به گزارش اکوایران، یکی از مشکلات پیچیده سیاست خارجی که دونالد ترامپ پس از روی کار آمدن در کمتر از دو هفته دیگر با آن روبرو خواهد شد، جمهوری اسلامی ایران است.

به نوشته شورای روابط خارجی، جمهوری اسلامی ایران در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای است، برنامه موشک‌های بالستیک آن به پیشرفت خود ادامه می‌دهد، و ایالات متحده را به عنوان مانع اصلی در مسیر تسلط خود بر خاورمیانه می‌بیند. اما ترامپ چگونه واکنش نشان خواهد داد؟

پاسخ این سؤال ساده است، زیرا ترامپ در مورد برنامه‌های خود ثبات نظر داشته است: او به سیاست «فشار حداکثری» دولت اول خود بازخواهد گشت. این تلاش برای تشدید فشارهای اقتصادی از طریق گسترش تحریم‌های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی و افزایش اجرای تحریم‌های موجود طراحی شده بود. ادعا می‌شد هدف این تحریم‌ها تغییر رژیم نبود، بلکه مجبور کردن تهران به محدود کردن برنامه‌های هسته‌ای و موشک‌های بالستیک و کاهش حمایت از گروه‌های منطقه‌ای که محور مقاومت نامیده می‌شدند، بود.

فشار حداکثری مطمئناً اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد. اما نتوانست تهران را مجبور به بازگشت به میز مذاکره کند. حتی با وجود سقوط اقتصادی و کاهش ذخایر ارزی خارجی، جمهوری اسلامی ایران به برنامه‌های هسته‌ای و موشک‌های بالستیک خود ادامه داد، حمایت خود از گروه‌های منطقه‌ای را گسترش داد و حتی در سال ۲۰۲۰ پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حمله موشکی به یک پایگاه آمریکایی در عراق انجام داد.

دنالد ترامپ

آیا کمپین فشار حداکثری موفق می‌شد اگر دولت بایدن آن را ادامه می‌داد؟ ترامپ این‌طور فکر می‌کند. اما این موضوعی است که مورخان و حامیان سیاسی باید در مورد آن بحث کنند. سؤال کنونی این است که آیا فشار حداکثری در زمینه ژئوپلیتیکی بسیار متفاوت امروز نتیجه خواهد داد؟

شواهد در این زمینه متفاوت هستند. جنگ‌های اسرائیل با حماس و حزب‌الله و سقوط رژیم اسد در سوریه، به موقعیت جممهوری اسلامی در منطقه آسیب وارد کرده است. گروه‌های مورد حمایت ایران کمتر و ضعیف‌تر از شش ماه پیش هستند. در غرب تصور این است که این آسیب‌پذیری، همراه با مشکلات اقتصادی و ناآرامی‌های داخلی، ممکن است دلیلی باشد که وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که ایران به دنبال ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای است.

عباس عراقچی

با این حال، به باور برخی ناظران، یک استراتژی فشار حداکثری نیاز به زمان دارد تا نتیجه دهد. و این زمان ممکن است، حداقل برای برنامه هسته‌ای ایران، کم باشد. ایران پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که دولت اوباما با مذاکره به دست آورده بود، تلاش‌های غنی‌سازی اورانیوم خود را تشدید کرد و بر اساس اکثر تخمین‌ها، اکنون می‌تواند ظرف چند هفته از آستانه هسته‌ای عبور کند.

دیگر قدرت‌های بزرگ نیز سیاست فشار حداکثری را تضعیف خواهند کرد. چین و روسیه هر دو از تحریم‌های موجود ایالات متحده و چندجانبه علیه جمهوری اسلامی طفره رفته یا آن‌ها را نادیده گرفته‌اند. به احتمال زیاد، اکنون نیز به این تحریم‌ها پایبند نخواهند بود، مگر اینکه در ازای آن چیزی مهم از ایالات متحده دریافت کنند. ترامپ ممکن است تمایلی یا توانایی ارائه چنین امتیازی نداشته باشد. اگر تهران باور داشته باشد که پکن و مسکو از آن حمایت می‌کنند، مقاومت به یک استراتژی عملی‌تر تبدیل می‌شود. حتی ممکن است تهران از مذاکرات به‌عنوان راهی برای خرید زمان برای رسیدگی به آسیب‌پذیری‌های خود استفاده کند.

حتی اگر جمهوری اسلامی با حسن نیت وارد مذاکرات شود، تلاش‌های ترامپ ممکن است در تصمیم‌گیری درباره اینکه چه توافقی به اندازه کافی خوب است، با شکست مواجه شود. تنوع ایدئولوژیک تیم او، که متشکل از تندروها و طرفداران سیاست «اول آمریکا» است، احتمالاً باعث خواهد شد که درباره امتیازاتی که تهران باید بدهد تا یک توافق ارزشمند تلقی شود، اختلاف نظر پیدا کنند. این اختلاف داخلی می‌تواند تلاش‌ها برای دستیابی به یک توافق را ناکام کند.

دونالد ترامپ

تمام این‌ها این سؤال را مطرح می‌کند که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر مذاکرات یا شروع نشود یا، شاید محتمل‌تر، به جایی نرسد. اگر کمپین فشار حداکثری نتایج سریعی به همراه نداشته باشد، احتمالاً درخواست‌ها برای حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران افزایش خواهد یافت. ترامپ همچنین احتمالاً درخواست‌هایی خواهد شنید که باید اسرائیل را به حمله به جمهوری اسلامی تشویق کند، هرچند اسرائیل توانایی تخریب تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی ایران را ندارد.

تهران هنگام فکر کردن به مذاکرات، ارزیابی خواهد کرد که ترامپ چقدر تمایل به استفاده از نیروی نظامی دارد و همچنین قابلیت‌های نظامی اسرائیل را بررسی خواهد کرد. رهبران ایران می‌دانند که او دستور ترور فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران را در سال ۲۰۲۰ صادر کرد، در مبارزات انتخاباتی خود درباره «نابودی کامل جمهوری اسلامی ایران» صحبت کرد و گفته که اسرائیل باید به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند.

اما آن‌ها همچنین می‌دانند که او در مبارزات انتخاباتی خود علیه جنگ‌های بی‌پایان آمریکا در خاورمیانه کمپین کرده و به اشتباه ادعا کرده که «تنها رئیس‌جمهوری در هفتاد و دو سال گذشته» است که «هیچ جنگی نداشته است.» و همچنین باید ارزیابی کنند که آیا اتهام تلاش‌های عوامل ایرانی برای ترور ترامپ -چیزی که جمهوری اسلامی آن را انکار کرده- ممکن است بر تفکرات او درباره گزینه‌های نظامی تأثیر بگذارد.

متوسل شدن به نیروی نظامی، چه از طریق اقدام مستقیم ایالات متحده یا تشویق اسرائیل به حمله، یک قمار بزرگ خواهد بود و  مانند حمله به عراق، ممکن است فراتر از تصورات طراحان آن، جعبه پاندورایی از مشکلاتی را باز کند که سال‌ها منطقه و ایالات متحده را گرفتار کند.