به گزارش اکوایران، در درگیری کنونی میان روسیه از یک سو و اوکراین، ناتو و ایالات متحده از سوی دیگر، نسبت دادن هر ضعف و بدی به ارتش ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به امری رایج میان تحلیل‌گران تبدیل شده است. این ممکن است از نظر احساسی برای مخاطبان غربی رضایت بخش باشد، اما روشی وحشتناک برای شکل دادن به استراتژی است. این باعث می شود که خودمان، خودمان را در مورد توانایی دشمن فریب دهیم و به برنامه‌های آینده ما برای پیروزی تاثیرات مخرب می‌گذارد.

دانیل ال دیویس یکی از اعضای ارشد اولویت های دفاعی و یک سرهنگ دوم سابق در ارتش ایالات متحده و نویسنده کتاب «ساعت یازدهم در آمریکای 2020» در سلسله مقاله‌ای در وب‌سایت ۱۹۴۵ با عنوان «خوب، بد، زشت در جنگ اوکراین»، واقعیت پیش روی اروپا، ایالات‌متحده و اوکراین را در مقابل ظرفیت روسیه نمایان کرده و برای موفقیت، مواجهه با واقعیت را در اولویت قرار داده است. 

اکوایران پیش از این بخش اول این مقاله چهار قسمتی را با عنوان «پوتین شکست در اوکراین را تاب می‌آورد؟» منتشر کرده و در ادامه بخش دوم آن ارائه می‌شود:

روسیه خود و جهان را فریب داد

در ژانویه 2022، نزدیک به 200000 سرباز روسی در آن سوی مرز اوکراین مستقر شدند. یک ماه بعد، حمله قریب الوقوع به نظر می‌رسید. دولت ایالات متحده بر این باور بود که ارتش روسیه می تواند به سرعت از روی اوکراینی ها رد شود، همانطور که با تصور سقوط پایتخت، کارکنان سفارتش را از کی‌یف خارج کرد. با این حال، علی‌رغم موج اولیه حملات روسیه در اعماق خاک اوکراین، مدت زیادی طول نکشید تا متوجه شویم که قدرت ارتش روسیه کمتر از آن چیزی است که در غرب انتظار می‌رفت. 

قبل از پرداختن به مثال‌های فراوان از بد بودن ارتش روسیه در سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی، در ابتدا بهتر است که بررسی کنیم چرا بسیاری انتظار داشتند ارتش پوتین ظرف چند هفته نیروهای مسلح اوکراین (UAF) را درهم بشکند یا در چندین ماه بسیاری می‌گفتند که ارتش اوکراین نمی‌تواند رقیب روسیه باشد و برخی دیگر هشدار دادند که پایتخت اوکراین ممکن است «در عرض چند روز» پس از حمله سقوط کند. من نیز همچین دیدگاهی داشتم. 

در 24 فوریه 2022، اولین روز جنگ، من به فاکس نیوز رفتم و به تریس گالاگر گفتم بزرگ‌ترین نگرانی من این بود که تانک‌های روسی کی‌یف را دور بزنند (زیرا استدلال می‌کردم که این «بدترین اشتباهی است که می‌توانند مرتکب شوند». از آن‌جایی که آن‌ها نیروهای کافی برای تصرف شهر را نداشتند) و سیل نیروها به اعماق کشور سرازیر شده و در کنار نیروهای اصلی قرار گرفته و ارتش میدانی (اوکراین) را نابود کنند.

مانند سایر تحلیلگران، درک من از قابلیت‌های متعارف روسیه مبتنی بر تصویر نادرستی بود که روس‌ها در طول یک دهه اخیر در انظار عمومی ترسیم کرده بودند.

اولین اقدام بد

طنز ماجرا این است که روس‌ها به اندازه تحلیل‌گران غربی، خودشان را هم فریب دادند و این اولین اقدام «بد» ارتش روسیه بود.البته حائز اهمیت است که این دلیلی نیست که ارتش روسیه در جنگ باز عملکرد بدی داشت. همانطور که در ادامه بحث خواهد شد، عملکرد روسیه در هر سطحی در دورهای ابتدایی افتضاح بود. چگونه نیروهای مسلح کشوری که دو دهه کامل نوسازی نظامی را پشت سر گذاشته بودند، توانستند در برابر آنچه در بهترین حالت، یک نیروی دفاعی سرزمینی با تجربه اندک یا بدون تجربه جنگ تهاجمی بود، اینقدر ضعیف عمل کنند؟

اصلاحات پوسیده

در سال 2011، محققی از هلند مقاله ای را منتشر کرد که به بررسی نظامی مداوم روسیه پرداخته بود و به این نتیجه رسید که تا سال 2020، کاستی های ناشی از عملکرد ضعیف روسیه در جنگ 2008 با گرجستان باید اصلاح شود. کمتر از یک ماه قبل از جنگ، نیویورک تایمز تحلیلی را منتشر کرد که تأیید می‌کرد آنچه محقق در سال 2011 پیش‌بینی کرده بود، واقعاً محقق شده است. نویسندگان به طرز شومی نوشتند که ارتش روسیه با رهبری پوتین، به یک ارتش پیشرفته مدرن تبدیل شده که می‌تواند به سرعت و با تأثیر مرگ‌بار در درگیری‌های متعارف برنده میدان شود. آن‌ها افزودند که زرادخانه روسیه شامل «سلاح‌های هدایت‌شونده دقیق، یک ساختار فرماندهی کارآمد و سربازان حرفه‌ای» است. با این حال، هنگامی که این نیرو در میدان نبرد به کار گرفته شد، این واقعیت تلخ آشکار شد که ارتش روسیه در واقع به یک نیروی مرگبار و ماهر تبدیل نشده بود.

پس از نزدیک به یک سال جنگ، نیویورک‌تایمز تحلیلی جامع از آنچه واقعاً در آن دو دهه اتفاق افتاد را ارائه کرد. در واقع «اصلاحات» فسادی ایجاد کرده بود که تنها در روشنایی روز و با واقعیت ظالمانه جنگ آشکار شد. این گزارش نشان می‌دهد که تلاش‌های روسیه برای تولید یک نیروی مدرن، به جای «انبوهی از نیروهای زبده و تانک‌های پیشرفته،  گردان‌هایی را تحویل داده است که فقط روی کاغذ قدرتمند بودند». فساد بالا و پایین زنجیره فرماندهی - و فریب رهبران ارشد - از مقصران اصلی بودند. 

این گزارش نمونه ای از یک پایگاه بزرگ تانک در نزدیکی مسکو را نشان می دهد که کرملین معتقد بود به یک پایگاه مدرن برای دفاع از پایتخت بازسازی شده است. در عوض، طی سالیان متمادی این پول هدر رفت یا اختلاس شد و هیچ یک از برنامه‌ها عملی نشد. وقتی هیئتی از مسکو گفت که برای بازدید خواهد آمد، رهبران محلی بیش از یک میلیون دلار پرداخت کردند تا یک پیمانکار نماهایی را بر روی ساختمان ها بگذارد تا آنها را مدرن جلوه دهد - در حالی که داخل آن به معنای واقعی کلمه تخریب شده بود. در سال 2019، این گزارش ادامه می‌دهد: «دادستان نظامی روسیه گفت که تنها در سال گذشته بیش از 2800 افسر به دلیل تخلفات فساد اداری توبیخ شده‌اند».

گزارش های دیگر حاکی از آن است که بخشی از فساد، فرهنگ دروغ گفتن به مافوق بود، که در آن هیچ کس نمی خواست اطلاعات بدی را برای رهبران بالاتر ارسال کند، بنابراین آنها فقط می گفتند همه چیز خوب است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که هیچ‌کس به اندازه خود پوتین از شکست‌های اولیه روسیه شوکه نشده باشد: فرماندهان ارشد او احتمالاً به او اطمینان داده‌اند که ارتش، قوی، آموزش دیده و آماده برای اجرا حملات در سطح بالایی است.

الکساندر خداکوفسکی یکی از پرطرفدارترین وبلاگ نویسان کرملین، درباره پوسیدگی از داخل که بیش از ۲۰ سال تلاش را از بین می‌برد گفته نمایش اولیه روسیه در میدان جنگ بسیار سنگین تمام شد.

عملکرد ضعیف ارتش روسیه در میدان نبرد

مشکلات روسیه از روز اول تهاجم نمایان شد. اوکراین در آن زمان تقریباً 40 میلیون شهروند داشت. روسیه برای شروع تهاجم خود به این کشور بزرگ، تنها 200000 سرباز جمع آوری کرده بود. بدتر از آن، آنها نیرو را به چهار محور تقسیم کردند و اطمینان حاصل کردند که هیچ جهتی قدرت رزمی غالب را نخواهد داشت. به نظر می رسد رهبران ارشد روسیه که تهاجم را برنامه ریزی کردند، تمام امید خود را به این ایده بسته بودند که وقتی زلنسکی گزارش هایی مبنی بر سرازیر شدن تانک های روسی از چهار جهت به کشور دریافت می کند، تسلیم خواهد شد. چنین نتیجه ای خارج از قلمرو احتمال هم نبود، اما در بهترین حالت یک احتمال با وقوع بسیار کم بود. اما میزان نفرت طرف اوکراینی از روسیه - به ویژه پس از هشت سال جنگ داخلی - باید رهبران روسیه را به این انتظار وامی‌داشت که ارتش اوکراین با دیدن اولین تانک دشمن فرار نکند. به‌طور تکان‌دهنده، کرملین هیچ پیش‌بینی دفاع در برابر تهاجم نداشت، زیرا تعداد ناکافی نیرو برای انجام وظایف، موجود نبود.

حملات موشکی اوایه روسیه به شدت آسیب رساند، اما سیستم دفاع هوایی اوکراین را نابود نکرد. در نتیجه، نیروی هوایی مسکو هرگز نتوانست آسمان را با هواپیماهای پشتیبانی تاکتیکی از نیروی زمینی اشباع کند. با این وجود، نیروهای اولیه ارتش اوکراین را شوکه کردند و پیشرفت قابل توجهی در تصرف سرزمین داشتند. در واقع، روسیه بیش از آن که نیروهایی برای دفاع یا محافظت داشته باشد، قلمرو خود را تصرف کرد.

یکی از بهترین نمونه های آن تلاش فاجعه بار برای تصرف فرودگاه هاستومل با حمله نیروهای هوایی بود. هدف این بود که فرودگاه را به تصرف درآورده و سپس از آن به عنوان پل زمینی برای ادامه حضور نیروهای زمینی روسیه برای تصرف کیف قبل از اینکه نیروهای مسلح اوکراین فرصتی برای بسیج دفاعی خود داشته باشند، استفاده شود. این یک فاجعه کامل بود. برای موفقیت، روسیه باید میدان هوایی را با نیروهای پیاده نظام به اندازه کافی نگه می داشت تا ستون های زرهی بتوانند روی زمین با آنها ارتباط برقرار کنند. اما یگان زرهی هرگز موفق نشد و در نهایت تمام پیاده نظام  شکست خورد. در این میان، روس ها در سطح تاکتیکی نیز با واحدهای تانک خود دچار مشکل بودند. سیستم لجستیک روسیه ناقص است، زیرا برای تحویل بیشتر تدارکات جنگی خود به دسترسی به خطوط ریلی وابسته است و روسیه از ناوگان ناکافی کامیون‌های برقی برای انتقال تدارکات از ایستگاه‌های قطار به خطوط مقدم استفاده می‌کند. واحدهای تانک در ابتدا مرتکب اشتباهات تاکتیکی اساسی شدند، مانند جمع شدن در جاده های دور از برد دشمن و نابود شدن با آتش توپخانه. 

در ماه مه 2022، دو گردان زرهی روسیه در تلاش برای عبور از یک رودخانه از بین رفتند. دلایل این ماجرا برای هر کسی که تجربه جنگ با تانک را داشت تکان دهنده بود، زیرا اشتباهات مبتدی مرتکب شده بودند که کاملاً قابل اجتناب بودند. در ابتدا، روسیه از پهبادها به اندازه کافی استفاده نکرد و عملاً هیچ سلاح ضد پهپادی هم در اختیار نداشت و به اوکراین اجازه داد تا از مزیت اولیه بزرگی برخوردار شود. همکاری بین پیاده نظام، توپخانه و زره پوش در دورهای اولیه ضعیف بود، زیرا سیستم‌های ارتباطی بسیار نامطلوب بودند، برخی از واحدها برای هماهنگ کردن اقدامات رزمی از دستگاه‌های واکی تاکی رمزگذاری نشده یا تلفن‌های همراه استفاده می‌کردند.

اما به همان اندازه که این نمونه‌ها و نمونه‌های دیگر نقص‌های تاکتیکی بسیار فجیح روسیه در مراحل اولیه هستند، واحدهای رزمی روسیه در طول زمان بسیاری از اشتباهات اولیه خود را تعدیل و تصحیح کرده‌اند. با این حال، آنچه بیش از همه تلاش جنگی روسیه را متوقف کرده، رهبری استراتژیک آن بوده است.