توافق در محیط استراتژیک تازه؛ نقشه تهران برای بازگشت دوباره حزبالله به میدان
اکوایران: برخی به این نکته اشاره کنند که مکانیزم نظارتی جدید و قویتری که به عهده ایالات متحده و فرانسه قرار گرفته، احتمال بازگشت جنگ در لبنان را کاهش میدهد. این دیپلماسی میتواند در حمایت از توافق مفید باشد، اما احتمالاً عامل تعیینکننده یا متحولکنندهای نخواهد بود.
به گزارش اکوایران، حال که گردوغبار آتشبس بین حزبالله و اسرائیل فرو نشسته، ضروری است که بپرسیم آیا این توافق ماندگار خواهد بود؟ باید پذیرفت که قبلاً هم در چنین شرایطی بودهایم.
به نوشته بلال صعب، تحلیلگر مسائل منطقهای، برای وبگاه اندیشکده چتمهاوس، در سال ۲۰۰۶، حزبالله و اسرائیل به مدت بیش از یک ماه، به دلایلی که تفاوت چندانی با وضعیت کنونی ندارند، درگیر جنگی شدید بودند. با انجام حملهای مرزی علیه نیروهای اسرائیلی، حزبالله تلاش داشت تا فشار بر حماس که در غزه با اسرائیل میجنگید را کاهش دهد.
این عملیات نتیجه معکوس داد و جنگی ویرانگر به راه انداخت که منجر به کشتهشدن حدود ۱۱۰۰ لبنانی و ۱۶۰ اسرائیلی، آوارگی وسیع و آسیب به زیرساختهای جنوبی لبنان شد. در داخل لبنان، حزبالله شدیداً از سوی بخش عمدهای از جامعه به خاطر تصمیم یکجانبهاش مورد انتقاد قرار گرفت، اما مانند همیشه با استفاده از قدرت نظامی خود از پاسخگویی اجتناب کرد.
قطعنامه ۱۷۰۱
آن زمان، ترکیبی از خستگی نظامی، نبود استراتژی خروج و فشارهای بینالمللی تحت رهبری ایالات متحده جنگ اسرائیل–حزبالله را در ۱۴ آگوست ۲۰۰۶ به پایان رساند. با این حال، هیچ طرح مشخصی برای جلوگیری از وقوع دوباره درگیریها تهیه نشد.
قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل خواستار تمام اقدامات صحیح بود: استقرار نیروهای نظامی لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در جنوب لبنان، عقبنشینی ارتش اسرائیل و حزبالله از آن منطقه و خلعسلاح حزبالله. با این حال، تقریبا هیچ یک از این موارد به تحقق نپیوست.
اسرائیل دائماً حاکمیت و فضای هوایی لبنان را نقض کرد. حزبالله سریعاً خود را مسلح ساخت و زیرساختهای نظامی گستردهای در جنوب لبنان برپا کرد. ارتش لبنان هیچگاه مستقر نشد و نیروهای سازمان ملل تنها مأموریتی نمادین داشتند.
در اصل، آتشبس کنونی تفاوت چندانی با قطعنامه ۱۷۰۱ ندارد. ارتش اسرائیل قرار است از جنوب لبنان عقبنشینی کند و حزبالله نیز نیروها و تسلیحات خود را از منطقه مرزی به حدود ۲۰ مایل شمال رودخانه لیتانی عقب میبرد.
در این مدت، آتشبس ۶۰ روزه برقرار خواهد شد و در این فاصله، ارتش لبنان حدود ۵ هزار نفر به مرز خواهد فرستاد و به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل خواهد پیوست. در این دوره انتقالی، لبنان و اسرائیل با کمک بینالمللی به مذاکرات بر سر مسئله مهم تعیین مرزهای خشکی خواهند پرداخت تا منبع تنش میان دو طرف را از میان بردارند.
تکرار ۲۰۰۶
این شرایط شباهت زیادی به ۲۰۰۶ دارد؛ چرا که حزبالله خلع سلاح نشده و هنوز توان رزمی کافی برای آسیبرساندن به اسرائیل و جلوگیری از بازگشت اسرائیلیها به اراضی اشغالی شمالی را دارد. اسرائیل چراغ سبز ایالات متحده برای حمله به این گروه در هر زمان که لازم بداند را گرفته است. همچنین مشخص نیست که آیا ارتش لبنان و نیروهای سازمان ملل در این دوره جدید مؤثر عمل خواهند کرد یا نه.
این موضوع همچنین به این فرض بستگی دارد که ارتش لبنان حمایت مالی شدیدی که برای استقرار مناسب به آن نیاز دارد را از قدرتهای بینالمللی دوست، از جمله ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا، دریافت کند؛ زیرا دولت لبنان به دلیل بحران اقتصادیش قادر به تأمین منابع مالی لازم نیست.
البته شاید برخی به این نکته اشاره کنند که مکانیزم نظارتی جدید و قویتری که به عهده ایالات متحده و فرانسه قرار گرفته، احتمال بازگشت جنگ را کاهش میدهد. این دیپلماسی میتواند در حمایت از توافق مفید باشد، اما احتمالاً عامل تعیینکننده یا متحولکنندهای نخواهد بود.
در واقع، ساختار دیپلماتیک تقویتشده ۱۷۰۱ دلیل واقعی تفاوت این بار نیست. بلکه محیط استراتژیک به طور قابل توجهی تغییر کرده و عمدتاً به نفع اسرائیل، ناشی از ماشین جنگی بیرحم این رژیم و حمایت تقریباً بیقید و شرط ایالات متحده است. اسرائیل هیچگاه از نیروی نظامی خود به این شکل استفاده نکرده بود و واشنگتن هم هرگز چنین حمایتی بیدریغ از آن نداشته است.
تجدیدنظر در استراتژی منطقهای؟
به ادعای صعب، حزبالله و ایران هرگز قبول نمیکنند، اما آنها یک شکست استراتژیک را تجربه کردهاند. هدف آنها این بود که همه جبهههای منطقهای که ایران در آنها نفوذ داشت را به هم متصل کرده و از طریق آنها، اسرائیل را خسته و فرسوده سازند. اما اسرائیل با استفاده از نیروی نظامی بیرحمانه، در جلوگیری از این اتفاق موفق ظاهر شد.
تا مدتها پیش، شرط حزبالله برای توقف حملاتش این بود که اسرائیل حملات خود علیه حماس را متوقف کند. اما با پذیرش شرایط آتشبس که به طور واضح جنگ لبنان را از جنگ غزه جدا میکند، حزبالله عملاً حماس را رها کرده و به این ترتیب، مقوله وابستگی استراتژیک را کنار گذاشته است؛ حداقل برای حالا.
به ادعای صعب، حزبالله به تنهایی به این نتیجه نرسیده است. تهران زمانی که دید متحدش چگونه توسط اسرائیل در حال آسیب دیدن است، مانند یک مربی خوب در مسابقه بوکس، حوله را به داخل رینگ انداخت تا از فاجعه کامل جلوگیری کند.
البته هیچکدام به این معنا نیست که اسرائیل پیروزی ماندگاری به دست آورده یا ایران نتواند راهی برای بازسازی شبکه محور مقاومت بیابد. اما این بار، با توجه به شدت آسیبهای فیزیکی و روانی که اسرائیل به دشمنان خود وارد کرده، این کار مدت زمان بسیار بیشتری از گذشته خواهد برد. ایران که شدیداً در این ماجرا محتاط است، در مورد واکنش اسرائیل به هر تلاشی برای بازسازی استراتژی منطقهای خود فکر خواهد کرد.
دونالد ترامپ حمایت ایالات متحده از اسرائیل را ادامه خواهد داد، اما این بار در آستانه بازگشت به کاخ سفید، هدف ظاهری خود را پایاندادن به جنگها (به طور مشخص در خاورمیانه و اوکراین) اعلام کرده است. به نظر میرسد او برای تسریع در این رسیدن به این هدف، گسترش پیمان ابراهیم را نشانه گرفته باشد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
آرامش نسبی بر بازار طلا و سکه/ فروش سکه ضرب 1403 متوقف میشود؟
-
مشاور ویژه ترامپ: ترامپ آماده مذاکرات جدی با تهران است
-
سورپرایز غیرمنتظره ریاض برای ترامپ؛ پشت پرده چرخش بزرگ بن سلمان به سوی تهران
-
پشت پرده چرخش بزرگ در کییف؛ زلنسکی مهیای سازش میشود؟
-
معاون زنان رییسجمهور درباره قانون حجاب: دولت میخواهد صدای افرادی باشد که شنیده نشدهاند + فیلم
-
رولت شورشی در شام: قمار خطرناک اردوغان علیه اسد
-
نقشه شوم ترامپ برای کییف؛ تجزیهای هولناک در انتظار اوکراین است؟
-
بازارهای جهانی در التهاب؛ سخنرانی پاول و بحران سیاسی کره جنوبی، سرمایهگذاران را به چالش میکشد
-
پسلرزههای حکومت نظامی ناکام سئول/ رئیسجمهور در آستانه استیضاح، کابینه بر لبه سقوط