها ساکن شده‌اند. یا به عبارت توییت شده ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی افراطی راست اسرائیل: «بله».

سرمستی تل‌آویو از پرواز شاهین‌های واشنگتن

به نوشته بلومبرگ، درک این شادی کار سختی نیست. برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، نه فقط بن گویر، خاطرات دوره اول ترامپ خاطره‌های خوبی است. او توافق هسته‌ای با ایران را که خیلی‌ها عمیقاً به آن بی‌اعتماد بودند، از بین برد. او همچنین قدس را به عنوان پایتخت و بلندی‌های جولان اشغالی را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناخت.

اما برای امیدهای کابینه اسرائیل مهم‌تر از حتی این خاطرات خوشحال کننده این واقعیت است که هر انتصابی که رئیس جمهور منتخب آمریکا تا کنون در تیم سیاست خارجی خود انجام داده است یا یک شاهین ایران [کنایه از رویکردهای تندرو] است، یا از حامیان سرسخت اسرائیل. (یا در واقع یک اسرائیل بزرگتر) یا هر دو.

با این حال، احمقانه است که بگوییم دقیقاً می‌دانیم ترامپ در چهار سال آینده چه خواهد کرد. در نهایت، او تصمیم گیرنده اصلی است. وقایع، همراه با درک او از منافع - منافع خودش بعد از آن منافع ایالات متحده – انتخاب‌های او را تعیین خواهد کرد. و بعید است که آن تصمیمات آسان باشند.

برای یک چیز، کار ترامپ احتمالاً این بار برای راضی نگه داشتن دوستان خود در اسرائیل و هم کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار دشوارتر خواهد بود. مورد دیگر، اهداف او برای پایان دادن به جنگ‌ها و بستن قراردادها ممکن است همیشه با اسرائیل هم‌سو نباشد. این مشکل کم‌تری برای لبنان است، جایی که سوال در مورد عقب نشینی اسرائیل همیشه «چه زمانی» بود، نه «آیا»؛ البته با فرض صحت گزارش روز چهارشنبه نیویورک تایمز مبنی بر اینکه اسرائیل در حال حاضر با عجله به دنبال توافق آتش بس به عنوان هدیه قبل از تحلیف به ترامپ است.

جهان اساساً تغییر کرده است

با این حال، جهان از سال 2020 به‌طور اساسی تغییر کرده است - قبل از حمله روسیه به اوکراین، قبل از حمله حماس در 7 اکتبر 2023 به اسرائیل و قبل از اینکه حوثی‌ها قدرت خود را برای مختل کردن کشتی‌رانی جهانی از جایگاهی در سواحل یمن نشان دهند.

ایران نیز دیگر در سطح بین المللی منزوی نیست. امروز روابط نظامی عمیقی با روسیه دارد که به نوبه خود برای اتحاد رو به رشد با کره شمالی و چین کار می‌کند. ادعا شده مسکو برای حوثی‌ها سامانه دفاع هوایی ارسال کرده است. سیاست خارجی همیشه یک بازی شطرنج پیچیده بود. اما با بیشتر شدن طرف‌های اصلی درگیر، باید در مقابل حریفان بیشتری بازی کرد، روی چندین تخته.

ایران روسیه

این به ویژه در خاورمیانه صدق می‌کند، جایی که خشم مردمی نسبت به وضعیت اسفبار فلسطینیان در غزه محدودیت‌های واقعی را برای رهبران عرب ایجاد کرده است. در عین حال، موفقیت نظامی اسرائیل در غزه، لبنان و ایران تصورات از تهدید را تغییر داده است. ایران و محور مقاومتش تا حدودی تضعیف مادی شده‌اند.

به همین ترتیب رهبران عرب و ترکیه مواضع عمومی خود را از زمان انتخابات آمریکا روشن کرده‌اند. روز دوشنبه، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، عملیات نظامی اسرائیل در غزه را «نسل‌کشی دسته‌جمعی» خواند، اصطلاحی که قبلاً از آن اجتناب می‌کرد. وی همچنین نسبت به هرگونه حمله بیشتر علیه ایران هشدار داد.

این همان جمهوری اسلامی ایران است که در سال 2017، بن سلمان [به صورتی گستاخانه] آن را با آلمان نازی مقایسه کرد. در آن زمان، عربستان سعودی درگیر یک جنگ نیابتی علیه حوثی‌ها در یمن تحت حمایت ایران بود. دو سال بعد امکان نابودی دارایی‌های نفتی عربستان ثابت شد. اما بن سلمان از آن زمان مداخله نظامی پادشاهی در یمن را پایان داد و روابط دیپلماتیک با تهران را احیا کرد.

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه روز چهارشنبه گفت کشورش تمام روابط خود را با اسرائیل قطع کرده است. اردوغان هرگز فرصتی را از دست نمی‌دهد تا در مورد نارضایتی مسلمانان از اسرائیل صحبت کند، با این حال او تا کنون از قطع روابط خودداری کرده بود. همه این‌ها سیگنال‌های روشنی از سوی رهبران دوست ترامپ است که نشان می‌دهد حاضر نیستند بخشی از سیاست‌های حداکثری اسرائیل باشند.

وقتی نمی‌توان همه چیز را داشت!

البته، آن‌چه سیاستمداران در صحنه عمومی می‌گویند اغلب راهنمای ضعیفی برای برنامه‌های واقعی آن‌ها است. به عنوان مثال، رهبران عرب ممکن است اسرائیل را در مورد غزه محکوم کرده باشند، اما از اینکه دیدند حماس و حزب الله آسیب دیده‌اند خوشحال هستند و طرف‌ها توافقنامه ابراهیم برای عادی سازی روابط با اسرائیل را که در دوره قبلی ترامپ امضا شده بود، خاتمه نداده‌اند. آن‌ها حتی بی سر و صدا به اسرائیل کمک کردند تا از خود در برابر حملات موشکی ایران دفاع کند.

پیمان ابراهیم

فلور حسن ناهوم، معاون شهردار بیت المقدس و فرستاده ویژه برای نوآوری در وزارت خارجه اسرائیل، با یادآوری منشاء توافقات، گفت: «یک عنصر کلی تئاتری در این امر وجود دارد».

سال 2019 نتانیاهو اعلام کرده بود که قصد دارد دره اردن را الحاق کند، منطقه‌ای که حدود 22 درصد از کرانه باختری را تشکیل می‌دهد. او گفت که از حمایت ایالات متحده برای این اقدام برخوردار است، اما با اعتراض بین المللی، دولت ترامپ، اسرائیل را متقاعد کرد که از این طرح دست بردارد. در مقابل، نتانیاهو از امارات متحده عربی برای عادی سازی رسمی روابط موافقت گرفت. بحرین، سودان و مراکش نیز به امارات پیوستند. عربستان سعودی قرار بود قراردادی پر پیامدتر را امضا کند تا زمانی که حماس با حمله 7 اکتبر خود، و پاسخ اجتناب ناپذیر اسرائیل پس از آن، این احتمال را از بین برد.

حسن ناهوم می‌گوید که عربستان سعودی در نهایت با ترامپ در مورد اسرائیل توپ بازی می‌کند، زیرا پادشاهی «به یک چیز علاقه‌مند است: یک پیمان دفاعی با آمریکا تا از آن‌ها محافظت شود». من خیلی مطمئن نیستم این در سال 2020 درست بوده باشد، اما من فکر نمی‌کنم که این دیگر یک انتخاب باینری باشد. تمرکز اصلی بن سلمان اکنون ثباتی است که او برای برنامه چشم انداز 2030 خود برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان و ایجاد شغل به آن نیاز دارد. در همین حال، ایران برای پادشاهی کمتر ترسناک شده است، هر چند که اگر ایران از آستانه هسته‌ای عبور کند، این ممکن است تغییر کند.

یک حمله بزرگ به زیرساخت‌های نفتی یا برنامه هسته‌ای ایران - و انتقام‌جویی علیه دارایی‌های عربستان سعودی و خطوط کشتی‌رانی نفتکش‌ها که احتمالاً به آن منجر می‌شود - اولویت اصلی جدید بن سلمان را به خطر می‌اندازد. و اگرچه ممکن است او چندان به فلسطینی‌ها اهمیتی ندهد، ولی پدرش، ملک سلمان بن عبدالعزیز، به آن اهمیت می‌دهد. اکثر سعودی‌های دیگر نیز همین‌طور هستند. این می‌تواند همکاری با اسرائیل را محدود کند.

ترامپ ممکن است دوباره بتواند همه این‌ها را با نوعی معامله تراکنشی که در مورد توافق ابراهیم موفقیت آمیز بود، جمع کند. اما اگر چنین باشد، نتانیاهو دوباره نمی‌تواند همه چیز را داشته باشد: الحاق و اشغال سرزمین‌های فلسطینی، حمایت از حمله قاطع به ایران و ادغام با جهان عرب.