به گزارش اکوایران، هفته گذشته زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه با ترکیبی از خبرنگاران رسمی جنگ و وبلاگ نویسان نظامی نشست برگزار کرد، او به طور ضمنی سه چیز را تصدیق کرد: اینکه کرملین در چرخش جریان جنگ خود در اوکراین با مشکل مواجه است، اینکه مفسران غیررسمی جنگ به اندازه رسانه‌های رسمی [و چه بسا بیشتر] قدرتمند هستند و در نهایت این که ماشین رسانه‌ای دولتی و روایت رسمی مطمئنِ کرملین نتوانسته مخاطبان زیادی کسب کند.

به گفته سی‌ان‌ان، با این که سیاست‌مداران به طور کلی در حال نشان دادن توجه بیشتری به رسانه‌های اجتماعی هستند، در روسیه یک مسئله خاص وجود دارد: روس‌ها مدت هاست که به دروغگویی دولت خود عادت کرده‌اند. آنها بدبینی ریشه‌داری به حکومت پیدا کرده‌اند و معمولاً به دنبال صداهای جایگزین هستند.

اکنون، روس‌هایی که خواهان اخبار درباره جنگ هستند به اینترنت روی می‌آورند – و بسیاری ترجیح می‌دهند بی‌اطلاع بمانند، زیرا این جنگ ناامید کننده است و همچنین به این دلیل که ترجیح می‌دهند با انتخاب‌های اخلاقی سخت مواجه نشوند. حتی قبل از جنگ، تقریباً نیمی از مردم روسیه اخبار خود را از رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کردند و این نسبت از زمان تهاجم افزایش یافته است. در همین حال بینندگان اخبار تلویزیون کاهش یافته است.

گروه غیررسمی و آنلاین به اصطلاح «وانکور» یا «خبرنگاران نظامی» - اگرچه بسیاری از آنها بیشتر مفسر هستند تا خبرنگار - در شکل دادن به درک عمومی از جنگ بسیار مهم و متمایز ظاهر شده‌اند.

به عنوان مثال، روزنامه‌نگار سابق سایمون پگوف، پشت کانال تلگرام «وار گانزو»، بیش از 1.3 میلیون دنبال کننده دارد. یوری پودولیاکا، وبلاگ نویس اوکراینی طرفدار کرملین، که پس از الحاق آن توسط روسیه به کریمه نقل مکان کرد، 2.7 میلیون دنبال کننده دارد. هر دو آن‌ها در نشست پوتین حضور داشتند.

در واقع، این فقط روس‌ها نیستند که برای درک وضعیت به وانکورها روی آورده‌اند. رسانه‌های خبری و سازمان‌های غربی نیز اغلب برای کسب اطلاعات درباره برخی از تحولات میدان جنگ، به وبلاگ نویسان روسی رجوع می‌کنند یا نظرات آنها را به‌عنوان یک خبر مجزا گزارش می‌دهند.

230402132512-vladlen-tatarsky

بنابراین، آنها نه تنها در شکل دادن به روایت داخلی ، بلکه در جنگ اطلاعاتی گسترده‌تر کرملین نیز قدرت پیدا کرده‌اند. حتی پوتین نیز متوجه شده است که برای انتشار روایت خود، دیگر نمی‌تواند فقط به رسانه‌های رسمی پایبند باشد.

از این رو، نشستن طراحی شده او با گروهی دستچین شده از خبرنگاران رسمی جنگ و وبلاگ نویسان آنلاین برگزار شد. غایبان شاخص این جلسه، کانال‌های نزدیک به گروه واگنرِ یوگنی پریگوژین و همچنین «فوق میهن‌پرستان»ی مانند ایگور گیرکین بودند - ملی گرایانی که از پیش از جنگ برای تهاجم به اوکراین تبلیغ می‌کردند، اما به منتقد شدید شیوه‌های ناشیانه و آماتور ارتش روسیه بدل شده اند.

در عوض، حاضران نشست «وبلاگرهای جنگی» بودند که هنوز برای دسترسی به خط مقدم به دولت نیاز دارند، یا امیدوار هستند که وضعیت غیررسمی خود را به سِمت‌های رسمی تبدیل کنند. می‌شد روی آن‌ها حساب کرد که به «فیلمنامه» پایبند باشند و رئیس‌جمهور را شرمنده نکنند، اما همچنان این جلسه یک گفتگوی ناخوشایند بود.

تلاش‌های پوتین 70 ساله برای دوستی با وانکورهای جوان نه تنها به جایی نرسید، بلکه اینطور به نظر می‌رسید که او به آن‌ها نیاز دارد، نه برعکس.

همچنین به یک عدم اطمینان اشاره داشت. در برخی مواقع، به نظر می‌رسید که پوتین از بسیاری از جزئیات جنگ خود بی‌اطلاع است، جنگی که گاهی می‌خواهد ریز به ریز آن را مدیریت کند، و در مواقع دیگر می‌خواهد که از آن فاصله بگیرد.

هر چیزی که اشتباه پیش رفته است، همیشه مسئولیت شخص دیگری بوده است. حمله به منطقه بلگورود؟ کسانی که مسئول امنیت مرزها هستند باید درس بگیرند. آیا اقدامات کافی برای ورود نیروهای جدید به ارتش انجام شده است؟ او مطمئناً به وزیر گفته است که این کار را تسریع کند، اما بوروکراسی پیچیده‌ای وجود دارد که باید طی شود. این طور به نظر می‌رسید که پوتین در حال ردیف کردن بهانه‌ها و مسئولان است تا در صورتی که مشکلی پیش آمد بتواند خود را تبرعه کند.

این روزها، پوتین به شدت از صحنه عمومی جدا شده و به ندرت کنفرانس مطبوعاتی برگزار یا حتی مصاحبه می کند. با این وجود، این واقعیت که وبلاگ نویسان جنگی نسبتاً جوان، با کلاه بیسبال و تی‌شرت، بیشتر از انبوه خبرنگاران مطبوعاتی کرملین به رئیس جمهور دسترسی دارند، دور از توجه نبوده است. یکی از این وبلاگ‌نویسان به من گفت که «این نشانه آن است که ما در حال تبدیل شدن به رسانه اصلی هستیم.»

این همچنین نشانه ضعف پوتین و دولت روسیه است. آنها در شکل دادن به روایت شکست خورده‌اند و نمی‌توانند اکثریت مردم را با ادعای خود مبنی بر این که جنگ چالشی وجودی برای بقای روسیه است، راضی کنند.

کرملین حتی نمی‌تواند وبلاگ‌نویسان نظامی را کنترل کند، فقط امیدوار است که بتواند با آنها همکاری کند.

در حالی که جنگ با اندک امید واقعی به پیروزی روسیه (و چه بسا ترس از شکست) ادامه دارد، پوتین (هنوز) در معرض تهدید نیست - اما به وضوح ارتباط خود را با مردمش از دست داده است.