به گزارش اکوایران، دو دهه پیش، زمانی که دولت جورج دبلیو بوش برای جنگ در عراق آماده می‌شد، وزیر دفاع وقت، دونالد اچ. رامسفلد از یک استعاره پساجنگ‌سردی استفاده کرد. یک خبرنگار هلندی در پراگ از او درباره مخالفت اروپا با مداخله «پیشگیرانه» آمریکا در خاورمیانه پرسید. برخی از کشورهای اروپای غربی انتقاد شدیدی از منطق ارائه شده توسط بوش، رامسفلد و هم‌فکران آن‌ها برای سرنگونی دیکتاتور عراق، صدام حسین داشتند. آن‌ها نسبت به اقدام نظامی پیش از این‌که بازرسان سازمان ملل بتوانند صحت ادعاهای وجود ذخایر تسلیحات کشتار جمعی رژیم عراق را بررسی کنند، هشدار داده بودند.

به نوشته واشنگتن‌پست، رامسفلد با اشاره به دو کشور پیش‌قراول پروژه اتحادیه اروپا که اتفاقاً سرسختانه به برنامه‌های بوش بدبین بودند، در پاسخ گفت: «شما اروپا را معادل آلمان و فرانسه می‌دانید. من نه. من فکر می‌کنم این اروپای قدیمی است. اگر امروز به کل اروپای ناتو نگاه کنید، مرکز ثقل در حال حرکت به سمت شرق است و تعداد زیادی از اعضای جدید وجود دارند.»

فرمول رامسفلد مرتب‌ترین فرمول نبود -دولت‌های «اروپای قدیمی» فرضی، مانند بریتانیا، اسپانیا و ایتالیا در آن زمان نسبتاً از موضع ایالات متحده در قبال صدام حمایت می‌کردند. و تعدادی از دولت‌ها در اروپای شرقی و مرکزی گفته بودند که از عملیات آمریکا حمایت خواهند کرد، اما به شرط دریافت مجوز از شورای امنیت. این اتفاق نیفتاد و ایالات متحده و «ائتلاف موافقان» آن، به زودی وارد جنگی شدند که اکنون بسیاری آن را یک جنگ غیرقانونی می‌دانند که برای سال‌ها پس از آن خاورمیانه را بی‌ثبات کرد.

اما عبارت «اروپای قدیمی» رامسفلد در مقابل یک «اروپای نو» و سرزنده‌تر -و از دیدگاه واشنگتن قابل‌قبول‌تر- 20 سال بعد هم‌چنان پابرجاست، به خصوص با شروع یک جنگ تمام عیار در مرزهای شرقی اروپا، که به تعداد زیادی از کشورهایی که قبلا در مدار کرملین بودند، جان دوباره‌ای بخشید. رهبران دولت‌های لهستان و کشورهای بالتیک در حمایت از کی‌یف سرسخت‌ترین و در مقابل هر نوع رویکرد دیپلماتیک در مقابل ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه مشکوک‌ترین بوده‌اند.

ماتئوس موراویسکی، نخست‌وزیر لهستان، در سفر هفته گذشته به واشنگتن، این دوگانگی در اروپا را عنوان کرد و هم‌چنین اصطکاک چند ماهه با امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، را که هم به دلیل تلاش‌های ناموفقش برای متقاعد کردن پوتین قبل از شروع حمله روسیه و هم سخنان اخیرش در سفر به چین، باعث آشفتگی بسیاری از کشورهای غربی شد.

موراویسکی در یک کنفرانس خبری مشترک با معاون رئیس جمهور آمریکا، کامالا هریس گفت: «اروپا قدیمی به توافق با روسیه اعتقاد داشت و اروپای قدیمی شکست خورد. اما اروپای جدیدی وجود دارد، اروپایی که به یاد دارد کمونیسم روسیه چه بود و لهستان رهبر این اروپای جدید است.»

imrs.php (1)

این پدیده آشکار مدتی است که مورد توجه و بحث قرار گرفته است. اولاف شولز، صدراعظم آلمان، در ماه اوت در پایتخت چک، گفت: «مرکز اروپا به سمت شرق در حال حرکت است. جنگ در اوکراین ضربه‌ای به یک قاره ازخودراضی بود، یک شوک برای سیستم. به نظر می‌رسد که کشورهای پیرامون روسیه آمادگی بیشتری برای واکنش به این شوک داشته‌اند.»

تیموتی گارتون اش، مورخ اروپا در دانشگاه آکسفورد، در اوایل سال جاری به نیویورک‌تایمز گفت: «حق با شولز است. صدای اروپای مرکزی و شرقی بیشتر شنیده می‌شود و در شوراهای اروپا جدی‌تر گرفته می‌شود و یک دستور کار بزرگ گسترش به سوی شرق روی میز است.»

آنچه این شکاف فرضی درباره ژئوپلیتیک روزمره اروپا نشان می‌دهد، کمی مبهم‌تر است. به گفته نخست‌وزیر لهستان، اروپای مرکزی و شرقی «می‌تواند نیروی محرکه‌ای در رقابت جهانی و دفاع از آزادی ما باشد» و دفاع از اروپا را با افزایش هزینه‌های نظامی و در عین حال ترک وابستگی به واردات انرژی روسیه تقویت کند.

موراویسکی در یک رویداد به میزبانی شورای آتلانتیک گفت: «غرب جمعی [می‌خواهد] اوکراین پیروز شود، اما نه لزوماً به یک اندازه» و در ادامه ابراز تاسف کرد که چگونه کشورهای اروپای غربی بیش از حد بر منافع اقتصادی خود تمرکز کردند و چین و روسیه را قادر ساختند تا اهرم قابل توجهی بر قاره‌ای پیدا کنند که تشنه کالاهای چینی (و بعداً دسترسی به بازار آن) و انرژی روسیه است.

موراویسکی در حمله‌ای به مکرون، جنگ در اوکراین را به احتمال حمله چین به تایوان مرتبط کرد. رئیس جمهور فرانسه در اوایل این ماه پس از اینکه به خبرنگاران گفت به نفع اروپا نیست که درگیر اختلافات کشورهای دیگر شود، جنجال برانگیخت. موراویسکی گفت: «اگر می‌خواهید تایوان به همین شکل باقی بماند، باید از اوکراین حمایت کنید... اگر اوکراین فتح شود، روز بعد، چین می‌تواند به تایوان حمله کند».

اما مقامات برجسته اروپایی از بخش «قدیمی» قاره صداهای مشابهی را مطرح کرده‌اند. آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان در سفر هفته گذشته به پکن گفت که تشدید تنش نظامی بر سر تایوان یک «سناریوی وحشتناک» خواهد بود که «عواقب اجتناب ناپذیری» برای اروپا خواهد داشت. او همچنین به خبرنگاران گفت که از آنجایی که کشورش این درس سخت را آموخته است که وقتی بیش از حد به انرژی روسیه متکی می‌شوید چه اتفاقی می‌افتد، در دام صنایع و بازار پررونق چین نمی‌افتد. بائربوک گفت: «ما بهای گزافی را برای وابستگی خود به انرژی روسیه پرداختیم و این را همه می‌دانند که نباید یک اشتباه را دو بار مرتکب شد.»

imrs.php

در عین حال مقامات فرانسوی از واکنش بیش از حد به اظهارات ماکرون ابراز تاسف کرده‌اند، که صرف نظر از اختلاف‌نظرها، هرگز به این معنا نبود که فرانسه و اروپا داور بی‌طرف بین آمریکا و چین هستند، بلکه ماکرون و دیگر سیاستمداران از کشورهای دور از اروپا، همگی در برابر وسوسه‌های یک جنگ سرد جدید محتاط هستند.

پیتر هریس، عضو غیر مقیم اندیشکده اولویت‌های دفاعی، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن، می‌نویسد: «نظرات اخیر ماکرون شاهدی بر این است که حتی کشورهای پرنفوذ غرب نیز از چشم‌انداز یک نظم بین‌المللی که جهان را به چندین بلوک تقسیم می‌کند، ناراضی هستند. از همین رو، نظر ماکرون ممکن است در واقع خیلی بیشتر از آن چیزی که منتقدانش بخواهند باور کنند به میانگین نظر رهبران جهان نزدیک باشد.»

بیست سال پیش، یکی از ساکنان «اروپا قدیمی» پاسخی ملایم به ایدئولوگ‌های مغرور در واشنگتن و متحدانشان داد. ژان فرانسوا کوپ، سخنگوی دولت وقت فرانسه، در آن زمان گفت «یک قاره قدیمی - قاره‌ای که از نظر سنت‌های تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی تا حدودی کهن است - گاهی می‌تواند حکمت خاصی داشته باشد، و حکمت می‌تواند توصیه‌های خوبی به ما بکند.».