به گزارش اکوایران، هرچند توافق برای احیای روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان با میانجیگری چین حاصل شد، اما عوامل و مولفه‌های دیگری زمینه‌ساز این توافق شدند.

چرایی عقب‌نشینی ریاض

براساس یادداشتی که در وبگاه موسسه کارنگی منتشر شده، احتمالا یکی از برجسته‌ترین این مولفه‌ها، بازی قدرت در منطقه‌ای است که هم ریاض و هم تهران برای چندین دهه درگیرش بودند. از منظر عربستان، ترس از دست دادن اهرم فشار در سوریه و امید به پایان نبرد در یمن و همچنین تمایل به تمرکز بیشتر بر سیاست‌های توسعه داخلی، انگیزه‌ای برای امضای توافق با رقیب شد.در واقع سعودی‌ها سال‌ها نزدیکی به ایران را رد می‌کردند و با توسل به هر اهرمی برای تضعیف نقش ایران در منطقه، خواه از طریق حمله به متحدان تهران یا تلاش برای ایجاد تنش در داخل، آنگونه که بن سلمان، شاهزاده سعودی خود معترف شد، خیز برداشته بودند.

در دهه گذشته، ایران و عربستان درگیر درگیری‌های منطقه‌ای بودند و ریاض به شکلی خستگی‌ناپذیر تلاش داشت تا از نفوذ تهران کاسته و در کشورهایی به سان سوریه، عراق و لبنان نفوذ خود را افزایش دهد. ریاض برای تحقق منافع خود در سوریه، خطر حمایت از شبه نظامیان مخالف دولت سوریه را پذیرفت. هرچند به دلیل ادامه جنگ یمن، هزینه این حمایت غیر قابل تحمل شد و سعودی ها متوجه شدند که تلاششان در سوریه شکست خواهد خورد. هزینه های مادی و معنوی که ماجراجویی عربستان در سوریه به همراه داشت، بار ناخواسته ای بر سیاست های توسعه داخلی متزلزل و چندپارگی حاکم افزود.

تمایل محمد بن سلمان برای ایجاد فضایی مساعد جهت به دست گرفتن قدرت پس از مرگ پدرش، او را برای یافتن مسیری معتدل تر، مستعد تر کرد تا بدین طریق درگیری های خارجی را کاهش داده و فرصت پیدا کند تا بر امور داخلی متمرکز شود.

پروژه‌های شکست‌خورده عربستان در عراق و لبنان

پادشاهی در عراق هم از سناریوی مشابهی پیروی کرد و تلاش داشت تا از آشفتگی های داخلی که به واسطه فعالیت های گروه تروریستی داعش در شمال این کشور برای گسترش نفوذ خود و پایان دادن به حضور متحدان ایران استفاده کند. اما این سیاست برای ریاض نتیجه ای معکوس داشت چرا که حضور نظامی ایران و حملات گروه های حشد الشعبی به مواضع داعش در موصل برای پروژه ریاض گران تمام شد.

به ادعای کارنگی، عربستان پس از آن تلاش کرد تا از اتحادش با مقتدی صدر، رهبر جریان صدر که در آن بازه زمان بزرگ ترین بلوک پارلمانی عراق را کنترل می کرد، استفاده کند اما در این مسیر هم شکست خورد. صدر نتوانست توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد و کمپین نافرمانی مدنی را برای تحت فشار قرار دادن ساختار حاکم تعریف کند. شکست عربستان به ایران فرصت داد تا به سان متحد قدرتمند عراق باقی بماند.

در لبنان هم پادشاهی تلاش داشت تا موازنه قوا را به نفع متحدانش تغییر دهد. در سال 2017، سعودی ها سعد الحریری، نخست وزیر وفت این کشور را به طور موقت بازداشت کردند و او را به استعفا واداشتند تا بدین گونه بر میشل عون، رئیس جمهوری و حزب الله فشار آورده و امتیاز بگیرند.حریری تحت فشار ریاض اعلام کرد که از حیات سیاسی کناره گیری می کند، تصمیمی که در حوزه رهبری خلاء ایجاد می کرد و موجب می شد تا رهبری سنی ها تضعیف شده و منافعشان محقق نشود.

عربستان برای فشار بیشتر بر حزب الله به عنوان متحد ایران از نامزدی سلیمان فرنجیه هم حمایت نکردند. به همین دلیل سخنگوی حزب نیروهای لبنانی، متحد عربستان پس از امضای توافقنامه با پکن اعلام کرد که حزبش به هیچ عنوان حد نصاب پارلمانی لازم برای انتخاب سلیمان فرنجیه را ایجاد نخواهد کرد.

پادشاهی گزینه کم‌هزینه‌تری را برگزید

مقایسه نحوه برخورد عربستان و ایران با متحدانشان نشان می دهد که سعودی ها به شرکای خود متعهد نیستند، رفتار آنها با سعد الحریری در لبنان و شبه نظامیان مخالف دولت سوریه نمونه ای برای اثبات این ادعا. اما ایران به متحدانش وفادار است و همواره تلاش دارد تا حضور آنها در عرصه های مختلف سیاسی و نظامی تقویت کند.

بنابراین انتظار می‌رود روابط ریاض با متحدانش در کوتاه مدت تغییر کند، این مقوله باید در اولویت های پادشاهی باشد. توافقی که با میانجیگری پکن میان تهران و ریاض حاصل شد، بدون شک موقعیت ایران را در منطقه تقویت خواهد کرد چرا که پتانسیل درگیری های نظامی پر هزینه بالاخص در سوریه، لبنان و عراق که غالبا درگیر ناآرامی هستند، کاهش خواهد یافت. از سوی دیگر ریاض احتمالا از مزایای دراز مدت این توافق بهره مند خواهد شد جرا که کاهش بار دخالت نظامی به سعودی ها فرصتی برای پیروی از سیاست های مستقل از واشنگتن را خواهد داد. طبیعتا پادشاهی با لحاظ کردن شرایط خود به این نتیجه رسیده بود که حل و فصل اختلاف هایش با ایران هزینه کمتری در قیاس با رویارویی با این کشور دارد.