در انتظار دههها تاریکی
چگونه فاشیسم پوتین شکست میخورد؟
اکوایران: یک مسافر زمان از دهه 1930 برای شناسایی رژیم پوتین به عنوان فاشیست مشکلی ندارد. نماد Z، راهپیماییها، تبلیغات، جنگ به عنوان یک عمل پاکسازی خشونتآمیز و گودالهای مرگ در اطراف شهرهای اوکراین همه چیز را بسیار واضح نشان میدهد.
به گزارش اکوایران، جنگ در اوکراین، با مقاومت خیرهکننده اوکراینیها مسیری متفاوت از تصورات اولیه را پیدا کرده است. با این حال رویکرد ولادیمیر پوتین به این جنگ باعث شده تا برخی تحلیلگران از منظر دیگر به این ماجرا بنگرند. تیموتی اسنایدار، تاریخنگار برجسته و استاد دانشگاه ییل با انتشار یادداشتی در روزنامه نیویورکتایمز با عنوان «با صدای بلند بگوئیم: روسیه فاشیست است» این مسئله را مورد تحلیل خود قرار داده است.
غلبه اراده بر عقل
فاشیسم هرگز در مقام یک ایده شکست نخورد. به عنوان یک آئین غیرعقلانی و خشونتآمیز، نمیتوان آن را با برهان و استدلال مغلوب ساخت: تا زمانی که آلمان نازی قوی به نظر میرسید، برای اروپاییها و دیگران وسوسهانگیز بود. تنها در میدان نبرد جنگ جهانی دوم بود که فاشیسم شکست خورد. اما اکنون بازگشته است -و این بار، کشوری که یک جنگ ویرانگر فاشیستی را به راه انداخته، روسیه است. پیروزی روسیه مایه خرسندی فاشیستها در سراسر جهان است.
ما در محدود کردن درک و ترس خود از فاشیسم به تصویر خاصی از هیتلر و هولوکاست اشتباه میکنیم. فاشیسم در اصل ریشه در ایتالیا داشت و در رومانی -جایی که فاشیستها مسیحیان ارتدوکسی بودند که رویای پاکسازی خشونتآمیز را در سر میپروراند- و طرفدارانی در سراسر اروپا (و آمریکا) داشتند. اما در همه شکلهایش، مسئله اصلی غلبه اراده بر عقل بود.
فرقه فاشیستی پوتین
ارائه تعریفی جامع از آن دشوار است. مردم، اغلب به شدت، بر سر اینکه چه چیزی فاشیسم را تشکیل میدهد، اختلافنظر دارند. اما روسیه امروزی اکثر معیارهایی را که محققان بر سر آن توافق دارند را حائز است. فرقهای حول یک رهبر واحد به نام ولادیمیر پوتین دارد که با مردهپرستی حول محور جنگ جهانی دوم سازماندهی شده است. افسانهای از دوران طلایی گذشته پرعظمت امپراتوری را روایت میکند که باید از طریق یک جنگ مقدس -جنگ مرگبار در اوکراین- بازسازی شود.
همچون جنگ هیتلر
این اولین بار نیست که اوکراین مورد هدف جنگ فاشیستی قرار میگیرد. فتح این کشور هدف اصلی جنگ هیتلر در سال 1941 بود. هیتلر فکر میکرد اتحاد جماهیر شوروی، که در آن زمان بر اوکراین حکومت میکرد، یک کشور یهودی است: او قصد داشت حکومت خود را جایگزین حکومت شوروی خود کند و خاک حاصلخیز کشاورزی اوکراین را به دست آورد تا از این طریق اتحاد جماهیر شوروی گرسنه و آلمان به یک امپراتوری تبدیل شود. تصور او این بود که این کار آسانی خواهد بود، زیرا اتحاد جماهیر شوروی، به نظر او، یک دولت جعلی بود و اوکراینیها مردمانی تحت استعمار.
شباهتهای جنگ پوتین [با جنگ هیتلر] قابل توجه است. کرملین اوکراین را به عنوان یک دولت جعلی معرفی میکند که رئیسجمهور یهودی آن اثبات میکند که اوکراین نمیتواند کشوری واقعی باشد. بنابراین پس از برکناری نخبگان حقیر، تودههای سردرگم با خوشحالی و رغبت سلطه روسیه را خواهند پذیرفت. اکنون روسیه دسترسی جهان به مواد غذایی اوکراینی را قطع و جنوب جهانی با تهدید قحطی مواجه است.
ضدفاشیست تقلبی
هنوز بسیاری در فاشیست خواندن روسیه تردید دارند، چرا که اتحاد جماهیر شوروی استالین خود را به یک ضدفاشیست میخواند. اما این مسئله کمکی به تعریف فاشیسم نکرد -و امروز گیجکنندهتر است. اتحاد جماهیر شوروی با کمک متحدان آمریکایی، بریتانیایی و دیگر متحدانش در سال 1945 آلمان نازی و متحدانش را شکست داد. با این حال، مخالفت او با فاشیسم پرنوسان بود.
قبل از به قدرت رسیدن هیتلر در سال 1933، شوروی با فاشیستها به مثابه شکل دیگری از دشمنِ سرمایهداری میدید. احزاب کمونیست در اروپا قرار بود با سایر احزاب به عنوان دشمن رفتار کنند. این سیاست در واقع به صعود هیتلر کمک کرد: اگرچه تعداد آنها از نازیها بیشتر بود، کمونیستها و سوسیالیستهای آلمانی نتوانستند همکاری کنند. پس از آن شکست، استالین سیاست خود را تعدیل کرد و از احزاب کمونیست اروپایی خواست تا ائتلافهایی را برای متوقف کردن فاشیستها تشکیل دهند.
اسطوره معصومیت روسیه
اما این مسئله زیاد دوام نیاورد. در سال 1939، اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک متحد واقعی به آلمان نازی پیوست و دو قدرت با هم به لهستان حمله کردند. سخنرانیهای نازیها در مطبوعات شوروی تجدید چاپ شد و افسران نازی کارآمدی شوروی در تبعیدهای گسترده و جمعی را تحسین کردند. اما روسها امروز در مورد این واقعیت صحبت نمیکنند، زیرا قوانین حافظه انجام این کار را جرم میدانند. جنگ جهانی دوم بخشی از اسطوره تاریخی پوتین در مورد بیگناهی و عظمت از دست رفته روسیه است -روسیه باید از انحصار قربانی شدن و پیروزی برخوردار باشد. این واقعیت اساسی که استالین با اتحاد با هیتلر جنگ جهانی دوم را به وجود آورد، باید گفتنی و غیرقابل تصور باشد.
انعطافپذیری استالین در مورد فاشیسم کلید درک روسیه امروز است. در زمان استالین، فاشیسم اول بی اهمیت بود، بعد بد شد، بعد خوب شد تا اینکه -وقتی هیتلر به استالین خیانت کرد و آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد- دوباره بد شد. اما هیچ کس هرگز معنای آن را تعریف نکرد. جعبهای بود که میشد هر چیزی را در آن گذاشت. کمونیستها به عنوان فاشیست در محاکمههای نمایشی پاکسازی شدند. در طول جنگ سرد، آمریکاییها و انگلیسیها فاشیست شدند. «ضدفاشیسم» مانع از آن نشد که استالین در آخرین پاکسازی خود یهودیان را هدف قرار ندهد. در نهایت هم جانشینان او اسرائیل را با آلمان نازی یکی کردند.
ورود فاشیسم از درِ عقبی
به عبارت دیگر، ضد فاشیسم شوروی، سیاست ما-آنها بود. این پاسخی به فاشیسم نیست. به هر حال، سیاست فاشیستی، همانطور که متفکر نازی کارل اشمیت گفته، از تعریف دشمن آغاز میشود. از آنجایی که ضدفاشیسم شوروی فقط به معنای تعریف دشمن بود، در واقع از درِ عقبی راهی به سوی بازگشت روسیه به فاشیسم گشود.
در روسیه قرن بیستویکم، «ضدفاشیسم» به راحتی مبدل به حقی شد تا رهبر روسیه دشمنان ملی را تعریف کند. به فاشیستهای واقعی روسی، مانند الکساندر دوگین و الکساندر پروخانف، در رسانههای عمومی تریبون داده شد. و خود پوتین از آثار فاشیست روسی بین دو جنگ، ایوان ایلین، بهره برد. برای رئیس جمهور، یک «فاشیست» یا «نازی» صرفاً کسی است که با او یا طرح او برای نابودی اوکراین مخالفت میکند. اوکراینیها «نازی» هستند، زیرا آنها قبول ندارند که روس هستند و مقاومت میکنند.
بازگشت به زبان و رویه سنتی فاشیسم
یک مسافر زمان از دهه 1930 برای شناسایی رژیم پوتین به عنوان فاشیست مشکلی ندارد. نماد Z، راهپیماییها، تبلیغات، جنگ به عنوان یک عمل پاکسازی خشونتآمیز و گودالهای مرگ در اطراف شهرهای اوکراین همه چیز را بسیار واضح نشان میدهد. جنگ علیه اوکراین نه تنها بازگشت به میدان نبرد سنتی فاشیستی است، بلکه بازگشتی به زبان و رویه سنتی فاشیستی است: افراد دیگر باید مستعمره شوند؛ روسیه به دلیل گذشته باستانی خود بیگناه است؛ وجود اوکراین حاصل یک توطئه بین المللی است؛ و جنگ پاسخی بدان است.
از آنجایی که پوتین از فاشیستها به عنوان دشمن صحبت میکند، ممکن است درک این نکته برای ما دشوار باشد که او میتواند فاشیست باشد. اما در جنگ روسیه با اوکراین، «نازی» فقط به معنای «دشمن پستتر بشر» است -کسانی که روسها حق دارند آنها را بکشند. سخنان تنفرآمیز علیه اوکراینیها کشتن آنها را آسانتر میکند، همانطور که در بوچا، ماریوپل و هر بخش از اوکراین که تحت اشغال روسیه بوده میبینیم. گورهای دستهجمعی مسئلهای تصادفی در جنگ نیستند، بلکه پیامدهای مورد انتظار یک جنگ ویرانگر فاشیستی هستند.
وقتی فاشیستی دیگران را «فاشیست» خطاب میکند، به این معناست که فاشیسم به غایت غیرمنطقی خود رسیده است. این آخرین نقطهای است که سخنان نفرتانگیز واقعیت را وارونه میکند و تبلیغات اوج غلبه اراده بر منطق است. فاشیست خواندن دیگران در حال فاشیست بودن، رویه اساسی پوتینیستی است. جیسون استنلی، فیلسوف آمریکایی، آن را « تبلیغات تضعیفکننده» مینامد. من آن را «شیزوفاشیسم» نامیدهام. اوکراینیها عنوان ظریفتری به کار میبرند: »روسیسم».
چگونه فاشیسم شکست میخورد؟
ما اکنون از دهه 1930 در ک درستتری درباره فاشیسم داریم. ما اکنون میدانیم که به کجا منجر شد. ما باید فاشیسم را به رسمیت بشناسیم، زیرا در این صورت می دانیم که با چه چیزی سر و کار داریم. اما تشخیص آن به معنای لغو آن نیست. فاشیسم یک موضوع مورد بحث نیست، بلکه یک کیش اراده است که از یک افسانه سرچشمه میگیرد. این در مورد جذبه مردی است که جهان را با خشونت خود شفا میدهد و تا آخر با تبلیغات حفظ میشود. تنها با نشان دادن ضعف رهبر میتوان آن را خنثی کرد. رهبر فاشیست باید شکست بخورد، به این معنی که کسانی که با فاشیسم مخالفت میکنند باید آنچه را که لازم است برای شکست دادن اوست، انجام دهند. تنها در این صورت است که اسطورهها از بین می روند.
مانند دهه 1930، دموکراسی در سراسر جهان در حال عقبنشینی است و فاشیست ها برای جنگ با همسایگان خود حرکت کردهاند. اگر روسیه در اوکراین پیروز شود، این فقط نابودی یک دموکراسی با زور نخواهد بود، اگرچه این به اندازه کافی بد است. این یک تضعیف روحیه برای دموکراسی در همه جا خواهد بود. حتی قبل از جنگ، دوستان روسیه - مارین لوپن، ویکتور اوربان، تاکر کارلسون - دشمنان دموکراسی بودند. پیروزیهای فاشیستها در میدان نبرد تأیید میکند که حق با آنها و منطق مختص بازندههاست و دموکراسی باید سقوط کنند. اگر اوکراین مقاومت نمی کرد، این یک بهار سیاه برای دموکراسی خواهان سراسر جهان بود. اگر اوکراین پیروز نشود، میتوانیم منتظر دههها تاریکی باشیم.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
دستور کار جدید کاخ سفید؛ ترامپ راه پوتین را از تهران جدا میکند؟
-
پیامدهای پاسخ فوری تهران به قطعنامه آژانس
-
پیام موشکی پوتین به غرب: در جنگ دخالت نکنید!
-
معافیت مالیات دیگری برای کارگران
-
فوری؛ آغاز دوباره مذاکرات هستهای ایران و غرب از روز جمعه در ژنو
-
چالش نابهنگام کرملین؛ بنسلمان رویاهای پوتین را بر باد میدهد؟
-
ایران، ارشتبد و سپهبد ندارد؟
-
پیش بینی بورس فردا 4 آذر ماه 1403/ بهار بازار بورس اوراق بهادار تهران در پاییز 1403
-
بازار مسکن همچنان بی خریدار؛ این فروشندگان تخفیف های طلایی می دهند