به گزارش اکوایران، در فرانسه، قتل یک نوجوان الجزایری و مراکشی‌تبار توسط پلیس و شورش‌های سراسری که در پی آن رخ داد، تنش‌های عمیق بین نیروهای امنیتی و جوامع سیاه‌پوست و عرب‌نشین فقیرترین مناطق شهری این کشور را آشکار کرد. این مسئله اتهامات خشونت سیستماتیک و نژادپرستی علیه پلیس‌های فرانسه را در کانون توجهات قرار داد.

این شورش پس از آن آغاز شد که یک افسر پلیس در روز سه‌شنبه هفته گذشته یک جوان ۱۷ساله را در حومه پاریس به ضرب گلوله کشت. مانند ماجرای جورج فلوید، ویدئوی این اتفاق که در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد، اعتراضات گسترده‌ای را برانگیخت.

به نوشته فارین پالیسی، پس از این ماجرا، خشونت به سرعت از منطقه نانتر به سایر حومه‌های فقیرنشین در سراسر کشور و سپس به مرکز شهرها گسترش یافت. معترضین با برپاکردن موانع، آتش‌زدن خودروها و ساختمان‌های عمومی و غارت فروشگاه‌ها کشور را به آشوب کشیدند. این جدی‌ترین اغتشاشی است که فرانسه از سال ۲۰۰۵ به خود دیده است. در آن سال، جوانانی که عمدتاً متعلق به اقلیت‌های قومی بودند، به مدت سه هفته پس از مرگ تصادفی دو نوجوان در جریان تعقیب‌وگریز با پلیس، در محله‌های فقیرنشین فرانسه دست به شورش و ویرانی زدند.

سباستین روشه، کارشناس پلیس در دانشگاه ساینس پو در گرنوبل گفت: «پلیس فرانسه به مشکل تبعیض نژادی و وحشیگری که هیچ‌کدام از سوی دولت‌های گذشته و حال به رسمیت شناخته نشده، گرفتار شده است».

این نیز یکی دیگر از دردسرهای بزرگ امانوئل ماکرون است که پس از ماه‌ها اعتصابات فلج‌کننده بر سر اصلاحات سن بازنشستگی خود به دنبال بازسازی سرمایه سیاسی خود در داخل و خارج از کشور بوده و اکنون مجبور است سفر تا برنامه‌ریزی‌شده خود به آلمان را به تعویق انداخته تا با این مشکل مقابله کند.

ضعف و خشونت پلیس

پلیس فرانسه سابقه‌ای طولانی در برخورد سخت با اقلیت‌های قومی دارد. در اوایل دهه ۶۰، افسران تحت فرماندهی موریس پاپون، رئیس پلیس وقت پاریس ده‌ها، بلکه صدها نفر از الجزایری‌هایی که در تظاهرات استقلال شرکت کرده بودند را کشتند. در دهه‌های بعد، حومه‌های مهاجرنشین، فقیر و جرم‌خیز بزرگ‌ترین شهرهای فرانسه، چالشی همیشگی برای پلیس ایجاد کردند. به گفته روشه، در ۱۵ سال گذشته، تنش‌ها بین ساکنان و نیروهای امنیتی در این محله‌ها، به ویژه در نتیجه شورش‌های سال ۲۰۰۵، بدتر شده است.

او گفت که در آن زمان، پلیس غافلگیر شد و کنترل اوضاع را از دست داد. در سال‌های بعد و در دولت‌های مختلف، رویکرد جدیدی برای پلیس‌های مناطق محروم اتخاذ شد که عمدتاً مربوط به سرسختی پلیس می‌شد؛ مانند تیپ‌های ضد جنایت که به طور خاص برای دستگیری شکل گرفتند. این افسران همچنین به نارنجک‌اندازهای فلش‌بال و اسلحه‌های ضد‌شورش برای شلیک گلوله‌های پلاستیکی مجهز شدند.

روشه گفت: «منطق این نهاد به این تبدیل شد که پلیس برای ارتباط با مردم، جلب اعتماد و اطمینان به آنها نیست، بلکه برای بازداشت آن‌هاست. یک افسر پلیس که با نارنجک‌انداز وارد محله‌ای می‌شود، در واقع می‌خواهد دیدگاه حکومت را با زور و ترس القا و پیاده کند».

این رویکرد امروزه همچنان پرطرف‌دار است. در انبوه خشونت‌های اخیر، دو اتحادیه بزرگ پلیس، یعنی اتحاد ملی پلیس و یوان‌اس‌اِی اغتشاش‌گران را «جمعیتی وحشی» و «موجوداتی موذی» توصیف کردند که پلیس با آنها «در جنگ» است.

همگام با این لفاظی، پلیس‌های فرانسوی بیشتر از همتایان اروپایی خود از شلیک ماشه خوشحال می‌شوند. به طور میانگین، هرساله ۴۴ نفر توسط پلیس فرانسه کشته می‌شوند که در مقایسه با صدها نفری که در ایالات متحده جان خود را از دست می‌دهند، کمتر است؛ اما در عین حال، این عدد بسیار بیشتر از آلمان یا بریتانیا است. برخی از آن ممکن است مربوط به استانداردهای پایین‌تر و آموزش‌های کم‌تر باشد که ناشی از تلاش‌های ماکرون برای افزایش سریع رده‌های پلیس است. در سال‌های اخیر، نرخ پذیرش از ۱ در هر ۵۰ متقاضی به ۱ از هر ۵ متقاضی رسیده است. اکنون نیروهای جدید فقط ۸ ماه آموزش می‌بینند؛ در حالی که این مقدار در آلمان ۳ سال است.

این به هیچ‌وجه روش خوبی برای افزایش محبوبیت پلیس نیست. تنها ۵۰ درصد از جوانان فرانسه پلیس را «صادق» دانسته و ۴۶ درصد معتقدند که پلیس به شیوه‌ای متناسب از زور استفاده می‌کند؛ در حالی که این میزان در آلمان به ترتیب ۶۹ و ۶۳ درصد است.

اما تنها بحث کیفیت افسران مطرح نیست. همچنین قوانینی که آنها بر اساس آن بازی می‌کنند نیز دارای اشکال است. پس از تیراندازی نانتر، بسیاری انگشت اتهام را به سوی قانونی در سال ۲۰۱۷ گرفتند که به پلیس اجازه می‌دهد حتی در صورت عدم وجود خطر برای جان خودش یا دیگران، از سلاح گرم استفاده کند. پس از تصویب این لایحه، تعداد کسانی که به دلیل عدم رعایت ایست تردد در وسایل نقلیه خود کشته شده‌اند ۵ برابر شده است.

بر اساس آمار رویترز، از زمانی که اختیار پلیس برای استفاده از زور افزایش یافت، اکثر کسانی که در جریان ایست‌های ترافیکی توسط پلیس کشته شدند سیاه‌پوست یا عرب‌الاصل بودند و حتی در حالی که تعامل پلیس و اقلیت‌ها به تراژدی ختم نشود، از حالت ایدئال فاصله زیادی دارد. مطالعات نشان داده که دقیقاً مانند ایالات متحده، جوانان رنگین‌پوست نسبت به همسالان سفیدپوست خود شانس بیشتری برای بررسی هویت خود توسط پلیس داشته و در طول این برخوردها با توهین، تحقیر و یا خشونت مواجه می‌شوند.

شکاف نژادی

در کشوری که برخلاف ایالات متحده، جمع‌آوری ساده داده‌های رسمی بر اساس نژاد محدود شده و اغلب به نام اصل برابری میان شهروندان مورد به آن انتقاد قرار می‌شود، مقامات تمایلی به تصدیق احتمال وجود مشکل نژادپرستی سیستماتیک پلیس ندارند. ژرالد دارونین، وزیر کشور بارها تأکید کرده که با وجود پلیس‌های بد، اکثر نیروهای پلیس نژادپرست نیستند و نیروهای امنیتی بهترین نمونه درهم‌آمیختگی نژادی در کشور هستند.

میشل ویویورکا، مدیر تحقیقات مدرسه مطالعات پیشرفته پاریس گفت: «نوع نگاه فرانسوی به جامعه که اهمیت احساس تعلق مردم به گروه‌های قومی، مذهبی یا فرهنگی را نادیده می‌گیرد، گفتن حقیقت را سخت می‌کند. در پی تیراندازی نانتر، تلویزیون فرانسه حتی تلاش کرد تا مستقیماً به این سؤال واضح بپردازند که آیا اگر راننده سفیدپوست بود، حادثه به گونه‌ای دیگر پایان می‌یافت».

ویویورکا گفت: «برای جوانان خشمگین محلات فقیر، احساس بی‌عدالتی، تبعیض، و نژادپرستی بسیار واقعی است».

ناراحتی آنها فراتر از نحوه برخورد پلیس با آنها است. ساکنان این محله‌ها به شانس بسیار کمتری نسبت به میانگین جامعه برای موفقیت در مدرسه و بازار کار دارند؛ زیرا احزاب سیاسی تمایل دارند به این محله‌های مستضعف به عنوان «خلأهای سیاسی» نگاه کنند و علاقه چندانی به آن ندارند.

در این زمینه، بروز منظم شورش اصلاً تعجب‌آور نبوده و شدت آن در حال افزایش است. با حدود ۵ هزار وسیله نقلیه سوخته، هزار ساختمان آسیب‌دیده، ۲۵۰ حمله به پاسگاه‌های پلیس و مجروح‌شدن بیش از ۷۰۰ افسر، تنها در چند روز اخیر، ناآرامی‌ها تلفات سنگین‌تری نسبت به خشونت‌های چندهفته‌ای فرانسه در سال ۲۰۰۵ دارد.

با این حال، بدون هیچ رویداد مهمی در یکشنبه‌شب، این اغتشاش قدرت خود را از دست داد. انتظار می‌رود که مکرون در هفته جاری با شهرداران بیش از ۲۰۰ شهر آسیب‌دیده دیدار کند. تعداد کمی از ناظران نسبت به بحرانی که منجر به تغییر واقعی شود، خوش‌بین هستند، اما به نظر می‌رسد که آتش خشم در محله‌های فقیرنشین در حال فروکش است.