به گزارش اکوایران، در طول سالیان، شاهد موج جدیدی از آشتی رقبای اصلی خاورمیانه بوده‌ایم. منطقه‌ای که سال‌ها است از هرج‌ومرج شبه‌نظامیان، نیروهای نیابتی و حملات نظامی داخلی و خارجی در عذاب بوده، حالا با درک دیرهنگام معایب رقابت‌های ژئوپلیتیک و دیپلماتیک گذشته که تنها محدودیت قدرت، ناتوانی سیاسی و شکنندگی حکومت‌های منطقه را افشا کرده، به دنبال یک مسیر سیاسی جدید می‌گردد.

دروازه دوران جدید منطقه

به نوشته پایگاه دیلی‌صباح، در میان تغییرات عمده ژئوپلیتیکی که با توافق ابراهیم، پایان محاصره قطر، روند عادی‌سازی همه‌جانبه ترکیه و بازگشت قریب‌الوقوع سوریه به اتحادیه عرب دیده شد، امضای توافق ایران و عربستان برای عادی‌سازی روابط، یک نمایش دیپلماتیک شگفت‌انگیز بود.

بر اساس این توافق، هر دو کشور نمایندگی‌های دیپلماتیک را افتتاح و دیدارهای سطح بالا انجام خواهد شد. هر دو طرف قول داده‌اند که پیمان‌های امنیتی گذشته و توافق‌نامه‌های تجاری و فناوری را از سر بگیرند. در حالی که هر دو طرف طی چند دهه اخیر با استفاده از نیروهای نیابتی خود در سراسر منطقه درگیر بودند، هفت سال پیش به یک بن‌بست دیپلماتیک رسیدند که حالا با میانجی‌گری چین به پایان رسیده است.

اهداف پنهان بن‌سلمان از توافق با ایران؛ ردپای کودتای عموزاده‌ها و سقوط سلطان

تحلیل‌گران عرب، توافق پکن را (نامی که رسانه‌ها به توافق ایران و عربستان داده‌اند) دروازه‌ای به دوران جدید منطقه دانسته و بسیاری آن را با توافقنامه سال ۱۹۶۳ الیزه بین فرانسه و آلمان غربی مقایسه کرده‌اند.

انتظار می‌رود که این توافق بتواند عصر جدیدی از روابط شورای همکاری خلیج‌فارس و ایران را آغاز کرده و ممکن است سایر کشورهای عضو شورا برای ارتقای روابط خود با ایران از هم سبقت بگیرند.

آتش‌بس‌ و تغییرات‌ژئوپلیتیک

نباید این توافق را تنها ادامه تغییرات استراتژیک منطقه‌ای یا بی‌ارتباط به دنیای خارج دید، بلکه این اتفاق منعکس‌کننده تغییر الگوهای استراتژیک منطقه‌ای و جهانی است.

میانجی‌گری چین تنها نشان‌دهنده اشتهای فزاینده پکن برای افزایش نقش‌آفرینی خود در منطقه نیست، بلکه نشانه آشکاری از کاهش تمایل ایالات متحده به خاورمیانه بوده که به دلیل عدم ناامیدی و سرخوردگی روزافزون آمریکا از این چرخش سیاسی جدید در منطقه است.

تلاش‌های عمان و عراق در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ برای نشاندن ایران و عربستان بر سر میز مذاکره، ماجرای محرمانه‌ای نیست؛ اما شاید آنها به دلیل ناتوانی و قدرت کم، نتوانستند نتیجه‌ای ملموس به دست آورده یا در صورت تخطی تهران و ریاض از مذاکرات، فشار کافی را بر آن‌ها وارد کنند.

در این صورت، چین به دلیل برخورداری اهرم‌های اقتصادی و سیاسی، نفوذ بیشتری بر هر دوی آنها دارد. علاوه بر این، پکن تنها یک بازیگر اقتصادی صِرف نبوده و در گذشته نه‌چندان دور قراردادهای عظیمی هم با ایران و هم با عربستان سعودی بسته است.

میانجی‌گری چین احتمالاً الگوی تعامل آن در منطقه را تعمیق و گسترش داده و این کشور در حال پیگیری طرحی جدید است که البته در روش و هدف با آمریکا تفاوت خواهد داشت.

وعده سالیوان به بن‌سلمان؛ واشنگتن، پکن را از خاورمیانه می‌راند؟

مدت زیادی است که سردرگمی فزاینده آمریکا در خاورمیانه مشهود است؛ اما طی چند سال گذشته و زمانی که واشنگتن نسبت به رژیم‌های منطقه بی‌تفاوتی نشان داد و از آن‌ها خواست که مسئولیت تأمین امنیت خود را برعهده بگیرند، این مسئله برجسته‌تر شد. هدف گرفته شدن تأسیسات و مکان‌های استراتژیک سعودی در سال ۲۰۱۹ نمونه اعلای این داستان بود. اظهارات ضدسعودی جو بایدن در طول کمپین انتخاباتیش این وضعیت را تشدید کرد.

چشم‌انداز مناسبات امنیتی جدید و نشانه‌های از بی‌علاقگی آمریکا عربستان سعودی را وادار کرد تا در سیاست‌های خود بازنگری کرده و برای حذف تنش‌ها از منطقه تلاش کند.

این توافق برای عربستان به منظور تمرکز بر حوزه اقتصادی و مطابق با چشم‌انداز ۲۰۳۰ بوده که به هر طریقی وابسته به خاورمیانه‌ای باثبات است.

از سوی دیگر، برای ایران، این توافق گامی فراتر برای تقویت پیوند خود با روسیه و چین است که آن‌ها نیز چالش‌های جدیدی را برای دشمن قدیمی خود، ایالات متحده، ایجاد کرده و قصد برهم‌زدن نظم جهانی به رهبری آمریکا را دارند. از نظر منطقه‌ای نیز این توافق می‌تواند از نزدیکی هرچه بیشتر عربستان و اسرائیل جلوگیری کند.

خیز تل‌آویو برای خروج از انزوا؛ هیئت آمریکایی در منطقه به دنبال چیست؟

افزایش روابط دیپلماتیک ایران و عربستان می‌تواند تلاش‌های اسرائیل برای ایجاد یک اتحاد ضدایرانی در منطقه را تضعیف کند. موفقیت، موفقیت می‌آورد و این احتمال وجود دارد که حتی عربستان بتواند میانجی مذاکرات آتی بین ایران و آمریکا باشد.

توافق‌نکردن یا توافق بد؟

اگرچه صداقت در مذاکرات ضروری است، اما همچنین باید بدانیم که توافق‌نکردن بهتر از یک توافق بد است؛ بنابراین در این مرحله، خوش‌بین‌بودن یا اشتیاق‌داشتن کوته‌بینانه است. هنوز راه درازی تا تحقق هدف توافق وجود دارد.

به جای مفاد یا دید توافق، باید منتظر ماند و دید که آیا این توافق می‌تواند نظم سیاسی مسالمت‌آمیزی را در یمن جنگ‌زده به ارمغان آورده، امنیت تأسیسات نفتی و استراتژیک منطقه را تضمین کند، ثبات را به عراق و لبنان برگرداند؟

تا زمانی که این مسائل حل نشود، این توافق هیچ فایده‌ای برای منطقه نخواهد داشت. موفقیت آن نیز به اسرائیل بستگی دارد و باید دید که آیا سیاست کنونی اسرائیل با این توافق می‌تواند هم‌زیستی کرده و اگر چنین است، برای چه مدت و اگر نه، سرنوشت آن چه خواهد بود. قبلاً آمریکا بدبینی خود را ابراز کرده و ادعا کرده که مطمئن نیست ایرانی‌ها به تعهد خود عمل کنند.

استقبال مقام دولت بایدن از توافق ایران و سعودی؛ پکن میزبان بود، نه میانجی!

دلیلی وجود ندارد که آمریکا یک خاورمیانه صلح‌آمیز را ترجیح ندهد؛ اما به هیچ وجه دوست ندارد نفوذ چین در منطقه را ببیند. اگرچه بدون شک، پکن در حال تقویت جایگاه خود در خاورمیانه است، اما تصور اینکه چین جایگزین آمریکا شود، دور از ذهن بوده و احتمالاً توافقی با میانجی‌گری پکن، ضربه‌ای به رابطه دیرینه واشنگتن و ریاض نخواهد زد.