در نشست انجمن علوم سیاسی ایران، ساسان کریمی با نقد فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور، بر ضرورت بازنگری در شیوه‌های سیاست‌ورزی، امنیت، دیپلماسی و گفت‌وگو تأکید کرد. وی با اشاره به جنگ اخیر و طرح مناره، خواستار طراحی فعال و هدفمند در سیاست خارجی شد.

به گزارش اکوایران، ساسان کریمی، مدرس سیاست بین‌الملل دانشگاه تهران، معاون سابق بین‌الملل و معاون راهبردی در نشست انجمن علوم سیاسی ایران گفت: ما فرهنگی سیاسی داریم که با بسیاری از کشورها و بازیگران بین‌المللی متفاوت است. ما معمولاً تمایل داریم همه چیز را خیلی زود وارد فاز «بهره‌برداری» کنیم؛ گاهی حتی پیش از آنکه کاری واقعاً انجام شده باشد. در حالی‌که بسیاری از فرهنگ‌ها به نتایج واقعی و ملموس بها می‌دهند، نه وعده‌ها و شعارها.

وی در ادامه مطرح کرد: ما اغلب پرطمطراق و یک‌سویه، فقط از نقاط قوت خود حرف می‌زنیم و تمایلی به بیان ضعف‌ها یا آسیب‌پذیری‌ها نداریم. در حالی‌که بسیاری از کشورها عمداً خود را مظلوم یا آسیب‌پذیر جلوه می‌دهند و از این راهبرد بهره‌برداری می‌کنند. مثلاً چینی‌ها با وجود تمام دستاوردهایشان، هنوز خود را «کشور در حال توسعه» می‌نامند، اما ما خود را در مراحلی می‌دانیم که هنوز از آن‌ها عبور نکرده‌ایم.

کریمی اشاره کرد: این‌گونه نیست که هرکس ادعا می‌کند «ما به‌زودی ابرقدرت می‌شویم» واقعاً چنین باوری داشته باشد؛ او نیز می‌داند این حرف رجزخوانی است. ولی تصور می‌شود که نباید درباره ضعف‌ها صحبت کرد؛ این باور اشتباه است. ما بعضاً مظلوم‌نمایی طرف مقابل یا اذعان او به قدرت ما را خیلی جدی می‌گیریم، در حالی‌که این هم بخشی از پروژه امنیتی‌سازی ماست. آن‌ها ما را همزمان قوی جلوه می‌دهند و خود را ضعیف، تا در ذهن جهانیان تصویر مطلوب خود را بسازند. ما نباید در این دام بیفتیم.

این استاد دانشگاه گفت: ما در بسیاری از موارد اسیر تعاریفی می‌شویم که از خودمان داریم؛ چه در رسانه‌ها و چه در جلسات. در موضوعات امنیتی نیز، به‌جز جاسوسی سازمان‌یافته، با یک فرهنگ «ضد امنیتی» روبه‌رو هستیم. مثلاً وقتی به یک مسئول ارشد گفته می‌شود موبایلش را تحویل دهد، مقاومت می‌کند؛ در حالی‌که باید نخستین کسی باشد که رعایت می‌کند. ما همه‌چیز را تهدید تلقی می‌کنیم، و این نگاه، خودش آسیب‌زاست.

کریمی بیان کرد: اگر نفوذی کشف یا دفع شود، بلافاصله خبر آن را منتشر و از آن بهره‌برداری می‌کنیم، بدون آن‌که صبر کنیم فرآیند اطلاعاتی کامل شود. این در حالی است که طرف مقابل ممکن است پروژه‌ای را ۲۰ سال پیش آغاز کرده باشد و حتی هنوز آن را رسانه‌ای نکرده باشد. اما ما در موقعیت‌های روانی و سیاسی، نیاز به افتخار داریم و رجزخوانی را با واقعیت اشتباه می‌گیریم. در حالی‌که رجزخوانی ممکن است برآمده از بخشی از واقعیت باشد، اما نباید جای آن را بگیرد.

وی با اشاره به شرایط تحریمی اظهار داشت: تحریم‌ها و نبود سیاست خارجی متوازن و فراگیر، محدودیت‌هایی را در حوزه دفاع هوایی و نیروی هوایی برای ما به‌وجود آورده. در جنگ اخیر، برتری نسبی ما در حوزه‌هایی بود که خودمان در داخل ساخته‌ایم، مانند پهپاد و موشک. اما در حوزه‌هایی که نیاز به تکنولوژی پیچیده دارد، مانند جنگنده، نتوانستیم بهره‌برداری کنیم.

کریمی گفت: این سؤال پیش می‌آید که چرا نمی‌توانیم از روسیه یا چین جنگنده بگیریم؟ وقتی چین به کشوری مانند پاکستان (که به آمریکا نزدیک است) جنگنده می‌دهد، چرا به ما نمی‌دهد؟ پاسخ روشن است: چون چین و روسیه ما را «شریک ارزان» می‌دانند؛ ما خودمان انتخاب‌های سیاست خارجی‌مان را محدود کرده‌ایم و آن‌ها دلیلی نمی‌بینند برای ما هزینه کنند. قاعده‌ای که در ذهن برخی وجود دارد مبنی بر اینکه «چون ما دشمن آمریکا هستیم، پس متحد چین و روسیه‌ایم»، قاعده‌ای متعلق به دوران جنگ سرد است و امروز کاربردی ندارد.

این کارشناس بین الملل ادعا کرد: از طرفی، ما وقتی جنگ تمام می‌شود، دوباره به همان فاز قبلی برمی‌گردیم. نظم اجتماعی، موضوعی کلیدی است. در فرهنگ ما، نظم بیشتر یک «امر زیباشناختی» تلقی می‌شود تا یک الزام اجتماعی. این نگاه اشتباه است. عدم وجود نظم اجتماعی فراگیر، علت بسیاری از حفره‌های امنیتی و اطلاعاتی است.

وی اظهار داشت: در جنگ ۱۲روزه اخیر، با وجود بی‌نظمی کلی جامعه، مردم در صف‌های سوخت نظم را رعایت کردند، چون ضرورت آن را حس کردند. اما در حالت عادی، بسیاری تصور می‌کنند که می‌توان جامعه منظمی داشت، بدون اینکه خودشان رعایت کنند. این تصور غلط باعث شده که جامعه‌ای بی‌نظم با آسیب‌پذیری‌های فراوان امنیتی شکل بگیرد.

کریمی گفت: مشکل دیگر، ساختار جلساتی است که در آن‌ها فقط افراد هم‌فکر دعوت می‌شوند. در چنین جلساتی، حرف متفاوت شنیده نمی‌شود و اگر کسی حرف متفاوتی بزند، با هجمه مواجه می‌شود. در زمان جنگ، افراد رها‌تر صحبت می‌کردند، ولی بعد از جنگ، دوباره به وضعیت سابق بازگشتیم.

معاون سابق بین‌الملل و معاون راهبردی اشاره کرد: در همین جنگ و در مذاکرات پیش از آن، پنج دور مذاکره انجام شد اما نهایتاً به جنگ انجامید. این باعث تردیدی مهم شد: آیا مذاکره باعث جنگ شد یا نتوانست جلوی آن را بگیرد؟ این یک پرسش شناختی مهم است. چه بخواهیم مذاکره کنیم و چه تصمیم به جنگ داشته باشیم، باید آن کار را به‌صورت کامل و حرفه‌ای انجام دهیم. مهم نیست مذاکره‌کننده چه کسی است (جلیلی، عراقچی، ظریف یا لاریجانی)؛ مهم این است که مذاکره چقدر محتوایی و هدفمند است.

کریمی گفت: واقعیت این است که ما پنج دور مذاکره «شکلی» و حداقلی داشتیم؛ دقیقاً مشابه شیوه‌ای که آقای جلیلی مذاکره می‌کرد. دیپلماسی ما خیلی دیر وارد میدان شد، خیلی محدود عمل کرد، مذاکره غیرمستقیم و کوتاه بود، و اصلاً مشخص نبود طرف مقابل چقدر صادقانه وارد مذاکره شده است. این شرایط موجب شد طرف مقابل ادعا کند که «ما مذاکره کردیم»، در حالی‌که فقط ظاهر مذاکره شکل گرفته بود.

وی بیان کرد: پیشنهاد من در همان زمان این بود که اگر آقای ویتکاف واقعاً جدی است، باید ۲ تا ۳ هفته در محل حضور داشته باشد. اگر نمی‌آید، یعنی ما را سر کار گذاشته‌اند. اگر می‌گوید باید از ترامپ اجازه بگیرد، آن هم بعد از موضع‌گیری‌های رسانه‌ای. در عمل، ما ۵ دور عدم مذاکره انجام دادیم؛ همان‌طور که در دوره آقای جلیلی، عدم مذاکره به صدور ۶ قطعنامه انجامید، امروز هم به جنگ منجر شد. این یعنی کاری که باید انجام دهیم، کاری محتوایی است.

ساسان کریمی گفت: دستگاه دیپلماسی ما هم دیر وارد شد، هم اختیارات کافی نداشت، هم مذاکراتش به‌صورت غیرمستقیم و سطحی تعریف شده بود، و از طرفی، خودش هم از نظر من کوتاهی کرد؛ مثلاً می‌توانست آقای ویتکاف را تحت فشار بگذارد که اگر مذاکره‌ای هست، باید محتوایی باشد.

وی اشاره کرد: اگر در سیاست خارجی بازی نکنیم، شرایط گذشته ما حفظ نخواهد شد. دیگران بیکار نمی‌نشینند تا ما تصمیم بگیریم. در سیاست خارجی، حتی اگر از موضع قدرت مذاکره می‌کنیم، باید برنامه داشته باشیم. اگر ما طرح نداشته باشیم، دیگران برای ما طرح می‌نویسند. سوال اصلی این نیست که مذاکره بکنیم یا نه؛ بلکه این است که با چه طرحی مذاکره کنیم.

این استاد داشنگاه در این نشست اظهار داشت: متأسفانه گاهی خودمان هم نمی‌دانیم هدف‌مان از مذاکره چیست. طراحی مذاکره الزاماً وظیفه وزارت خارجه یا معاونت راهبردی ریاست جمهوری نیست؛ این طراحی باید در دانشگاه یا نهادهای بیرون از دولت شکل بگیرد. همچنین فکر نکنیم که اگر جنگ دیگری رخ دهد، همان واکنش‌ها از سوی مردم یا نهادهای نظامی و سیاسی تکرار خواهد شد. در سیاست، هیچ‌چیز دوبار تکرار نمی‌شود. جامعه ما در این جنگ تاب‌آوری خوبی نشان داد، اما تحملش از چند ماه به چند روز کاهش یافته است و این مسئله مهمی برای برنامه‌ریزی در آینده است.

وی در مورد طرح مناره گفت: طرح‌ها و ابتکارات، بیشتر از دل گفت‌وگو پدید می‌آیند، نه صرفاً در سکوت و خلأ ذهنی. هجمه سنگینی که به یک طرح مثل «مناره» وارد شده، غیرسازنده است. برای موفقیت هر طرحی، مذاکره و دیپلماسی فعال لازم است.
کریمی در نهایت اشاره کرد: طرح «مناره» یک طرح منطقه‌ای است که ظرفیت بالایی برای یارگیری دارد. مخالفت شدید رژیم صهیونیستی و تقاضای شدید عربستان برای برابری هسته‌ای، موقعیتی را پدید آورده که می‌توان با کشورهای مهمی مانند عربستان، امارات، قطر و دیگران ائتلافی تشکیل داد که در عین صلح‌آمیز بودن، در سطح استراتژیک باشد. چنین شراکتی می‌تواند مناسبات منطقه‌ای را تلطیف کند و در حوزه‌های غیرهسته‌ای هم مؤثر باشد. نظارت بر آن نیز می‌تواند توسط آژانس انرژی اتمی و یک بازوی منطقه‌ای ذیل NPT انجام شود.