هادی خسروشاهین، پژوهشگر مسائل بین‌الملل درباره سناریوهای پیش‌رو به «اکوایران» از سه سناریوی بدبینانه،‌ خوش‌بینانه و واقع‌گرایانه گفت و توضیح داد: «‌سناریوی بدبینانه این است که تنش‌ها به نقطه صفر برگردد زیرا فهرست محرک‌ها می‌تواند آتش اختلافات، تضادها و تعارضات را شعله‌ور کند. نگاه خوشبینانه هم این است که ایران و آمریکا قبل از نوامبر 2024 مذاکرات رفع تحریم‌ها را به سرانجام برسانند.»

خسروشاهین ادامه داد: «اما به‌نظر می‌رسد با توجه به همه محدودیت‌هایی که وجود دارد، واقعیت‌های میدانی، ایران و آمریکا را به سمتی سوق می‌دهد که محدودسازی تنش را به صورت مداوم و در موضوعات مختلف تا نوامبر 2024 ادامه دهند.» وی توضیح داد:« از این رو این احتمال را نباید صفر درنظر گرفت که اگر دولت بایدن تصور کند که می‌تواند همچنان ریسک تداوم مذاکره با ایران را به جان بخرد، در برابر فشارهای کنگره آمریکا مقاومت کند و هزینه‌ای را در انتخابات پرداخت نکند، احتمالا به این روند ادامه خواهد داد.»

دو هدف کاهش تنش

در ادامه این پژوهشگر به اهداف طرفین برای محدودسازی تنش نیز پرداخت و گفت:« هدف اولیه مدیریت بحران است. یعنی طرفین احساس می‌کنند اگر به فرآیند محدودسازی تنش ورود نکنند هر لحظه احتمال وقوع یک تصادم بزرگ وجود دارد. هدف ثانویه این است که پروسه محدودسازی تنش به پیش‌درآمدی برای تنش‌زدایی یا مذاکرات گسترده‌تر و مذاکرات بیشتر در برابر بیشتر منتهی و منجر شود.» 

احتمال مذاکرات رفع تحریم‌ها قبل از 2024

پژوهشگر مسائل بین‌الملل درباره سناریوی به ثمر رسیدن مذاکرات رفع تحریم‌ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توضیح داد:« اگر طرفین به این نتیجه برسند که ایران می‌تواند بخشی از سوخت هسته‌ای خود را تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در داخل خاک ایران پلمب و از آن حراست کند، راه‌هایی برای مذاکرات رفع‌تحریم‌ها حتی قبل از نوامبر 2024 باز خواهد شد.»

البته وی افزود:« با توجه به واکنش اولیه و ادامه دار حزب جمهوریخواه و برخی چهره‌های متنفذ حزب دمکرات در قبال تبادل زندانیان و آزادسازی اموال بلوکه شده ایران، به نظر  می‌رسد ایالات متحده آمریکا و دولت بایدن در شرایط بسیار دشوار و پرچالشی هم برای تداوم مذاکرات در سطوح بالاتر و هم به سرانجام رساندن آن قرار دارند.»

خسروشاهین درباره احتمال استفاده مجدد طرفین از الگوی برجام گفت:« در یک صورت الگوی برجام می‌تواند توسط طرفین به یک نقطه تعادلی دست پیدا کند و آن در شرایطی است که برنامه جامع اقدام مشترک به عنوان یک راه میانی و پل بین محدودسازی تنش و توافقات جامع و گسترده‌تر تعریف شود. در غیر این صورت می‌توان با احتمال بسیار زیاد گفت که احتمال احیای برنامه جامع اقدام مشترک بسیار سخت است. ولی اگر آن را به عنوان یک برنامه میان مدت یا پل ارتباطی بین پروسه محدودسازی تنش و مذاکرات جامع و گسترده‌تر بین تهران و واشنگتن در نظر بگیریم احتمال تعریف شدن برجام در این پروسه وجود دارد.»

برجام به ماهو برجام ارزشی ندارد

این پژوهشگر در پاسخ به اینکه آیا برای ایران مطلوب است به الگوی برجام بازگردد، توضیح داد:«  اگر بعد از نوامبر 2024، مسئله بازگشت به برجام مطرح شود خیلی دور از تصور نیست که این اتفاق رخ دهد اما برجام به ماهو برجام دیگر برای طرفین ارزشی ندارد.»

وی افزود:« زیرا ایران در حال حاضر به لحاظ کمی و کیفی برنامه هسته‌ای خود را به مراتب در سطح بالاتری نسبت به سال 2015 پیش برده است و طبیعتا چنین بازیگری انتظار دارد که نسبت به آن سال امتیازات بیشتری از طرف مقابل اخذ کند. در طرف مقابل ایالات متحده آمریکا نیز با توجه به پیشرفت‌هایی که برنامه هسته‌ای ایران داشته و افزایش نفوذ منطقه‌ای ایران و تاثیرگذاری ایران در ترتیبات امنیتی منطقه‌ای ترجیح می‌دهد وارد توافق بیشتر در برابر بیشتری شود که این توافق برخلاف توافق برجام که پیوستگی و ثبات چندانی نداشت، باثبات‌تر و بلندمدت‌تر و تامین کننده منافع دوجانبه تهران و واشنگتن باشد. » وی در نهایت گفت:« بر پایه برنامه جامع اقدام مشترک در سال 2015 ایران حدود 300 کیلوگرم اورانیوم 6/3 را می‌تواند در اختیار داشته باشد اما امروز اگر ایران بخواهد وارد مذاکره با آمریکا شود و در مورد برنامه هسته‌ای‌اش تعهداتی را بپذیرد 6 ماه تا نقطه گریز فاصله خواهد داشت. در حالی که الان چند روز بیشتر فاصله ندارد.»