به گزارش اکوایران، در هفته اخیر روند شاخص کل بورس تهران کاملا صعودی بود و شاخص برای 6 روز متوالی صعود کرد. در حالی که در هفته پیش به زیر سطح 2 میلیونی سقوط کرده بود، در هفته اخیر تا کانال 2.1 میلیونی بالا آمد.

در روز شنبه شاخص کل 46 هزار و 517 واحد بالا آمد و هزار و 467 میلیارد تومان پول حقیقی به بازار وارد شد. روز یکشنبه شاخص 58 هزار و 391 واحد رشد کرد و 402 میلیارد تومان سرمایه به بازار وارد شد. 

روز دوشنبه شاخص 32 هزار و 745 واحد بالا آمد اما 155 میلیارد تومان پول حقیقی خارج شد. سه‌شنبه شاخص کل 10 هزار و 904 واحد صعود کرد و 197 میلیارد تومان پول حقیقی خارج شد. 

روز چهارشنبه شاخص 9 هزار و 771 واحد رشد کرد و 89 میلیارد تومان پول حقیقی وارد شد. بدین ترتیب، در پایان معاملات چهارشنبه، شاخص کل 148 هزار و 435 واحد بالا‌تر از هفته پیش ایستاد تا بازدهی هفته شاخص بورس مثبت 8.1 درصد شود. شاخص هم وزن نیز در پایان هفته نسبت به هفته پیشین 42 هزار و 704 واحد بالا‎‌تر ایستاد و بازدهی مثبت 6.4 درصدی را ثبت کرد.

روند تغییرات ارزش معاملات خرد نیز در مجموع صعودی بود، میانگین ارزش معاملات خرد بورس در هفته اخیر 6 هزار و 693 میلیارد تومان بود که نسبت به رقم 5 هزار و 570 میلیاردی هفته پیشین، افزایش 20 درصدی داشته است. 

در مجموع کل هفته 606 میلیارد تومان پول حقیقی به بورس وارد شد و میانگین روزانه ورود پول حقیقی 121 میلیارد تومان بود. 

بدین ترتیب شاخص در روز چهارشنبه توانست برای ششمین روز  صعود کند و از مرز 2 میلیون و 100 هزار واحدی نیز عبور کند. ناظران معتقدند بازگشت نرخ‌گذاری گاز صنایع پتروشیمی به فرمول سابق از اصلی ترین عوامل رشد بازار است که توانست موجب ورود سرمایه به بازار شود. بنابراین می‌توان گفت معامله گران به این تصمیم سیاست گذار واکنش مثبت نشان دادند. در نتیجه فاکتورهای عملکردی بازار نیز در مجموع مثبت شدند. اما در نمای بزرگ‌تر، حال عمومی اقتصاد ایران مساعد نیست. افق سرمایه گذاری همچنان تیره و تار است و پیش بینی پذیری اقتصاد ایران پایین آمده است. خصوصا در دوره فعالیت دولت سیزدهم که بارها به تصمیمات خلق الساعه و بدون کار کارشناسی دست زده است. در واقع نهاد دولت و مقام سیاست گذار خود از عوامل اصلی پیش بینی ناپذیری اقتصاد ایران است. از سوی دیگر آمار افزایش فروش نفت کمی امیدواری ایجاد کرده است اما کارشناسان معتقدند چون فروش نفت ایران با تخفیف‌های بالا و هزینه مبادله زیاد همراه است نمی‌توان درباره میزان تبعات مثبت آن برآورد دقیقی کرد، به ویژه بخاطر اینکه داده‌های اقتصادی شفافیت پایینی دارند و دولت سعی دارد داده‌های نامطلوب را منتشر نکند یا با تأخیر منتشر کند. در چنین شرایطی انتظار نمی‌رود ورود سرمایه به بازارهای رسمی و متشکل افزایش معناداری یابد. در نتیجه می‌توان گفت گره بازار سهام در عدم شفافیت و ضعف کارشناسی دولت نهفته است.