به گزارش اکوایران، در جریان اجلاس سال 2021 سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه، تاجیکستان، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در یک سخنرانی افتتاحیه اعلام کرد که این سازمان «اعمال روش‌هایی را برای پذیرش ایران به عنوان یک کشور عضو آغاز خواهد کرد». نزدیک به دو سال بعد، این اتفاق افتاد. در حالی که مهم است که پیامدهای ژئوپلیتیکی سازمان همکاری شانگهای را بزرگ‌نمایی نکنیم، هماهنگی عمیق‌تر بین ایران و سایر کشورهای عضو، به نظم غیرلیبرالی چین‌محوری که توسط پکن ترویج می‌شود، سرعت می‌بخشد.

کارایی واقعی سازمان

طبق آنچه در گزارش شورای آتلانتیک آمده، سازمان همکاری شانگهای با نام شانگهای‌پنج در سال 1996 شروع به کار کرد که متشکل از چین، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان بود. اثربخشی آن در برخورد با اختلافات ارضی ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اعضای خود را متقاعد کرد تا سازمان را توسعه دهند و گسترش دهند و در سال 2001 آن را به سازمان همکاری شانگهای تغییر نام دهند و ازبکستان را بپذیرند. چندین کشور به عنوان کشورهای ناظر و شرکای گفتگو به آن ملحق شده‌اند، اما هیچ عضو کامل جدیدی تا زمانی که هند و پاکستان در سال 2017 به آن ملحق شدند، پذیرفته نشدند.

علی‌رغم موفقیت‌های اولیه آن پس از جنگ سرد، همیشه بین اندازه سازمان همکاری شانگهای و تأثیر آن فاصله وجود داشته است. اغلب با ارقام بزرگ وزن داده می شود: کشورهای عضو آن 40 درصد از جمعیت جهان، 60 درصد از خشکی اوراسیا و 20 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را در بر می گیرند. با این حال، سازمان در واقع کار زیادی انجام نمی‌دهد. همکاری امنیتی نتیجه قابل توجهی بوده است که بنا به دغدغه مشترک تقابل با «سه شر» تروریسم، جدایی‌طلبی و افراط‌گرایی متحرک شده است. سازمان همکاری شانگهای این را از طریق ساختار منطقه‌ای ضد تروریسم و سازمان پیمان امنیت جمعی نهادینه کرده است. با این وجود، تلاش‌ها برای یکپارچگی اقتصادی عمیق‌تر برای سال‌ها متوقف شده و این واقعیت که دو پرجمعیت‌ترین و ثروتمندترین عضو آن - چین و هند - رقبای سرسخت هستند، همکاری سیاسی را به چالشی تبدیل می‌کند.

بی‌نیاز از برجام؟

با این حال، برای ایران، عضویت امتیازات خود را دارد. فراتر از وضعیتی که بخشی از یک سازمان بین المللی در حال رشد است، این پیام را به ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز ارسال می‌کند که «[ایران] می تواند بدون احیای در برجام از انزوا خارج شود». هماهنگی عمیق‌تر با چین و روسیه عامل دیگری است.

این دو، همراه با ایران، عمیقاً از هنجارهای نظم بین المللی غرب‌محور ناراضی هستند. به طور جداگانه، هر یک از این سه با محدودیت‌هایی در ارائه قدرت و نفوذ در مواجهه با ایالات متحده و متحدان و شرکای آن مواجه هستند. با این حال، آنها با هم به عنوان چندبرابرکننده نیرو عمل می کنند. همانطور که مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش اخیراً گفت: «این سه کشور که با یکدیگر همکاری می‌کنند برای سال‌های آینده مشکل ساز خواهند بود.»

تحول در سازمان

اما به عنوان یک سازمان بزرگتر، سازمان همکاری شانگهای کم‌قدرت‌تر از مجموع اجزای آن است. پذیرش هند به عنوان عضو کامل نفوذ چین و روسیه را کمرنگ می‌کند. علاوه بر این، با پیوستن شرکا و متحدان آمریکایی - از جمله ترکیه، مصر، عربستان سعودی، قطر، کویت و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) به عنوان شرکای گفتگو، کمتر احتمال دارد که سازمان همکاری شانگهای نماینده یک بلوک ضد غرب باشد. تفاوت‌های بین کشورهای عضو و بوروکراسی نهادی ضعیف نیز افزون بر موارد دیگر از چالش‌های سازمانی است که ظرفیتی فراتر از یک فروشگاه گفتگو ندارد.

در عین حال، شکل در حال تحول سازمان همکاری شانگهای که اعضای جدید را جذب می‌کند، ممکن است چالش‌های هنجاری ایجاد کند. یک بینش مهم از دانشمند علوم سیاسی فقید جان راگی این بود که نهادهای بین المللی تأسیس‌شده پس از جنگ جهانی دوم توسط «لیبرالیسم نهفته» شکل گرفتند که تعاملات درون آنها را متحرک می‌کرد. بازارهای آزاد، نهادهای بین‌المللی، امنیت تعاونی، دموکراسی، حل مشکلات جمعی، حاکمیت مشترک و حاکمیت قانون همگی از ویژگی‌های این نهادها هستند و از طریق مشارکت ترویج می‌شوند.

علیه نظم لیبرال

سازمان همکاری شانگهای چیزی متفاوت را نشان می‌دهد: یک سازمان بین المللی بزرگ مبتنی بر ضدیت با لیبرالیسم نهفته. اصول سازماندهی موسسات توسعه‌یافته غربی اغلب با ترجیحات دولت‌ها در سازمان همکاری شانگهای متفاوت است. حتی هند، بزرگترین دموکراسی جهان و یک شریک کلیدی ایالات متحده، در زمان نخست وزیری نارندرا مودی، به طور قطعی چرخشی غیرلیبرالی داشته است. سازمان همکاری شانگهای می تواند یک پلت فرم کلیدی برای نهادینه کردن همکاری و انعطاف‌پذیری استبدادی باشد.

چین به طور پیوسته در حال توسعه جایگزین های بومی خود برای هنجارهای لیبرال است و به قول جسیکا چن وایس، دانشمند علوم سیاسی، برای ایجاد «جهانی امن برای خودکامگی» تلاش می کند. ابتکار یک کمربند و یک جاده (BRI) بیشتر مورد توجه جهانیان قرار گرفته است، اما، در سال‌های اخیر، چین با پیشنهادات جدیدی که برای دولت‌های مستبد نیز جذاب خواهد بود، آن را تقویت کرده است.

شی ابتکار توسعه جهانی (GDI) را در یک سخنرانی در سال 2021 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح کرد و خواستار «توسعه جهانی به سمت مرحله جدیدی از رشد متعادل، هماهنگ و فراگیر» به جای آن چیزی بود که توسط ارزش‌های لیبرال غربی ترویج می‌شود. در آوریل 2022، شی سخنرانی دیگری با پروژه دیگری به نام ابتکار امنیت جهانی (GSI) ایراد کرد که به عنوان یک کالای عمومی دیگر از پکن ارائه شد که نشان دهنده جایگزینی هنجاری از تک‌قطبی بودن تحت ایالات متحده در دوران پس از جنگ سرد است. در ماه مارس گذشته، ابتکار تمدن جهانی معرفی شد و خواستار رویکردی به سیاست جهانی شد که اصول جهان‌شمول را رد کند و در عین حال تاکید کرد که کشورها باید «از تحمیل ارزش‌ها یا الگوی خود بر دیگران خودداری کنند».

هر سه ابتکار در این مرحله اموری مبهم و آرزویی هستند - دقیقاً مانند ابتکار کمربند و جاده برای تقریباً دو سال اول وجودش. پکن با بیان کلیات در مورد نگرانی‌های مشترک بسیاری از کشورهای جنوب جهانی، در حال حرکت برای تولید «یک چشم‌انداز جامع از یک سیستم جدید حکمرانی جهانی» با محوریت چین است. 

از آنجایی که سازمان همکاری شانگهای در سرتاسر اوراسیا به گسترش خود ادامه می‌دهد، توانایی این سازمان برای ترویج هنجارهای غیرلیبرال ترجیحی پکن، آن را به چالشی تبدیل می‌کند که شایسته توجه بیشتر است.